سخنرانی ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا، در جمع دانشجویان فارغالتحصیل از دانشگاه نظامی وستپوینت، حاوی نکاتی جالبتوجه است. این سخنرانی نه تنها گویای وضعیت امریکا در جهان امروز، قدرت نظامی و نظم بینالمللی است که با اتکا به این قدرت در بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شده، بلکه دورنمایی از آینده نه چندان دور را به نمایش میگذارد که امریکا در آن همان موقعیتی را نخواهد داشت که در بیش از هفت دهه بعد از جنگ جهانی دوم داشته است. او به واسطه تصویری که از آینده میبیند به جوانان نظامی امریکا هشدار میدهد تا آمادگی مواجهه با این تصویر را داشته باشند، اما این تصویر به خوبی نشان میدهد که جهان در پیش رو نه تنها جهان تکقطبی بر محور قدرت نظامی امریکا نیست بلکه جهانی به طور کلی متفاوت است.
اولین و مهمترین نکته در سخنرانی میلی، اعتراف او به این واقعیت است که امریکا دیگر آن «قدرت بلامنازع» سابق نیست. این تصویری به طور کامل متفاوت با چیزی است که امریکا تاکنون سعی در حفظ آن داشت و بدیهی است که کاملاً متفاوت با جهان تکقطبی است که امریکا بعد از پایان گرفتن جنگ سرد مدعی آن بود. به عبارت دیگر، این سخن میلی اعتراف ارشدترین مقام نظامی امریکا به این واقعیت است که رؤیای جهان تکقطبی به رهبری امریکا دیگر به سر رسیده و به این جهت است که به نظامیان جوان امریکایی هشدار میدهد: «هر پیشرفت نظامی که در ۷۰ سال گذشته داشتهایم به سرعت در حال متوقف شدن است و ایالات متحده در واقع چالشهای زیادی در همه زمینهها از جمله جنگ، فضا، اینترنت، نیروی دریایی، نیروی هوایی و زمینی خواهد داشت.» او به چالشهای عمده امریکا با قدرت نظامی روسیه در اروپا، رشد عظیم اقتصادی و نظامی چین در آسیا، تهدیدهای هستهای و موشکی کرهشمالی و بیثباتی خاورمیانه و آفریقا اشاره میکند و این چالشها وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که از نظر این ژنرال امریکایی، احتمال وقوع جنگی عظیم در حد یک جنگ جهانی سوم نه تنها کاهش نیافته بلکه در حال افزایش است.
شکی نیست که حمله روسیه به اوکراین و جنگ در این منطقه از اروپا محرک و عامل اصلی سخنان میلی است. جو بایدن، رئیسجمهور امریکا، طی این سه ماه از جنگ اوکراین تمام تلاش خود را کرد تا امریکا را به موقعیتی بازگرداند که طی بیش از هفت دهه گذشته داشته، اما با وجود تبلیغات وسیعی که رسانههای غربی در این زمینه میکنند، واقعیت این است که تلاش بایدن ناموفق بوده و به همین دلیل است که فرمانده ارتش او میگوید: «امریکا دیگر قدرت بلامنازع جهانی نیست.» بخش قابلتوجهی از کشورهای آسیایی، آفریقایی، امریکای مرکزی و لاتین حاضر به همراهی با رئیسجمهور امریکا نشدند و گذشته از این، حتی اتحادیه اروپا و متحدان امریکا در این اتحادیه نیز نتوانستهاند خواسته اصلی دولت امریکا را برای تحریم کامل انرژی روسیه عملی سازند. وجه دیگر از مسئله معادله قدرت در سخنان میلی مربوط به تغییر اساسی در عرصههای نبرد است که به گفته وی، «رهبران ارتش فردا با تانک، کشتی و هواپیماهای رباتیک خواهند جنگید و بر هوش مصنوعی، سوختهای مصنوعی، مصنوعات سهبعدی و مهندسی انسانی تکیه خواهند کرد.» نقش پهپادها در میادین جنگ طی کمتر از یک دهه گذشته مؤید این حرف است و شاید یکی از نقاط ضعف روسیه در جنگ فعلی با اوکراین آمادگی نداشتن آن در همین عرصه بود. در واقع، پهپادها توانایی خود را برای انجام عملیاتهای دقیق، کمهزینه و مؤثر ثابت کردهاند و این موضوع عرصهای از نبرد را به نمایش میگذارد که کشوری با توانایی و تجهیزات به مراتب ضعیفتر، اما مجهز به تسلیحات نوین رباتیک میتواند در عرصههای نبرد حرفی برای گفتن داشته باشد. روشن است که چنین دورنمایی یک چالش اساسی برای ارتش امریکا است و باعث میشود چکش امریکایی، دیگر آن کوبندگی سابق را نداشته باشد. در واقع، جنگ اوکراین از یک سو صفبندیهای جدیدی را در عرصه بینالملل به نمایش گذاشت که دیگر مبتنی بر نظم بینالملل مورد نظر امریکا نیست و از سوی دیگر، بیانگر تغییر بنیادین در عرصه نبرد بود و این زنگ خطر را برای قدرت نظامی امریکا به صدا درآورد که یک ارتش کوچک، اما مجهز به تجهیزات رباتیک تا چه مقدار میتواند در عرصه نبرد حرفی برای گفتن داشته باشد.