سرویس جامعه جوان آنلاین: قطره قطره باران میآمد و یکباره شدت باران تند شد، تا به خودمان بیاییم و سوار ماشین شویم، شتاب باران شدیدتر و قطرات باران درشتتر شد. در اخباری که صبح خوانده بودم، سیلاب در امامزاده داوود (ع) هم همینطور خسارت جانی و مالی زده بود؛ یعنی از روان آبهای سطحی شروع شد و بعد از چند دقیقه سیل همه جا را برد! نگران بودم که مبادا قرار است همان سیل در «سادات محله» بیاید و ما را در گل و لای دفن کند!
در یک چشم به هم زدن، روی سطح معابر و خیابانها آب راه افتاد و در بخشهایی از زمین که گودتر بود چالههای آب درست شد، تا جایی که ماشینها به سختی از روی این چالهها حرکت میکردند.
بخار، شیشه جلوی ماشین را گرفته بود و دیدمان به جلو کم شده بود، هراسان به دنبال راهی برای رسیدن به خیابان اصلی و نجات خودمان از سیلاب احتمالی بودیم و خودروهای دیگر هم میخواستند با عجله از آنجا عبور کنند.
با دلهره از کوچه، پس کوچههای سادات محله عبور کردیم، وارد خیابان اصلی شدیم و به سمت رودهن رفتیم. گمان میکردیم که دیگر جایمان امن است، اما ترافیک شدیدی رو به رویمان بود و سطح سیلاب در حال عبور از خیابان، بیشتر و بیشتر میشد.
عابران در حال فیلم گرفتن از سیل! چند راننده که خودرویشان اوایل ترافیک ایجاد شده بود، پیاده شدند و با تکان دادن دست و ایما و اشاره به سایر رانندگان هشدار دادند که دور بزنند و تا دیر نشده خودشان را نجات دهند، چرا که جلوی خیابان گودالی از آب ایجاد شده بود و خودروها نمیتوانستند از آنجا عبور کنند.
رانندگان، لاین تندروی خیابان را برای بازگشت انتخاب کردند و هراسان در حال دور زدن و نجات خودشان از این مخمصه بودند.
در حالی که ما هم به دنبال راهی برای دور زدن و بازگشت بودیم، چشمم به رهگذرانی افتاد که بیتوجه به خطری که همهمان را تهدید میکند موبایل به دست در حال فیلم گرفتن بودند!
در حالی که سیلاب به گلگیر ماشینها رسیده بود و رانندگان و سرنشینان استرس زیادی داشتند، برخی از مغازه داران و مردم حاضر و ناظر در پیادهروها، موبایل به دست منتظر بودند تا سیل شدت بیشتری بگیرد و ماشینها را با خود ببرد تا آنها فیلمش را ضبط و منتشر کنند!جای خالی نیروهای امدادرسانی در دقایق اولهر لحظه شدت سیل بیشتر و بیشتر میشد، اما در دقایق اول، هدایت بیرون آمدن از این وضعیت به عهده خودمان بود. چشم انتظار حضور آتشنشانان یا تیم امداد بودم تا زودتر برسند و ما را از این شرایط نجات دهند یا حداقل به ما بگویند از کدام مسیر و به کجا برویم تا سیل ما را نبرد. اما در آن لحظه جز خودمان هیچ کس نبود که به دادمان برسد.
وقتی امدادرسان با محل حادثه آشنا نیست!
دور زدیم و خیابان را برعکس حرکت کردیم تا به خیابانی برسیم که در ارتفاع بالاتری قرار داشت و سیل به آنجا نفوذ نکرده بود. مستاصل از اینکه نمیدانستم کدام نقطه امنتر است، با تلفن امدادرسانی تماس گرفتم و بعد از انتظار صف ۸ نفره، شرایطمان را توضیح دادم و از آقایی که آن طرف خط بود، خواستم مسیر و مقصد امنی را به من معرفی کند؛ او گفت: «به بالاترین جای ممکن بروید!» من که بیشتر گیج شده بودم، دوباره پرسیدم: «به کدام خیابان برویم؟ کدام محله را توصیه میکنید؟» که او پاسخ داد: «ما به محله رودهن آشنا نیستیم، خودتان نگاه کنید و ببینید کجا بالاترین نقطه است؟!»
باران قطع شد/ تیم امداد رسیدخودمان را آماده کرده بودیم تا اگر «سیل» در مسیر دومی که انتخاب کردهایم نیز ادامه پیدا کرد، از ماشین پیاده شویم و از اهالی منطقه برای پناه دادن به خودمان کمک بگیریم. همان لحظه بود که باران قطع شد و نور خورشید شروع به تابیدن کرد. امیدوار بودیم که با تمام شدن باران، سیل هم دست از سرمان بردارد. همان موقع یک جوان در حال دویدن از روی جدول وسط خیابان به سمت ما بود که به او را صدا زدیم و درباره وضعیت جلوی خیابان سوال پرسیدیم. او گفت: «تیم امدادرسان آمده و در حال بازگشایی مسیر است. آن وقت بود که نفس راحتی کشیدیم و منتظر رفع ترافیک ماندیم.»
حواشی سیل رودهننگرانیها کمتر بود، باران بند آمد و در حالی که گره کور ترافیکی رفع شد، خودروها به کندی حرکت میکردند؛ همان لحظه چشمم به عروس و دامادی افتاد که در این ترافیک همراه سایر خودروها در ترافیک مانده بودند و ماشین گُل زدهشان گِلی شده بود! کمی جلوتر، داربستی را دیدم که روی یک خودرو سقوط کرده بود و عدهای در حال برداشتن لولههای آهنی از روی خودرو بودند.
همان موقع خبری در کانالهای خبری منتشر شد که در آن نوشته بود: «یک نفر در رودهن به دلیل سیل جانش را از دست داد.» متاسفانه در این سیل، خسارات جانی و مالی اتفاق افتاده بود و مردم حاضر در سیل رودهن استرس زیادی را متحمل شده بودند؛ و علت تمام این اتفاقات بر دوش مسئولانی است که با سومدیریتشان برای پیشگیری از این سیل کاری انجام ندادند و فقط بعد از وقوع سیل سعی در درمان واقعه کردند.