علیرضا قاسمخان، کارگردان مستند «تکیه دولت» در جلسهای که برای بررسی این اثر برگزار شد، گفت: سال ۸۳ در آلبومخانه کاخ گلستان که حدود ۴۵ هزار شیشه عکس از دوران قاجار در آن وجود دارد، به دنبال منابعی درباره نفت بودم. این آرشیو بعد از آرشیو سلطنتی لندن بزرگترین آرشیو از آن دوره تاریخی است و اهمیت فراوانی دارد. در جستوجوها برای آن فیلم، عکسها را جستوجو میکردم و به مجموعهای عکس درباره تعزیه در تکیه دولت رسیدم. آن عکسها سال ۸۶ در کتابی به نام «عکسهای تعزیه ایران در دوره قاجار» منتشر شد. من۱۰ سال درگیر پروژههای دیگری شدم، بعد از مدتی دوباره به سراغ آن عکسها و تکیه دولت رفتم. ما بنایی تاریخی به نام تکیه دولت داریم که درباره آن نظرها مختلف است.
این کارگردان ادامه داد: تناقضها درباره تکیه دولت فراوان است، مثلاً گروهی میگویند این بنا متأثر از آربرت هال لندن ساخته شده، در حالی که این موضوع اشتباه است و چنین چیزی وجود ندارد. به نظر میرسد برای ما ایرانیها افسانهسازی بیش از کار علمی ارزش دارد. شش سال طول کشید تا اسنادی را جمعآوری کردم تا بگویم تکیه دولت کجا بوده، چرا ساخته شده و چرا ویران شده است. تأثیر آن بر هنر ایران و زندگی جمعی گروهی از ایرانیان چه بوده است.
کارگردان «تکیه دولت» گفت: ما معمولاً مستندهایی درباره افراد یا مکانهایی میسازیم که وجود دارند، اما این فیلم درباره جایی است که دیگر وجود ندارد و اطلاعات درباره آن ناقص و اشتباه است. ما با تاریخ و گذشته مواجهیم. «تکیه دولت» گذشته ماست، اما هنوز حیات دارد و میشود درباره آن کتاب نوشت و فیلم ساخت. «تکیه دولت» با خودش معنایی را وارد زندگی ایرانی کرده است. پهلوی اول، یکی از کارهایش این بود که بناهای مهم دوره قاجار را خراب کند. ناصرالدین شاه هم به ظلالسلطان نامههای فراوان نوشت که هرچه از صفویه در اصفهان وجود دارد، ویران کن. ما باید گذشته را درک کنیم. اسنادی وجود دارد که شاه دستور میدهد اموال «تکیه دولت» فروخته شود، برای او مینویسند که اینها نذر مردم است.
۲ هزار نفر به تماشای تکیه دولت
این کارگردان ادامه داد: آواز و موسیقی ایرانی از رکنهای مهم «تکیه دولت» است. موسیقی ما در «تکیه دولت» رشد میکند و این بستر برایش فراهم میشود. ارکستراسیون غربی توسط لومر به ایران وارد شد و در تکیه دولت هم قطعات غربی نواخته میشد. در آن دوره طبق اسناد تاریخی ۲ هزار نفر به تماشای این تعزیهها مینشستند. تعزیهخوانی باید میخواند که صدایش به همه این ۲ هزار نفر میرسید. ۷۰ سال بعد از این ماجرا، برنامه گلهای رادیو ساخته میشود و این تجربهها را میتوان در آنجا دید. در تکیه دولت جایی از تاریخ وجود دارد که برای نمایش و موسیقی کار کرده است. ابزار و وسایلی که ساخته شده در نوع خود بینظیر و جذاب است.
قاسمخان در بخش دیگری از سخنانش گفت: در دورهای از تاریخ اصلاً تعزیه و هر نوع هنر ایرانی مایه کسر شأن است. پس از مشروطه، ایرانیان میخواستند سر تا پا غربی شوند و از همه مظاهری که مربوط به هنر ایران بود، دوری میجستند. من ادعا ندارم که «تکیه دولت» کامل است، اما تلاش کردم نگاهی داشته باشم به آن دوره و تأثیری که بر فرهنگ، موسیقی، تئاتر، تعزیه و اجتماع ایرانی داشته است.
