کد خبر: 1094589
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
محبوبه قربانی

مرد طلاساز که یکی از همکارانش را به خاطر ۴۰۰ گرم طلا با شلیک گلوله به قتل رسانده‌بود، در دادگاه ماجرا را شرح داد و گفت شلیک‌ها ناخواسته بود.
به گزارش «جوان»، ۱۵ مهر ماه سال ۱۴۰۰ مأموران کلانتری ۱۰۹ بهارستان از شلیک مرگباری در یک کارگاه طلاسازی باخبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران به محل رسیدند، با جسد مرد ۵۶ ساله به نام مجید رو به رو شدند که با شلیک گلوله کشته شده‌بود. جسد به دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات در این زمینه آغاز شد. در روند بررسی‌ها بود که مأموران دریافتند عامل یا عاملان قتل با انگیزه سرقت مرتکب قتل شده‌اند.
بازداشت همکار مقتول و اعتراف به قتل
تلاش‌ها برای دستگیری متهم یا متهمان ادامه داشت تا اینکه مأموران با بررسی فهرست مکالمات تلفن همراه مقتول، به یکی از دوستان وی که ساعتی قبل از حادثه چند بار تماس گرفته‌بود، مشکوک و وی را تحت تعقیب قرار دادند.
آن مرد که از اقلیت‌های مذهبی بود و آلن نام داشت، سرانجام بازداشت شد. هر چند متهم سعی داشت با انکار قتل، پلیس را گمراه کند، اما در روند بازجویی‌ها بالاخره لب به اعتراف گشود و به قتل دوستش با شلیک گلوله اعتراف کرد.
جلسه محاکمه
با اقرار‌های متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان و پرونده بعد از کامل‌شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. پرونده بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه، نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد، سپس اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفتند و برای متهم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم به اتهام قتل عمد و سرقت به جایگاه رفت. او با قتل را قبول کرد، اما گفت عمدی نبوده‌است و اتهام سرقت را نیز قبول نکرد و در شرح ماجرا گفت: «از اقلیت‌های مذهبی هستم. سال‌هاست در طلاسازی کار می‌کنم و مجید از دوستان قدیمی‌ام بود. او هم در همین شغل فعالیت داشت و با هم کار می‌کردیم.»
او ادامه داد و گفت: «مجید چند ماه قبل گفت به یکی از اقوام همسرش طلا بدهکار است و خواست به او کمک کنم. او دوست و همکارم بود، به همین دلیل قبول کردم. مجید یکبار ۲۵۰ گرم و بار دیگر ۱۵۰ گرم طلا از من گرفت و قول داد خیلی زود طلا‌ها را برگرداند. از مدتی که قول داد، گذشت، ولی خبری نشد. روزی به او گفتم نمی‌خواهی طلا‌ها را برگردانی که جواب درستی نداد و معلوم شد طفره می‌رود.»
مرد میانسال گفت: «خلاصه هر بار طلاهایم را می‌خواستم او امروز و فردا می‌کرد تا اینکه چند‌بار به کارگاهش رفتم، اما هر بار بهانه می‌آورد. روزی به او گفتم باور کن خودم نیز گرفتار شده‌ام و به طلا‌ها نیاز دارم. این حرفم نیز فایده نداشت. مجید که از پیگیری‌های من کلافه شده‌بود، آخرین‌بار خواست به دفترش بروم. قبول کردم، اما وقتی به کارگاه طلاسازی او رفتم یکباره به رویم اسلحه کشید. اسلحه مجهز به صدا خفه‌کن بود. وقتی با این صحنه مواجه شدم، شوکه شدم. مجید در حالی که عصبانی بود، به من ناسزا می‌گفت و همچنان اسلحه در دستش بود.»
تشریح قتل
متهم در خصوص قتل گفت: «با هم درگیر بودیم و من از ترس جانم می‌خواستم اسلحه را از دست مجید بگیرم که ناخواسته دو تیر شلیک شد. یک تیر به کتف و تیر دیگر به دست او خورد. همین‌طور سعی می‌کردم اسلحه را از دست او بگیرم که تیر سوم شلیک شد و ناخواسته به سینه او برخورد کرد.»
متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، در خصوص اتهام سرقت گفت: «وقتی مجید را خونین روی زمین دیدم، او را داخل حمام کارگاه بردم و بعد در کارگاه را بستم. سپس سراغ گاوصندوق رفتم و ۴۰۰ گرم طلایی را که متعلق به خودم بود، برداشتم. چشمم به تلفن همراه مقتول افتاد برای گمراه کردن پلیس آن را نیز برداشتم و گریختم. فردای آن روز بود که دوستم تماس گرفت و از زبان او شنیدم مجید فوت کرده‌است. با شنیدن این خبر شوکه شدم، فکر می‌کردم فقط زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان خوب می‌شود.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «قتل را قبول دارم، ولی عمدی نبود. باور کنید قصدی برای کشتن مجید نداشتم، اما او برایم اسلحه کشید، من هم برای نجات جانم مجبور شدم آن را از دستش بگیرم که در کشمکش با او این اتفاق افتاد. درخواست گذشت دارم و پشیمانم.»
در پایان هیئت قضایی با اعلام ختم جلسه وارد شور شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار