سرویس اقتصادی جوان آنلاین: با رسیدن به اواخر فصل بهار و شروع تابستان، یکی از بخشهای حوزه اقتصادی که دستخوش تغییرات زیادی میشود بخش مسکن است؛ در این فصل باتوجه به اینکه قراردادهای اجاره مستأجران به پایان رسیده و نیاز به تمدید مجدد دارد، یکی از سؤالاتی که ذهن همه مستأجران را به خود درگیر میکند این است که مؤجر قرار است چند درصد روی اجارهبها و رهن خانه بگذارد و به چه طریقی میتوان این نقدینگی را تأمین کرد.
این معضل همیشگی، حکایت از کلاف سردرگم بحران مسکن در کشور دارد که سیاستگذاران و مسؤولان اجرایی کشور تا کنون نتوانستهاند راهحل اساسی آن را بیابند و اجرا کنند؛ بعد از طرح مسکن مهر که تاحدی توانست تقاضای دهکهای پایین جامعه را برای مسکن پاسخ دهد، در دولت اعتدال هیچ طرح دیگری طراحی و اجرا نشد و همین امر باعث شد تقاضای انباشته شده در این حوزه به فوران قیمتها منجر شود.
در کنار این موضوع، نبود زیرساختهای لازم در کسب مالیات از صاحبان خانههای خالی، عدم بازنگری در طرحهای تفصیلی کلانشهرها و فراهم نکردن تسهیلات و یارانه مسکن برای قشر ضعیف و محروم جامعه، منجر به شد انبوه مشکلات بوجود آمده در این حوزه به دیگر بخشهای زندگی شهری نیز سر ریز کند تا ما هماکنون شاهد افزایش حاشیهنشینی در کلانشهرها باشیم.
بر همین اساس در گفتوگوی حاضر به سراغ یکی از کارشناسان حوزه مسکن و انبوهسازی رفتیم تا نظر وی را در ارتباط با مشکلات مربوط به حوزه مسکن از نظر فنی و اقتصادی جویا شویم.
بابک حاجی احمدی معتقد است شاه کلید اصلی برای حل مشکل مسکن، ابتدا حل مشکل زمین و کمبود زمین است و دوم اینکه باید روش ساخت اعم از تعیین نوع انبوهساز و همچنین فرایندهای ساخت شامل اخذ مجوز و خدمات مهندسی حل شود تا بخش زیادی از مشکلات ساخت مسکن مرتفع شود؛ وقتی که فرایندها شفاف شد، عملا دلالی و سفتهبازی هم کاهش یافته و بازار مسکن تا حدی ثبات پیدا خواهد کرد.
وضعیت بازار مسکن هر ساله در فصل تابستان دچار یک آشفته بازار در قیمت مسکن و اجارهبها است که به نظر میرسد دارای یک ریشه تاریخی در اقتصاد ایران است؛ درباره مشکلاتی که در حال حاضر این بازار با آن مواجه است و عوامل این مشکلات توضیح بفرمایید؟
حاجی احمدی: در بازار مسکن عوامل متعددی اثرگذار هستند؛ در هر بازاری عرضه و تقاضا عوامل مهم تأثیرگذار هستند و نوع عرضه باید جوابگوی تقاضایی باشد که در بازار وجود دارد؛ ممکن است در عرضه به لحاظ تعداد و نوع مشکل داشته باشیم یا تولید هدفمندی نداشتیم.
ما چند مدل تولید مسکن داریم؛ یک نوع مسکن لاکچری است که عرضه و تقاضای خودش را دارد و در بحرانهای فصلی اثری نخواهد داشت؛ نوع دیگری از تقاضا هم داریم که شامل اقشار متوسط به پایین و دهکهای پایین هستند.
مسأله مهم این است که ما بفهمیم عرضه مسکن برای این قشر، به اندازه کافی بوده است یا نه که این مهمترین مشکل است؛ به نظر میرسد در جای مناسب به تقاضای اصلی که شامل دهکهای پایین است پاسخ درستی داده نشده است.
