معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا و مسئول ارشد سیاستگذاری شورای روابط خارجی اروپا به تازگی در مقالهای که در تارنمای شورای روابط خارجی اروپا منتشر شده، به چشم انداز سفر امروز نماینده عالی اتحادیه اروپا به تهران پرداخته است. وی مینویسد:
جوزپ بورل، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در راه تهران است تا تلاشی نوین برای حفظ توافق هستهای ایران در دقیقه نود صورت دهد. در گفتگوهای فروردین سال جاری در وین، مذاکرهکنندگان پیشرفت قابلتوجهی در جهت بازگرداندن ایران و آمریکا به توافق داشتند. اما این معامله اکنون در معرض خطر جدی از بین رفتن است. مذاکرات به بن بست خورده است، تنشها بین ایران و غرب بر سر مسائل هستهای بشدت افزایش یافته است و رجزخوانیهای اسرائیلیها هر روز دامنه دارتر میشود. بی اعتمادی فزاینده بین غرب و ایران میتواند هر دوی آنها را به اشتباه محاسباتی سوق دهد.
وزیر امور خارجه ایران در روزهای اخیر با همتایان روسی و چینی خود درباره سرنوشت برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) رایزنیهایی در سطح بالا داشته است. سفر بورل میتواند شتاب دیپلماتیک مورد نیاز برای پایان دادن به بن بست فعلی و جلوگیری از تشدید بیشتر را ایجاد کند.
تاکنون، به رغم دیپلماسی مستمر ایران و اتحادیه اروپا، مذاکرهکنندگان نتوانستهاند مهمترین موضوع باقیمانده بین تهران و واشنگتن را یعنی درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به توافق برسند.
با ادامه این بن بست، ایران اکنون فعالیتهای هستهای خود را گسترش داده است. ایران با قطع برخی دوربینها در تأسیسات خود پاسخ قطعنامهای را که در شورای حکام تصویب شد، داد. مدیر آژانس بین المللی ادعا کرد این اقدام ممکن است به طور قابل توجهی آنچه را آژانس «تداوم دانش» خود در مورد فعالیتهای هستهای ایران مینامد، تضعیف کرده باشد. در روزهای اخیر، ایران به آژانس گزارش داد که شروع به استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته در سایت هستهای زیرزمینی خود کرده است. این حرکتها لزوم تصمیم گیری در خصوص توافق وین را تقویت میکند.
اما به رغم این چشمانداز تاریک، نشانههایی وجود دارد که دولتهای بایدن و رئیسی میتوانند راهحلهای نوآورانهای برای این بنبست ارائه دهند و برای رسیدن به هدف، آنها باید سه مانع اصلی را از بین ببرند.
اولاً مشکل اساسی تهران با بازگشت برجام بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. رهبران ایران اعتماد چندانی به دوام توافق هستهای احیا شده ندارند، زیرا آنها - پس از تجربه برخورد دونالد ترامپ - تشخیص میدهند که هیچ یک از دولتهای آمریکا نمیتوانند جانشین خود را وادار به پایبندی به توافق کند. اکنون که وفاق و هم صدایی کاملی در دولت، پارلمان و قوه قضائیه تهران وجود دارد، رهبران ایران تمایلی به ریسک کردن با امضای توافق دیگری با واشنگتن ندارند. مهمتر از آن، رهبر جمهوری اسلامی ایران موکدا درباره برخورد هوشمندانه و فریب نخوردن از دشمنان، هشدار داده اند.
همچنین در تهران این احساس رو به رشد وجود دارد که دموکراتها برای حفظ کاخ سفید برای دور دوم ریاست جمهوری از آنچه تصور میشود، ضعیفتر هستند - و این چشمانداز را تقویت میکند که هر گونه منافعی که ایران تحت یک توافق جدید به دست میآورد تا دو سال دیگر از بین خواهد رفت. برای همین هدف اعلام شده دولت بایدن از مذاکره برای یک توافق "طولانیتر و قوی تر" با ایران، بسیاری از سیاستمداران ایرانی را نگران میکند. آنها از این بیم دارند که به محض دستیابی به توافق، دولت جدید آمریکا تهدید کند که تحریمها را مجدداً علیه ایران اعمال خواهد کرد؛ مگر اینکه فوراً وارد مذاکرات دیگری درباره توافق هستهای تمدید شود.
در همین حال، برخی گروهها در ایران استدلال میکنند که کنار گذاشتن اهرمهای هستهای که میتواند در مذاکرات با آمریکا مورد استفاده قرار گیرد، عاقلانه نیست. آنها ادعا میکنند که شوک اقتصادی که ایران از اعمال مجدد تحریمها متحمل خواهد شد (پس از خروج دیگرباره آمریکا از توافق هسته ای) ارزش مزایای کوتاه مدت توافق با دولت بایدن را ندارد.
برای دولت رئیسی، کاهش تحریمهای آمریکا میتواند به کاهش رکود اقتصادی کشور کمک کند. با این حال دولت او نتوانسته حمایت داخلی کافی برای نهایی کردن توافق منعقد شده در وین برای اجرای مجدد برجام را به دست آورد. همانطور که یکی از گفت و گوکنندگان در تهران به این نویسنده توضیح داد، ایران خواستار حذف نام سپاه در فهرست سازمان تروریستی است، هم به این دلیل که دولت روحانی نتوانست این امتیاز را به دست آورد و هم به این خاطر که به دست آوردن این امتیاز میتواند به ایجاد اجماع داخلی در حمایت از توافق کمک کند؛ از جمله در میان اعضای سپاه.
بنابراین، آمریکا و متحدان اروپایی آن اکنون باید بستهای از اقدامات اقتصادی و سیاسی را پیشنهاد دهند. اقداماتی که میتواند انگیزه مضاعفی برای ایران در پذیرش متنی که در وین به دست آمده است، ایجاد کند. این اقدامات باید با اجرای کامل توافقنامه ۲۰۱۵ مرتبط باشد و در عین حال نظر غرب مانند تقویت امنیت انرژی و همکاریهای اقتصادی منطقهای را برآورده سازد.
دومین مانع بزرگ، فقدان انگیزه برای مقابله با یک جنگ سیاسی پرهزینه داخلی بر سر توافق هستهای است. تردید او (بایدن) که احتمالاً با نزدیک شدن به انتخابات میان دورهای آمریکا در ماه آذر افزایش خواهد یافت، بسیاری از رهبران اروپایی را نگران کرده است که او خود نمیداند چه میکند و فقط به مشکلات میافزاید.
به همین دلیل است که اروپاییها اکنون احساس نیاز میکنند که مستقیماً با دولت بایدن و مسئولان ایران تعامل داشته باشند تا آنها را به اجرای اقداماتی که در وین بر سر آنها توافق کردند، سوق دهند. رهبران اروپایی باید با تاکید بر علاقه شدید اروپا به توافق، جایگاه خود را به عنوان یکی از حامیان دیرینه اتحاد فراآتلانتیک به بایدن یادآور سازند.
سومین مانع بزرگ، خطر فزاینده تنشها بین ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی است. برخی از تصمیم گیران در تهران معتقدند که گسترش برنامه ریزی شده فعالیتهای هستهای بهترین راه برای تحت فشار قرار دادن دولت بایدن برای گرفتن امتیاز است؛ و بسیاری از تندروها، لحظه سیاسی کنونی را فرصتی برای به دست آوردن قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتر از طریق مسدود کردن توافق هستهای جدید و تلاش برای رویارویی میدانند. میتوان این حقیقت را در اتفاقی که ماه پیش افتاد، مشاهده کرد - زمانی که یونان پس از توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران، تصمیم داشت محموله آن را به درخواست واشنگتن به آمریکا انتقال دهد، ولی ایران در پاسخ دو نفتکش یونانی را توقیف کرد. اکنون شایعههایی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران قصد دارد غنی سازی اورانیوم خود را به میزان بی سابقه ۹۰ درصد افزایش دهد و به طور کلی از معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای خارج شود.
با این حال، چنین اقدامی تنها احتمالاً با واکنش تند رژیم صهیونیستی یا آمریکا مواجه خواهد شد. گمانه زنیهای گستردهای وجود دارد مبنی بر اینکه از ابتدای سال، اسرائیل کارزار ترورهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را افزایش داده و تأسیسات نظامی ایران را هدف قرار داده است. از سوی دیگر اسرائیل ایران را به هدف قرار دادن گردشگران اسرائیلی در ترکیه متهم کرده است. دولتهای اروپایی باید از ارتباطات خود با ایران و اسرائیل برای توقف این چرخه مهلک استفاده کنند.
در همین حال، اکنون به نظر میرسد بایدن با اعمال تحریمهایی تازه علیه ایران و تشدید اجرای این اقدامات، کمپین فشار حداکثری سلف خود را علیه ایران از سر میگیرد. با این حال، همانطور که دولت ترامپ باید یاد میگرفت، این رویکرد به سادگی امنیت آمریکا را در ازای مزایای دیپلماتیک اندکی تضعیف میکند. به نظر میرسد بسیاری از سیاست گذاران در واشنگتن بر این باورند که رهبران ایران در درجه اول پی گیر الزامات اقتصادی کشورشان هستند. اما آنها توجه کافی به این خطر ندارند که اگر آمریکا محدودیتهای بیشتری بر صادرات نفت ایران اعمال کند، ممکن است به نوعی بحران نظامی که در سال ۲۰۱۹ رخ داد و جریان انرژی از طریق خلیج فارس را مختل کرد، بازگردد. این امر به ویژه برای اروپا و آمریکا آسیب زا خواهد بود، زیرا آنها همین حالا هم برای جایگزینی منابع انرژی از روسیه مشکلات زیادی دارند.
اکنون، نیاز اروپا به احیای توافق هستهای ایران بیش از هر زمان دیگری است. طرفین برنامه قابل اجرا برای مدیریت پیامدهای فروپاشی توافق ندارند. رهبران اروپایی، خود مشغول جنگ روسیه علیه اوکراین هستند. با این حال، آنها باید بدانند که چنین فروپاشی نه تنها میتواند منجر به تنشهای نظامی شود، بلکه میتواند مشکلات آنها را در بازار انرژی نیز تشدید کند. برای مقابله با این تهدیدها آنها باید بیشتر به حرفهای بورل گوش کنند و به فوریت تلاشهای خود را در زمینه دیپلماسی سطح بالا افزایش دهند.