تناقضها درباره تکیه دولت فراوان است
او در پاسخ به سؤال یکی از حاضران درباره مستند بودن فیلم گفت: بخشی از این روایت، زاییده ذهن من است، اما آنچه گفتیم واقعی است و بر اساس اسناد و مدارک. من باید اطلاعات را طوری گزینش میکردم و نمایش میدادم که برای مخاطب جذاب باشد. فرق کتاب و فیلم در این است، شما در فیلم نیاز به ابزارهایی دارید تا تماشاگر را حذف کنید و با انبوهی داده مواجه هستید. بسیاری از آنها جذاب است، اما باید به نفع فیلم حرکت کنید. بعضی اشیا مثلاً از تکیه دولت به موزه ملی رفته و دلایلش معلوم نیست یا مسائل مختلف دربارهاش مطرح شده است، همه اینها را نمیشد در فیلم آورد، چون زمان نبود. در کتاب بعضی مسائل را توضیح دادم، اما فیلم جای همه اینها نبود. شما به عنوان کارگردان باید این کار را بکنید؛ بعضی قصهها، موقعیتها و شخصیتها را به نفع فیلم کنار بگذارید.
این کارگردان در پاسخ به سؤال یکی از حضار گفت: تکیه دولت وجوه مختلف تاریخی دارد، فقط مخصوص اجرای تعزیه نبوده است. سؤال هم درباره آن فراوان است، مثلاً گفته میشود چرا تکیه دولت سقف ندارد، خارجیها میگویند مهندسان ایرانی، قدرت و دانش این کار را نداشتند. آقای بیضایی میگوید این ملهم از سنت چادرزدن در تعزیه است و این که بعد از ایام عزاداری، چادرها جمع و مراسم تعطیل میشود. به نظر من قطعاً منابع و سؤالها بسیار است، اما برای من همین اندازه کفایت میکرد.
وی در پاسخ به سؤال یکی دیگر از حاضران عنوان کرد: من هیچ ادعایی درباره فیلم ندارم. «تکیه دولت» حاصل تلاش و تحقیق من است و حتماً کاستیهایی دارد. دوست داشتم بار طنز فیلم بیشتر بود، اما شاید توانایی آن را نداشتم. عکسهایی که انتخاب شده همه با دقت انتخاب شده، عکسهای بیشتری هم بود. البته عکسهای باکیفیت انتخاب کردیم و گرافیست ما زحمت کشید عکسها را اصلاح کرد، اما چیزی به آنها اضافه نشده است. نقارهنوازی در تکیه دولت وجود داشته، در نقاشی کمالالملک هم میبینیم، ملکه انگلستان مجموعهای از سازهای غربی را به ایران هدیه داد که در آنها ترومپت بود. لومر که برای مدرسه نظام به ایران دعوت میشود از این سازها برای ارتش استفاده میکند. لومر، نتخوانی را به سربازهای ایرانی آموخت. در برنامه گلها این اتفاق افتاد و این موسیقی با هم تلفیق شد. هم سنج که ساز ایرانی است داریم و هم سازهای غربیتر.
این کارگردان در پاسخ به سؤالی دیگر گفت: من در دانشگاه هم که درس میدهم به این موضوع فکر میکنم، طوری درس بدهم که مخاطب بشنود و درگیر شود. در فیلم هم این مسئله و اولویت را دارم. یکی از دشوارترین بخشهای تولید این فیلم ساخت تکیه دولت بود، بنایی وجود ندارد و طراح ما باید ذهنیت درستی درباره این بنا پیدا میکرد تا مدلی که در فیلم میبینید، باورپذیر باشد.
علیرضا قاسمخان در پایان این جلسه افزود: به تاریخ ایران با عشق نگاه کنیم. ناگفتههای بسیاری درباره بخشهای مختلف تاریخ وجود دارد و یک فیلم یا کتاب نقطه آغاز است، نه نقطه پایان.
مستند «تکیه دولت» ساخته علیرضا قاسمخان در طرح «اکران حقیقت» از سهشنبه ۱۱ مردادماه به صورت آنلاین در سایت هاشور نمایش داده میشود.