بخشی از مشکل هم بخش ساختاری است؛ چون به دلیل شرایطی که اقتصاد دارد مسکن به عنوان یک کالای سرمایهای در نظر گرفته شده و به سمت بورسبازی و سفتهبازی کشیده میشود و همین امر موجب شده بخشی از عرضه مسکن به این صورت از مدار خارج شود.
**به جز مسکن مهر کار دیگری برای دهکهای پایین جامعه انجام نشده است
ما در حال حاضر تعداد زیادی واحد مسکونی در کشور داریم و اگر بعضی از استانهای کشور را پایش کنیم خانه و زمین خالی زیادی در آنها پیدا خواهد شد؛ پس مشکل از کجاست که میگویید عرضه نامناسب است؟
حاجی احمدی: اگر به نوع تولید مسکن بازگردیم، چند عامل مؤثر است، از زمین گرفته تا روش ساخت و منابع مالی و تأمین مجوزات لازم؛ اگر روی این موارد تمرکز و اینها را بررسی کنیم باید ببینیم در کدام بخشها در دهههای گذشته اقدامات اساسی انجام دادیم؛ به جز مسکن مهر اقدام اساسی دیگری برای تهیه مسکن برای اقشار پایین جامعه انجام ندادهایم.
بلکه عمده تولید مسکن ما برای قشر متوسط به بالا بوده و برای دهکهای پایین جامعه و قشر متوسط به پایین عرضه مناسبی صورت نگرفته است؛ چون توان مالی محدودی دارند و اگرچه عرضه مسکن در بخشهایی از جامعه زیاد است، ولی برای رفع نیاز خودشان نمیتوانند به این مسکنها مراجعه کنند.
به همین دلیل در هدفگذاری این سؤال اساسی مطرح است که مسکن را برای چه کسی داریم تولید میکنیم و حتی روش تولید ما به چه صورت است؛ اگر به لحاظ تعدادی بخواهیم بررسی کنیم میبینیم حتی اگر بخواهیم بافت فرسودهای که داخل شهر داریم را به سمت تولید مسکن ببریم، شاید از نظر تعداد پاسخگوی ما باشد، اما از نظر قیمت زمین و از نظر قیمت تمام شدهای که پیدا میکنند، باز هم بخش بزرگی از تقاضای ما را پاسخ نخواهد داد.
**عرضه زمین باید بیشتر شود
پس قشرهای برخوردار و متوسط به بالا مشکل اصلی در سیاستگذاری ما نیستند؛ بلکه باید به فکر دهکهای پایین جامعه باشیم و برای آنها برنامهریزی کنیم؛ با چه روش عرضهای میتوانیم این جامعه هدف را از نظر عرضه مسکن تحت پوشش قرار دهیم و صاحب خانه کنیم؟
حاجیاحمدی: یکی از عوامل اثرگذار در قیمت مسکن زمین است و ما باید برای عرضه بیشتر زمین با قیمت مناسب برنامهریزی کنیم؛ در این زمینه چند راهحل وجود دارد، یکی اینکه سراغ شهرهای جدید میروند و یا زمینهای اطراف شهرها را به شهرها ملحق میکنند؛ همین هم مشکلات متعددی دارد، چون باید زیرساختها و امکانات زیادی را به آنجا برد تا مستقر شود که این کارها خیلی هزینهبر و زمانبر است که در بسیاری از جاها چارهای جز این نیست و جواب هم داده است.
یک راه دیگر این است که ظرفیت عرضه زمین را با تغییر در طرحهای تفصیلی افزایش دهیم؛ خیلی از مناطق وجود دارد که در زمان طراحی آن، کدهای ارتفاعی و کاربریهای خاصی برای آنها پیشبینی شده است؛ اما در حال حاضر، با توجه به تغییر سبک زندگی و تغییر نیازها میشود در این طرحها بازنگری کرد.
همین امر عرضه زمین را افزایش میدهد و بار تولید مسکن را از زمینهای ارزانتر به سمت زمینهای گرانقیمتتر حرکت خواهد داد و قیمت اینها را کاهش خواهد داد؛ بعضی از زمینها هم که در محدوده شهرها وجود دارد و متعلق به ارگانهاست، آنها را هم میتوان در نظر گرفت و با سیاستهایی هم که دولت اعلام کرده، میشود از این ظرفیت استفاده کرد.
