هرچند مواضع افرادی مانند فائزه هاشمی به دلیل بی اساس بودن مدعا و کم وزنی مدعی ارزش پرداختن ندارد، اما نقدی روشمندانه بر نحوه استفاده وی از «قیاس و مشابهتسازی» در تحریفگری و شبههآفرینی به عنوان یکی از شیوههای جنگ نرم دشمنان خالی از فایده نیست.
ایجاد شبهه در ذهن مخاطب یکی از روشهای معمولی برای وادار کردن آنها به کنش و رفتار مورد نظرشان است، چراکه کنش و رفتار هر فرد تحت تأثیر بینش و گرایش وی قرار دارد. این تأثیرپذیری در افراد مذهبی، متدین و با غیرت بیشتر و غلیظتر است، لذا برای وادار کردن این دسته از افراد جامعه به انجام عمل یا ترک فعلی لازم است ابتدا در اعتقادات و باورهای او تردید و تشکیک ایجاد کرده و به تدریج وارد حوزه احساسات و عواطف وی شده تا حب و بغضها، دوستیها و دشمنیها و امیال درونی اش را مدیریت کنند. بدون تردید وقتی مغز و قلب فردی به تصرف دشمن درآمده و فکر و ذهن او جهت دهی شود، کنشهای فردی و اجتماعی وی نیز در راستای اهداف تصرفکننده قرار میگیرد.
یکی از روشهای معمول جهت تشکیک در مبانی اعتقادی و نسبیت بخشی اصول فکری مخاطب مشابهتسازی میان دو عنصر مطلوب (مشبه به) و نامطلوب (مشبه) است که برای تأثیرگذاری بیشتر تلاش میشود از مقدسات و تابوهای ذهنی به جای مشبهبه استفاده شود. هنر تحریفگران و تردید آفرینان در تشبیهسازی مورد نظرشان این است که به مقایسه میان دو مقولهای اقدام میکنند که هیچ وجه تشابهی نداشته باشند و عجیب آن است که این مشابهتسازیها مورد استقبال بیشتری از سوی مخاطب واقع میشود.
برای تقریب ذهن به چند نمونه از مشابهتسازیهای فائزه هاشمی که برای انحراف اذهان عمومی جامعه و تضعیف اعتقادات جوانان کشورمان صورت گرفته، اشاره میشود:
الف) مقایسه «عباس امیرانتظام» مسئول دفتر نخستوزیری دولت موقت که به جرم جاسوسی به زندان محکوم شد، با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) که برای دفاع از دین خدا به بدترین شکل ممکن با لب تشنه به شهادت رسید و برای همیشه آسمانیان و زمینیان را داغدار ساخت. وی ادعا میکند مظلومیت امیرانتظام به حدی است که دیگر نمیشود به امام حسین (ع) مظلوم اطلاق کرد. این درحالی است که امیرانتظام طبق اسناد متقن عضو رسمی و کددار سازمان سیا و سالها مشغول خیانت به کشور بوده است.
ب) مشابهتسازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و اقدامات کشورمان برای مقابله با داعش و ایجاد امنیت در منطقه با جنایات هولناک رژیم صهیونیستی و تجاوزهای وحشیانه این غده سرطانی به غزه، کناره باختری، لبنان، سوریه، و عراق. وی برای اثبات ادعایش روسیه را غاصب اوکراین و کریمه دانسته و بی طرفی جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین را با حمایت غرب از جنایات رژیم اشغالگر قدس، حمایت ملت ایران از جبهه مقاومت و مردم مظلوم یمن را با جنایات عربستان سعودی در منطقه، دفاع از حرم آل الله در سوریه را با حملات تجاوزگرانه رژیم صهیونیستی مقایسه کرده است.
ج) مقایسه سلام میلیونی نوجوانان معصوم در سراسر جهان به امام زمان، ولی عصر (عج) با هنجارشکنی تعدادی از دختران جوان در شیراز.
شاید یک پرسش اساسی در این زمینه به چرایی رفتار امثال وی باز گردد که در پاسخ آن باید به تفاوتهای جنگ نرم و سخت اشاره کرد. از جمله اینکه در جنگ سخت وقتی فردی مصدوم میشود، از گردونه نقش آفرینی خارج میشود و تنها از توان نیرویی یک طرف میکاهد، اما در جنگ نرم، قربانیان حادثه به سربازان طرف مقابل تبدیل شده و ناخواسته در راستای اهداف دشمن ایفای نقش میکنند.
بر این اساس فائزه را هم باید از جمله قربانیان جنگ نرم شیاطین جن و انس دانست که به خدمت دشمن درآمده و علت اصلی آن ضعف ایمان و غلبه هواهای نفسانی است. مؤید این ادعا اهانتهای وی نسبت به ساحت رسول خدا (ص) است که از نظر وی اموال همسرش را حرام کرده و یا کشته دانستن امام حسین (ع) در میدان جنگی که زیاد هم طول نکشیده، به حق دانستن مطالبه فسادگری و هنجارشکنی و مقایسه آن با مطالبات حقطلبانه زنان پاکدامن کشورمان، برابر دانستن شهادت برای دفاع از حرم با تجاوزگری به یمن و فلسطین و... است.