حادثه تلخ و غمانگیز بود. صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ و حدود ساعت ۷:۵۹ صبح، طبقات هشتم و نهم ساختمان پلاسکو که بیشتر شامل واحدهای تولیدی لباس بودند و شبانهروزی فعالیت میکردند، دچار حریق شد. نیروهای فداکار آتشنشانی و امدادگر بلافاصله خود را به محل رساندند. ساعت ۱۱ صبح در حالی که گفته میشد آتش مهار شدهاست، ناگهان آتش از بخش شرقی ساختمان زبانه کشید و ساختمان پلاسکو بهطور کامل فروریخت و به تلی از خاکستر تبدیل شد. پلاسکو عدهای از آتشنشانها، کارگران و صاحبان کسبوکار را به کام خود کشید.
پلاسکو فروریخت تا قبل از زلزله بزرگ احتمالی پایتخت نشان دهد که پایتخت ایمن نیست و سازههایی مانند پلاسکو بسیارند.
سازههایی که هزاران نفر درون آنها مشغول کسب و کارند؛ بیمارستانها، مدارس، دانشگاه و بسیاری از پاساژها و ساختمانهای مهم و حساس که شمارشان به هزاران هم میرسد در کنار دهها هزار هکتار بافت فرسوده پایتخت همچنان ناایمن رها شدهاند. در حادثه پلاسکو شاهد آن بودیم که مسئولان و مدیران بسیاری آمدند از پلاسکویی که دیگر نبود و با مخروبههای آن، ژستهای سیاسی گرفتند.
زمان زیادی برای ساخت پلاسکوی جدید صرف شد، اما همچنان این پرسش بیپاسخ ماندهاست که اگر زلزلهای در گوشهای از پایتخت بیاید چه میزان خسارت و تلفات جانی برجا خواهد گذاشت؟ دوم اینکه پلاسکو با همت مهندسان و تمام توان موجود، چندین سال طول کشید تا ساخته شود، اگر زلزله احتمالی حتی در مقیاس کوچک بیاید، چه مدت طول خواهد کشید تا شهر دوباره رو پا شود؟
خاکستر پلاسکوها با غبار زلزله احتمالی دیر یا زود بر سر این ابرشهر سایه خواهد انداخت. کمی واقعبین باشیم، تهران ناایمن و امروز و فردا کردن وقت تلف کردن است. خاطرات تلخ پلاسکو را با افتتاح سازه جدید به دست فراموشی نسپاریم. این افتتاح باید آغازی بر ایمنسازی و مقاوم کردن سایر سازههای ناایمن قرار گیرد. همگان اعم از مالکان، توان مهندسی کشور و دستگاههای متولی باید با همافزایی به احیا و نوسازی و مقاومسازی ساختمانهای ناایمن همت گمارند.
پلاسکو را به صورت نمادین، رمز نوسازی فرسودهها قرار دهیم تا آرامش را با کوچکترین ناکارآمدی، بیدقتی و کوتاهی از شهر و شهروندان سلب نکنیم. فرسودگی، ریزدانگی، بافتهای ناپایدار و ناایمن، پاشنهآشیل این ابرشهر با قدمت بیش از ۲۰۰ ساله است. اگر زمان احیا و نوسازی را کوتاه نکنیم، فاجعه پلاسکو، آتشسوزی خیابان جمهوری، کلینیک اطهر سینا و دهها حوادت از این دست بارها تکرار خواهد شد و سرمایههای ملی به هدر خواهد رفت. این دلیل قانعکنندهای نیست که به خاطر تورم و گرانی یا قوانین دست و پا گیر یا حتی مصالح غیراستاندارد و وجود سازندگان بدون تخصص، در احیا و نوسازی بافتهای فرسوده کاهلی کنیم و دوباره بافت فرسوده بسازیم!