در بخش قیمت زمین برای دهکهای متوسط به این پایین میتوان از این روشها استفاده کرد.
پارامتر مؤثر دیگر بحث مجوزها است که یکی به زمان صدور مجوز و دیگری به قیمت این مجوزها مربوط میشود؛ بعضا اخذ یک مجوز از ۶ ماه تا یک سال و نیم زمان میبرد و خود این زمان، هزینهزاست؛ اگر بتوان به روشهایی این زمان را کاهش داد، مثل صدور مجوزهای موقت برای سازندگان خوشنام و روشهای دیگر مثل بخش خدمات مهندسی تا بتوان این زمان را کاهش داد، مشکل بزرگی حل خواهد شد.
در قانون جهش تولید مسکن تخفیفاتی اعلام شده که مؤثر است، اما باز هم جای کار دارد تا برخی کارهای دیگر روی آن انجام شود؛ به نظر من اگر روشهای ارائه خدمات مهندسی تغییر کند، هم از نظر کیفی و هم از نظر هزینهای مؤثر خواهد بود؛ بخش دیگر به نوع و روش ساخت مربوط میشود.
**انبوهسازی برای قشر محروم، باید با هدف خدمترسانی باشد، نه سودآوری
یک انبوهساز وقتی وارد یک پروژه میشود، در وهله اول به سودآوری آن پروژه نگاه میکند؛ یک پروژه بین ۲۴ تا ۴۸ ماه زمان میبرد که باید متوسط پیشرفت آن را به طور سالانه ۲۵ درصد در نظر بگیریم و کل این پروژه سودی معادل ۲۵ تا ۳۰ درصد به طور متوسط برای انبوهساز خواهد داشت که موجب میشود حداقل ۷ تا ۱۰ درصد سود سالانه به قیمت ارائه مسکن اضافه شود؛ این غیر از بحثهای تورمی و حساب حقوق و دستمزد است.
در این صورت ما باید چه کار کنیم؟ در اینجا ایراد نوع روش ساختی که پیشنهاد میشود، خود را نشان میدهد؛ چون اگر بازار هدف خود را قشر متوسط و محروم در نظر بگیریم، باید به دنبال انبوهسازی برویم که هدفش خدماترسانی است؛ نه انبوهسازی که به دنبال سود ۳۰ تا ۴۰ درصدی در انتهای کار است.
با این تعریفی که شما گفتید، بخش خصوصی وارد کار نمیشود.
حاجی احمدی: قطعا همینطور است؛ پس باید بازار هدف را جدا کنیم و سازندگان در بخش دولتی را که میتوانیم هدف و مأموریتشان را خدمترسانی تعریف کنیم، به این سمت سوق دهیم؛ کما اینکه در حال حاضر مجموعههایی هم هستند که دارند این کار را انجام میدهند و هدفشان خدمترسانی است.
پس روش ساخت بسیار مؤثر است؛ هم کیفیت ساخت در این روش خوب است و نظارت بهتر و مؤثرتری صورت میگیرد و طبیعتا نهایت امر هم قیمت و نحوه ارائه هم بهتر است؛ همچنین در تأمین مصالح اولیه مثل میلگرد و فولاد و بتن هم این مجموعه خدمترسان میتواند از یارانه دولتی استفاده کند و قیمت تمام شده هم کمتر خاهد بود.
**پیوستهای فرهنگی در ایجاد شهرهای جدید رعایت نمیشود
ارزیابی شما از جوابگو بودن این روش برای جامعه هدف و همچنین از نظر زیرساختها و کیفیت فنی ساخت و ساز چیست؟ چون ما در اطراف شهرها میبینیم که شهرکها و شهرهای جدیدی ساخته میشوند که باید ارزیابی صورت گیرد که موفق بوده یا خیر.
حاجی احمدی: مهمترین ایراد الحاق زمینها به شهرها، در نظر نگرفتن مسائل اجتماعی و فرهنگی است؛ چون عمدتا این نوع عرضه، به نفع مهاجران است و بیشتر به جای اینکه جامعه هدف داخل شهر را پاسخ دهد، افراد خارج از شهر را برای مهاجرت ترغیب میکند و همین موجب افزایش معضلات اجتماعی و فرهنگی میشود.
باید راهکارهای جلوگیری از مهاجرت به شهر را پیشبینی کرد؛ اضافه بر این ممکن است خیلی از منازل، به عنوان منزل دوم مورد استفاده قرار گیرد که باید روشهای قانونی جلوگیری از این را نیز مدنظر قرار داد.
ما یک نمونه موفق به نام سپاهانشهر داریم که هم از نظر نوع شهرسازی، هم از نظر اسکان، هم از نظر عرضه و هم از نظر فرهنگی یکی از بهترینهاست؛ چون خیلی از چیزها قبلا پیشبینی شده و نوع عرضه در آن جا هم عرضه خاصی بوده و جامعه هدف آن درست انتخاب شده است.
یکی از کارهای مهم این است که از عرضه زمین به متقاضیان جلوگیری و فقط واحد ساخته شده به آنها تحویل داده شود و طوری باشد که با بوم منطقه سازگار باشد و برای مهاجرپذیری هم جذاب نباشد؛ به همین دلیل گفتم باید برگردیم و بعضی از ضوابط طرحهای تفصیلی خود را تغییر دهیم.
ما خیلی از مناطقی را در اصفهان داریم که حتی به صورت انبوه ظرفیت زیادی برای ساخت و ساز دارد، مثل مناطق ۲، ۱۱، ۸ و بخشی از مناطق ۱۲؛ هنوز روی این مناطق میشود کار کرد؛ روی شهرکهایی هم که وجود دارد باید تمرکز شود و معضلات آن خارج شود؛ ما در حال حاضر شهرکهایی داریم که چند فرهنگی و از بافت بومی اصفهان خارج شده و نتوانسته است مشکلی را حل کند.
در داخل خود اصفهان چقدر ظرفیت برای فعال کردن خانهسازی وجود دارد؟ چون بسیاری از مناطق در اصفهان هم بافت فرسوده است، اما اولویت احیای این بافتها در سیاستگذاری ما کمتر از ایجاد شهرکهای جدید است، در حالی که معضلات فرهنگی و هزینههای مالی احیای بافت فرسوده بسیار کمتر از ایجاد شهر یا شهرک جدید است.
حاجی احمدی: یک گزارشی از راه و شهرسازی ارائه شده بود که اگر کل بافتهای فرسوده شهر در داخل چرخه بازسازی و عرضه مسکن قرار گیرد، نیاز مسکن استان را برطرف میکند؛ خب این گزارش از جنبه عرضه است؛ اما سؤال این است که آیا این عرضه جامعه هدف مدنظر ما را پوشش میدهد؟
بافتهای فرسوده عمدتا در مرکز شهر هستند که قیمت تمام شده زمین در آنجا بالا میرود؛ چطور میتوانیم بازسازی در این منطقه را به جامعه هدف ما وصل کرد؟ باید بین تسهیلاتی که میخواهیم به جامعه محروم و متوسط رو به پایین بدهیم و زیرساختهایی که باید برای ساخت یک شهر یا شهرک جدید ایجاد کرد، قیاسی انجام داد.
اگر عرضه برای بافت فرسوده، سودهی و مزیت اقتصادی مناسبی داشته باشد، طبیعتا بخش عمدهای از تقاضا جذب این خواهد شد؛ حتما باید کار مطالعاتی روی در این زمینه انجام شود که اگر این مورد سودده باشد، قطعا از نظر آماده بودن همه زیرساختها، هم معضلات کمتری برای جامعه ایجاد میکند و هم از گسترش بیشتر شهرها جلوگیری خواهد کرد.
**در نظر گرفتن یارانه مسکن برای قشر محروم، میتواند مؤثر باشد
فارس: مشکل اصلی طبقات پایین، منابع مالی است و به خاطر اینکه پول ندارند، صاحبخانه نمیشوند؛ به نظر شما چگونه میتوان برای این قشر منابع مالی تعریف کرد که به سمت مسکن جهتدهی شود؟
حاجی احمدی: ایدههای متفاوتی طرح شده است، یکی از اینها سوق دادن سرمایههای کوچک در قالب پروژههای بزرگ است، یعنی سهامی کردن پروژهها؛ این کار مستلزم این است که متولی امر قابل اعتماد باشد و نیاز است بخشهایی که تحت نظارت بیشتری هستند، وارد کار شوند.
