کد خبر: 1095204
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰
حجت قاسم‌زاده در ساخت تله‌فیلم و سریال تبحر خاصی دارد، همین ویژگی باعث شد با یک احساس خوب برای دیدن فیلم اولش به سینما بروم، اما «روز ششم» با تمامی ساخته‌های تلویزیونی او فرق دارد
افشین علیار

حجت قاسم‌زاده در ساخت تله‌فیلم و سریال تبحر خاصی دارد، همین ویژگی باعث شد با یک احساس خوب برای دیدن فیلم اولش به سینما بروم، اما «روز ششم» با تمامی ساخته‌های تلویزیونی او فرق دارد. اولین فیلم سینمایی او از تمامی ساخته‌های تلویزیونی‌اش، نه‌تن‌ها عقب است، بلکه به هیچ وجه نمی‌تواند ویژگی‌های حداقلی یکی از ساخته‌های تلویزیونی او را داشته باشد و معلوم نیست با چه نگرشی به سراغ ساخت اولین فیلم بلند سینمایی رفته است. اثری که قرار بوده پلیسی یا معمایی باشد، ناغافل تبدیل به کمدی ناخواسته شده و صبوری و تحمل می‌خواهد که بعد از ۱۵ دقیقه تا انتها روی صندلی بنشینیم و فیلمی سراسر الکن و نارس ببینیم. فیلمنامه وجود دارد، اما شلخته و آشفته است. آدم‌ها و جهان فیلم شباهت به آثار مسعود کیمیایی دارند. دیالوگ‌های چندپهلو و سنگین به دهان هیچ کدام از آدم‌های فیلم اندازه نیست. خط روایی، موقعیت به وجود نمی‌آورد و با ارجاع به دیالوگ‌ها باید نسبت و اندازه شخصیت‌ها را حدس زد. کارگردان سعی داشته از احمد قهرمان بسازد، اما این قهرمان پوشالی تنها یک تیپ است که شخصیتش شوخی به نظر می‌رسد. کارکردش شباهت به قهرمان فیلم‌های کیمیایی دارد؛ همان‌گونه دیالوگ می‌گوید، اما در این اثر واقعاً یک تیپ کمدی است که وقتی دیالوگ می‌گوید مخاطب می‌خندد. قاسم‌زاده که بیشتر خودش فیلمنامه آثارش را نوشته در اینجا حتی نتوانسته از پس دیالوگ‌ها بربیاید، چون موقعیت‌ها چفت و بست منطقی ندارند. دوربین روبه‌روی دو کاراکتر کاشته شده است؛ بازیگر اول دیالوگ می‌گوید، کات، بازیگر دوم دیالوگ می‌گوید. ایجاد چنین موقعیت مصنوعی اساساً برای فیلمی که می‌خواهد معمایی باشد حسن نیست، بلکه ضعفی است که از تخت بودن جهان فیلم می‌آید. فارغ از تأثیرگذاری ژانری، موقعیت‌ها الکن شده‌اند و مخاطب از فیلم به بیرون پرتاب می‌شود، چراکه هیچ‌گونه جذابیت ژانر مختص به موضوع فیلم در جهان روز ششم احساس نمی‌شود. قاسم‌زاده با همان مؤلفه‌های تلویزیونی سراغ ساخت روز ششم رفته است. پرده عریض نابلدی کارگردان را در قاب‌بندی‌ها لو می‌دهد، ایستایی و حرکت دوربین، کادر‌هایی که در روز ششم مشاهده می‌شود قطعاً برای تلویزیون است و به سینما ربطی ندارد، به همین دلیل هیچ‌کدام از آدم‌های فیلم حتی احمد به عنوان قهرمان هیچ سمپات سطحی هم با مخاطب ایجاد نمی‌کنند. در صورتی که ایجاد قهرمان باید برای مخاطب جذابیت مضمونی داشته باشد، یعنی داستان و چیدمان خط روایی طوری باشد که وظیفه و کاری که قهرمان انجام می‌دهد برای مخاطب جذابیت لازم را داشته باشد، اما در روز ششم آنقدر رابطه آدم‌ها و کنش آن‌ها باسمه‌ای و لَخت است که اساساً سکانس‌ها بی‌منطق جلو می‌روند و کارگردان توجیهی برای قهرمان بازی احمد ندارد که او چرا باید برای صابر چنین کاری کند و خودش را به زحمت بیندازد! احمد می‌گوید، من آدمی هستم که دنبال پولم، اما این دیالوگ اساساً ضدقهرمان است؛ بنابراین سیر ساختار قهرمان با چنین دیالوگی از زبان خودش نابود می‌شود و این همه گنگستربازی از سوی او و همدستش یک شوخی برای سرگرم کردن مخاطب به نظر می‌رسد. طرح معمایی بودن اثر که می‌توانست با فیلمنامه منسجم و اجرای دقیق تبدیل به فیلمی تأثیرگذار شود، آنقدر الکن و بی‌فایده شده است که در بیشتر سکانس‌ها با دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها، مخاطب به فیلم می‌خندد. استفاده نادرست از ژانر و دیدگاه اشتباهی در اجرا، روز ششم را در یک فضای بسته قرار داده است. فضایی تلویزیونی که اساساً هیچ منطقی در نما‌های آن احساس نمی‌شود. بگذریم از موقعیت‌هایی که نگین برای احمد تعریف می‌کند که در فرنگ برای اینکه سر از کار صابری دربیاورد در خانه او شنود کار گذاشته است. در روز ششم از این اتفاق‌های بامزه که تبدیل به کمدی ناخواسته شده، زیاد است، اما روز ششم، فیلم پرگرهی است که مخاطب را گیج می‌کند و در انتها این گره‌ها را احمد آنقدر راحت در دو یا سه روز باز می‌کند که سرگرد نیروی انتظامی در چند سال نتوانسته است!
روز ششم یک اثر شلخته و الکن است که اگر در تلویزیون نمایش داده می‌شد، قطعاً تلویزیون را بعد از پنج دقیقه خاموش می‌کردیم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار