طی روزهای گذشته جامعه ورزش کشور و افکار عمومی به شدت تحت تأثیر خبر پناهندگی یکتا جمالی، بانوی وزنهبردار و مدالآور کشورمان بود. اتفاقی که با اظهارنظر یکی از مسئولان ورزش کشور ابعاد وسیعتری به خود گرفت و حالا با انتشار اولین حرفهای یکتا جمالی باز هم داغ شده است.
اینکه مسئولان ورزش کشور به محض مواجهه با چنین اتفاقاتی بدون اینکه کوچکترین قصور و کمکاری را به خود نسبت بدهند، ورزشکار مورد نظر را با الفاظی نظیر «خائن» یا «وطنفروش» مورد خطاب قرار میدهند، دردی است که مدتهاست گریبان ورزش کشور را گرفته و امروز میتوان عنوان کرد که مشکل اصلی ورزشکارانی که اینگونه جلای وطن میکنند بیکفایتی و سوءمدیریت همین مسئولانی است که بهرغم ضعفهای عمده در مدیریت ورزش هر روز اعتلا پیدا میکنند و بالاتر میروند، والا همه خوب میدانیم ورزشکارانی که میروند عاشق کشورشان هستند، ولی همین مسئولان ناکارآمد کار را برایشان به جایی میرسانند که رفتن را به ماندن ترجیح میدهند.
امروز در حالی یکتا جمالی از سوی مسئولان ورزش کشور کوبیده میشود که حتی یکی از این آقایان حاضر نشد به استقبال علیرضا یوسفی، وزنهبردار جوان کشورمان برود. وزنهبرداری که سه نشان طلای مسابقات جهانی یونان را به دست آورد. یوسفی در غربت تمام به کشور بازگشت تا ثابت شود کسب چنین موفقیتهایی برای مسئولان ورزش کشور اصلاً اهمیتی ندارد. مسئولانی که تمام تمرکزشان را روی فوتبال گذاشتهاند و بقیه را به امان خدا رها کردهاند. امروز ورزشکاران ناشنوای ایران با کسب عنوان سومی المپیک ناشنوایان در راه ایران هستند، اما برای آقایانی که روز به روز پست میگیرند و بالا میروند، اصلاً مهم نیست.
اما اگر خبر برسد که یکی از این ورزشکاران رفته، آن وقت تبدیل میشود به همان خائن و وطنفروشی که آقایان میگویند و مدعی میشوند که ما چیزی کم نگذاشتیم و چه کردیم و چه. آنچه در ورزش کشور در حال رخ دادن است یک فاجعه مدیریتی است که باید جلوی آن گرفته شود. ورزش ایران این روزها به جای ورزشکار به خونی تازه در رگهای مدیریتش نیاز دارد. به مدیرانی که درد ورزشکار را بفهمند و بدانند چگونه باید با نسل جوان برخورد و چگونه با او همراهی کنند، نه مدیرانی که با اظهارات سخیف و نسنجیده تنها هزینهسازی کنند برای ورزش و کشور و بعد از تلنبار شدن ناموفقیتها و شکستهایشان تازه ارتقای پست هم بگیرند برای اینکه ورزش کشور را بیشتر از قبل به سمت نابودی سوق دهند.
ورزشکار ایرانی عاشق کشورش است که اگر نبود با دست خالی به نبرد با رقبای تا دندان مسلح خارجی نمیرفت. ورزشکار ایرانی تا پای جان برای اعتلای نام و پرچم کشورش میجنگد. حال سؤال اینجاست؛ آقایان مسئول شما برای ورزش کشور چه کردهاید، شما که دم از خدمتگزاری میزنید برای ورزش چه کردهاید. این روزها هرچه جلوتر میرویم بیشتر به سوءمدیریت و ناکارآمدی شما پی میبریم. هر ورزشکاری هم که ایران را ترک میکند مثل تشتی است که از بام میافتد تا ناکارآمدی مسئولان ورزش کشور را فریاد بزند.
این روزها همه خوب میدانیم که دامهای زیادی برای به تور انداختن ورزشکاران جوان کشورمان پهن شده، اما ظاهراً این مسئله مهم برای مسئولان ورزش کشور چندان اهمیت ندارد، در عوض آنها به حفظ صندلیهایشان فکر میکنند و ایراد گرفتن از انتقادهای ورزشکارانی که با سختی زیاد خود را مهیای آوردگاههای سخت جهانی میکنند. در نگاه این مسئولان انتقاد ورزشکار زیادهخواهی است و رفتنش خیانت، آن وقت همین آقایان میلیاردمیلیارد پول بیتالمال را به پای برخی میریزند که کشور را در حساسترین مواقع ممکن میفروشند. همانها که دم از مردم میزنند، اما در ویلاهای لاکچریشان به ریش مردم و بقیه ورزشکارانی که سختی میکشند، میخندند.