همچنین میتوان از زیرساختهای ساخت و ساز مثل تأمین مصالح لازم یا صدور مجوزاتی که در اختیار دولت است، یارانههایی را به این اقشار اختصاص داد و برای هر شخصی مقدار مشخصی از یارانه فولاد و یارانه سیمان در نظر گرفته شود و به عنوان آورده فرد ضعیف در اختیار سازنده قرار گیرد و به نوعی این فرد در ساخت پروژه سهیم شود.
اضافه بر این میتوان از روش جریان مالی مشارکت در ساخت به عنوان خرید سهام بخشی از پروژه استفاده کرد، حتی به صورت اندک و سالیانه؛ این بخشی از سرمایه را شکل میدهد و از سفتهبازی جلوگیری میکند.
**باید از کسانی که صدها یا هزار تا خانه دارند مالیات گرفت؛ نه ۲ - ۳ واحدیها
طرحی که مجلس برای گرفتن مالیات از خانههای خالی داشت، چقدر میتواند در کاهش قیمت مسکن و همچنین اجارهبها مؤثر باشد؟
حاجی احمدی: اصل طرح خوب است، اما نحوه اجرا مهم است؛ نباید منتظر ماند و دنبال آدمهایی رفت که در حد ۲ یا ۳ واحد خانه دارند؛ در ابتدا باید به دنبال گرفتن مالیات از کسانی باشند که به تعداد زیاد در حد صدها یا حتی هزار تا خانه دارند و روی آنها کار کنند و میدانیم کجا هستند؛ این اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
اینکه منتظر بمانیم تا اطلاعات تکمیل شود و اینکه یک فردی یکی یا دوتا خانه خود را ثبت کرد، هدف خیلی درازمدت و فعلا دور از دسترسی است.
به طور کلی شاه کلید اصلی برای اینکه قیمت مسکن پایین بیاید چیست؟
حاجی احمدی: به طور کلی اگر بتوانیم مشکل زمین را حل کنیم، خیلی از این موارد حل میشود و دوم اینکه اگر در روش ساخت خود هم تجدیدنظر کنیم و نوع سازنده برای جامعه هدف مشخص باشد، خیلی از این افسارگسیختگیها از بین میرود.
**نسخه واحد ساخت انبوه مسکن برای کل کشور جواب نمیدهد
شما طرح «نهضت ملی جهش تولید مسکن» را چگونه ارزیابی میکنید؟
حاجی احمدی: کلیت هر اقدامی که صورت گیرد، از بی عملی بهتر است؛ طبیعتا مدتها بود که اقدام خاصی صورت نگرفته بود؛ به همین دلیل هر طرحی میتواند بازار را به تحرک وادارد و مؤثر باشد؛ کلیت طرح هم ایده خوبی است.
در ارتباط با این طرح لازم است در مناطق مختلف با توجه به بافت و مشکل منطقه، تصمیمات متفاوتی گرفته شود؛ اینکه یک نسخه واحد برای کل کشور ارائه کنیم صحیح نیست؛ به همین دلیل باید دست مدیران محلی و استانی در ایجاد تغییرات در طرح بارزتر باشد و منتظر نسخه و دستورالعمل واحد نباشند.
باید در اجرا بعضی از ایرادات برطرف شود؛ مثلا در بعضی از کلانشهرها هنوز تسهیلات اجرای طرح معین نشده است و برای شهرداری هنوز نحوه تخفیفاتی که دولت در اجرای طرح ملی مسکن اعمال کرده، مشخص نیست؛ در حوزه زیرساختها هم باید تعاریف محلی باشد و بگوید آب و برق و دسترسیها به چه صورت باشد؛ همچنین پیوستهای فرهنگی هم در این طرح باید دیده شود.
