بعدازظهر روزهای ابتدایی خرداد ۱۴۰۱ در کوچه پس کوچههای خیابان مجاهدین خلق صدای ممتد چند گلوله پیچید. شهید حسن صیاد خدایی مقابل منزلش و داخل خودروی شخصیاش به شهادت رسید.
طبق روایت شاهدان عینی از ماجرای ترور شهید صیادخدایی، یک دستگاه پراید دقایقی پیش از ترور مسیر تردد خودروها از خیابان قائن به کوچه غلامیان را مسدود کرده و در حالی که درب صندوق عقب خودرو را باز نگه داشته بود اجازه ورود به خودروها نمیداد. این عملکرد باعث میشود تا ماشینها مجبور شوند مسیر را دور زده و از طرف دیگر کوچه از خیابان مجاهدین اسلام وارد کوچه غلامیان شوند.
شاهد دیگر ماجرا که از همسایگان شهید صیاد و اولین کسی است که با اورژانس تماس میگیرد نیز میگوید همزمان با صدای ممتد تیراندازی صدای گاز شدید یک دستگاه موتور سیکلت در کوچه را شنیده است.
ماجرا واضح و روشن است. بازهم یک حمله تروریستی ضد انقلاب که وابسته به عوامل استکبار جهانی است.
ترورهای سیستماتیک و شبکهای علیه شهروندان بیگناه و دانشمندان ایرانی همواره بعنوان یکی از ابزارهای اصلی برای پیشبرد مقاصد نامشروع در سیاست خارجی برخی رژیمها برنامه ریزی و به اجرا گذاشته شده است.
بلافاصله بعد از این ترور، رسانههای صهیونیستی این اقدام را برنامه ریزی اسرائیل دانستند و در مورد هویت فرد ترور شده مطالب مختلفی را بازگو کردند از جمله اینکه به دروغ مدعی شدند «سرهنگ صیاد خدایی مسئول طراحی حملات تروریستی و ربایش اسرائیلیها در ترکیه و اروپا بود!»
لفاظی رسانههای رژیم صهیونیستی پس از ترور شهید مدافع حرم در تهران ادامه داشت. روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» مدعی شد که ترور یادشده به نوعی پاسخی در قبال تهدیدات پهپادی ایران برضد این رژیم است. «هاآرتص» نیز با تکرار لفاظیهای فوق مدعی شد که پاسدار شهید، پشت اقداماتی برضد بازرگانان و دیپلماتهای این رژیم بوده است. «شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل» هم مدعی شد فرد ترور شده مسئول انتقال فناوری موشکهای پیشرفته و دقیق به حزبالله بوده است.
رسانه صهیونیستی «اینتل تایمز» نیز مدعی شد که شهید خدایی مسئول یکی از واحدهای تهاجمی نیروی قدس است و یا آنکه در بخش لجستیکی این نیرو که مقر آن در خاک سوریه است در قالب ارسال سلاح و کمک به تولید موشکهای دقیق فعالیت میکرده است. وی احتمالاً در فعالیتهای پهپادی نیز مشارکت داشته است!
باید گفت وقوع این قبیل جنایات تروریستی در کشورمان امر تازهای نیست. در گذشته (از ابتدای انقلاب تاکنون) بارها شاهد وقایع ترویستی بوده ایم و صدمات زیادی به حقوق ملت ایران وارد شده است. عملکردی بزدلانه که همواره با ادعاهای واهی همراه بوده است و تنها شعارهای حقوق بشری را زیر سوال برد، اما وقوع این مورد بار دیگر همه را هوشیارتر و بیدارتر کرد که تروریستها ثانیهای بیکار ننشسته و منتظر کوچکترین فرصت هستند تا به اقدامات غیر انسانی خود مبادرت ورزند.
به طور طبیعی در قبال وقوع این جنایت چند نکته قابل اهمیت است:
یک: نهادهای امنیتی بیش از قبل باید مراقب باشند تا عناصر فرصتطلب نتوانند در روز روشن و جلوی چشم مردم مرتکب این قبیل اقدامات هولناک شوند. با فرض آنچه در توصیف فرد مورد هدف قرار گرفته از سوی صهیونیستها آمده، چطور چنین فردی مورد شناسایی عوامل استکبار قرار گرفته است؟ چرا حفاظت لازم از آنها به عمل نیامده است؟
دوم: توجه بر این نکته ضروری است که تروریسم و اقدامات کور خشونت بار و ضد انسانی فقط توسط عناصر تکفیری یا گردانندگان آنها صورت نمیپذیرد بلکه در مواردی به صورت هدایت شده توسط اشغالگران از جمله رژیم صهیونیستی نیز صورت میپذیرد.
سوم: واقعیت تلخ تروریسم ایجاب میکند که برای ریشه کنی تروریسم، ملتها و مردم جهان رصد دقیق تری بر عملکرد نظامهای سیاسی داشته و هر گونه رفتار ضد انسانی را نفی نمایند تا زمینه رشد این قبیل جنایات در سطح جهانی فراهم نشود.
چهارم: در همه موارد بروز جنایات تروریستی افرادی وجود دارند که به طمع مشتی پول یا وعدههای مادی و معنوی خود را میفروشند و حاضر به مشارکت در طرحهای خونین میشوند. بی شک لازم است ریشههای این گونه گرایشات و علل و عوامل آن به دقت شناسایی شود و موارد قبلی نیز با برگزاری احکام سنگین به سمع و نظر مردم برسند.
پنجم: جنایتکاران در هیچ کجای دنیا نباید بدون کیفر بمانند. لازم است در هر مورد اقدام تروریستی، تلاش لازم صورت پذیرد تا طراحان و مجریان به دقت شناسایی و عدالت در مورد آنها اجرا شود و تدابیری اتخاذ شود تا جنبههای پیشگیرانه بروز این گونه وقایع به خوبی تامین و تضمین شود.