یک ایراد دیگر هم این است که از ظرفیت زمینها به آن صورت که باید استفاده نمیشود؛ یعنی استفاده از مکانهایی که نه همجواری با آثار باستانی دارد نه مشکلات زیست محیطی دارد و میشود از یک زمین با تعداد طبقات زیادتری استفاده کرد؛ اگر این محقق شود طبیعتا قیمت تمام شده زیرساختها را کاهش دادهایم.
این طرح در حل مشکل مسکن مؤثر است؟
حاجی احمدی: قطعا اثرگذار است، ولی همه مشکل مسکن را حل نمیکند و نمیتوان انتظار داشت همه مشکل مسکن را این طرح به تنهایی حل کند.
**در نظارت بر ساخت و ساز، بین نظارت و بازرسی گیر افتادهایم
فارس: شاید یکی از معضلات مهم مسکن هم ناهماهنگی بین دستگاههای متولی ساخت و ساز مثل شهرداری و نظام مهندسی و ... است؛ ایجاد هماهنگی بین بخشی چقدر میتواند مؤثر باشد؟
حاجی احمدی: این هماهنگی در بخش صدور مجوزات و بعد در قسمت آخر برای صدور پایان کار خیلی مؤثر است؛ بنابراین باید یک بازنگری در نحوه ارائه خدمات مهندسی روی طرحها داشته باشیم؛ چون خدمات به گونهای ارائه میشود که نه مهندس به حق خود میرسد و نه ساختمان ما کیفیت لازم را دارد.
تعریفی که برای پروژههای بزرگ داریم نظارت مستمر است؛ آیا این تعریف متناسب با همین نظارتی است که در حال حاضر دارد انجام میشود؟ آیا حقالزحمه هم مناسب است؟ در یک پروژه بزرگ، نظارت مستمر یعنی یک نظارت مقیم و ایجاد یک یا چند شغل ثابت برای همان پروژه که منتج به افزایش کیفیت ساخت میشود و حقالزحمه متناسب با این نظارت هم پرداخت خواهد شد.
در حالت فعلی، ما بین نظارت و بازرسی ماندهایم و نظارت مرحلهای نه یک نظارت کامل است و نه میشود گفت اسمش بازرسی است؛ این مشکلی است که باید در اصلاح قانون حل شود.
**اگر فرایندها شفاف شود، دست دلال کوتاه خواهد شد
در شرایط فعلی بازار مسکن، دلالها چقدر اثرگذارند؟ یعنی مشکل اصلی در حال حاضر به خاطر دلالهاست یا به خاطر مواردی است که گفتید؟ و چطور میتوانیم این دلالها را از فرایند عرضه مسکن حذف کنیم؟
حاجی احمدی: حذف دلالها از فرایند خیلی مشکل نیست؛ نوع روش تولید میتواند طوری تعریف و چینش شود که دلالها حذف شوند؛ مثلا در زمینهای بزرگی که امکان انبوهسازی دارند باید هنگام ساخت مجوز صادر شود؛ اما بعضا یک پروانههایی صادر میشود که تا بیاید به دست تولیدکننده برسد، وارد فرایند دلالی و سفتهبازی میشود؛ این فاصله خوب نیست.
بعدا هم در واگذاری واحدها و اختصاص امتیازها باید به گونهای عمل شود که راه برای دلالی بسته شود که این روی مسکن خیلی اثرگذار است؛ چون با شفافسازی فرانیدها از ابتدای کار، از خرید زمین، گرفتن مجوزات و خدمات مهندسی و سپس شروع ساخت و ساز تا ارائه و عرضه واحدها میتوان دست دلالها را کوتاه کرد.
ورود انبوهسازان بخش خصوصی چه مقدار میتواند به طرح ملی مسکن کمک کند و چه مقدار اهلیت این انبوهسازان پایش میشود؟
حاجی احمدی: از نظر فنی اصفهان یکی از قویترین مناطق کشور از نظر وجود نیروی انسانی متبحر و انبوهسازان قدر است و میشود از ظرفیت آنها در بازار هدف خودشان استفاده خوبی کرد؛ باید برای هر گروهی برنامه مختص به خودش را داشت و در هدف مورد نظر خودش مورد استفاده قرار گیرد.