آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل روز شنبه ششم آگوست به مناسبت «ممنوعیت تسلیحات هستهای» گفت که جهان نیاز دارد فرایند خلع سلاح هستهای را از سر بگیرد. گوترش در پیام خود به کشورهای دارنده تسلیحات هستهای اشاره کرد و از آنان خواست ابتکار عمل را به دست گیرند و قبل از همه اصل «عدماستفاده از تسلیحات هستهای به عنوان طرف اول» را تصویب کنند. این نگرانی و درخواست دبیر کل سازمان ملل در حالی مطرح میشود که چشماندازی برای معاهدهای تازه برای جایگزینی استارت نو دیده نمیشود. گذشته از این، تهدید روسیه به استفاده از تسلیحات هستهای مقابل دخالت مستقیم امریکا و متحدان غربیاش در جنگ اوکراین، افزایش تنش در شرق آسیا بر سر سفر جنجالی و تحریکآمیز نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان و تشدید آزمایشهای موشکی کرهشمالی در کنار احتمال انجام هفتمین آزمایش اتمی این کشور، همگی باعث شده است این درخواست دبیر کل سازمان ملل شانسی نداشته باشد بلکه چشمانداز واقعی به سمت دورهای جدید از رقابت هستهای باشد؛ دورهای که میتوان آن را سومین عصر هستهای نامید.
«انپیتی» در آستانه فروپاشی
دهمین کنفرانس بینالمللی بازنگری معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای (انپیتی) بعد از دو سال در اول آگوست در مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد. قرار بود این کنفرانس در سال ۲۰۲۰ برگزار شود، اما همهگیری کووید ۱۹ باعث شد برگزاری آن بارها و بارها به تعویق بیفتد. قرار است این کنفرانس چهار هفته به طول بکشد و انتظار میرفت دستکم اتفاق نظری برای گامهای بعدی و بازنگری در مفاد انپیتی به دست بیاید، اما شرایط موجود به نحوی است که نه تنها دستیابی به چنین چیزی بعید به نظر میرسد بلکه شکافهای عمیق بین قدرتهای هستهای باعث شده است نگرانیهایی حتی در مورد اصل انپیتی به وجود بیاید. در واقع، کنفرانس قبلی در سال ۲۰۱۵ نشان داد اختلافات موجود میتواند تا حدی پیش برود که مانع از حصول اتفاق نظر بین شرکتکنندگان در کنفرانس باشد چنانکه کشورهای حاضر در کنفرانس آن سال، حاضر نشدند بر سر مبنایی برای تبدیل خاورمیانه به منطقه عاری از تسلیحات هستهای به توافق برسند. اکنون نیز وضعیت به همین صورت است، زیرا جنگ روسیه و اوکراین آنقدر تنش روسیه و امریکا را به عنوان دو قدرت اصلی هستهای در جهان تشدید کرده است که بیشک بر این کنفرانس سایه میاندازد و مانع این میشود در خصوص بازنگری در انپیتی توافقی به دست بیاید. چنانچه انتظار میرفت نمایندگان کشورهای غربی از این کنفرانس برای حمله به روسیه استفاده کردند و ایگور ویشنوتسکی، معاون بخش منع گسترش و کنترل تسلیحات وزارت خارجه روسیه نیز امریکا را متهم کرد که با تکیه بر نیروی هستهای خود در اوکراین مداخله میکند.
فروپاشی کنترل تسلیحات هستهای
این رویارویی باعث شد روزنامه ژاپنی آساهی در ارزیابی خود از این کنفرانس بنویسد: «پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای در بیش از ۵۰ سال گذشته هنجاری برای حمایت از خلع سلاح هستهای و ممانعت از اشاعه این تسلیحات بوده، اما حالا این پیمان در خطر است.» گوترش نیز در جریان سفر خود به ژاپن و حضور در مراسم هفتادوهفتمین سالگرد انفجار بمب اتمی در هیروشیما اظهار نظر مشابهی داشت. او که نخستین دبیر کل سازمان ملل بود که بعد از ۱۲ سال در این مراسم شرکت میکرد، هیروشیما را به عنوان یک نماد جهانی توصیف کرد. در عین حال، درباره خطرات گسترش بحرانهای جدی و جنگافزارهای هستهای از خاورمیانه گرفته تا شبهجزیره کره و حمله روسیه به اوکراین هشدار داد و گفت: «در سرتاسر جهان، این تصور که صلح به بازدارندگی هستهای بستگی دارد، در حال افزایش است.» او این وضعیت را به «تفنگ پر» تشبیه کرد که بشریت در حال بازی با آن است و هشدار داد که «بشریت تنها با یک سوءتفاهم تا نابودی هستهای فاصله دارد و اکنون کاهش نزدیک ۱۳ هزار کلاهک هستهای در سرتاسر جهان بیش از هر زمان دیگر دشوارتر شده است.» این هشدار گوترش از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا میکند که معلوم نیست پیمان استارت نو چه سرنوشتی خواهد داشت. این پیمان برای کاهش تسلیحات هستهای روسیه و امریکا در نوامبر سال ۲۰۰۹ و بین دیمیتری مدودف، رئیسجمهور پیشین روسیه و باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین امریکا امضا شد و هر چند مدت آن تا آوریل سال ۲۰۱۰ تمام میشد، اما دوبار تاکنون تمدید شده است و تا سال ۲۰۲۶ دوام دارد، البته بعد از اینکه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و جو بایدن، رئیسجمهور امریکا طی یک تماس تلفنی در فوریه سال ۲۰۲۱، آن را برای پنج سال دیگر تمدید کردند، با این حال معلوم نیست بعد از این مدت چه بر سر استارت نو بیاید یا حتی معاهدهای جایگزین آن خواهد شد یا نه. با وجود اینکه آدام شینمن، نماینده ویژه امریکا در امور عدم اشاعه هستهای، در جریان کنفرانس اخیر سازمان ملل از آمادگی کشورش برای مذاکره در خصوص آینده کنترل تسلیحات گفت، اما آندری بلوسوف، معاون هیئت روسی در این کنفرانس اعلام آمادگی شینمن را در سطحی ارزیابی نکرد که بتواند به معنای اراده جدی برای مذاکرات باشد. سخنان بلوسوف در مورد رد هر گونه پیششرطی از سوی امریکا به این معناست که مسکو چندان به نیت امریکا در خصوص تمدید استارت نو یا جایگزین کردن آن با معاهدهای جدید خوشبین نیست و به همین جهت است که گفت: «پیشبینی اینکه آیا روسیه قادر خواهد بود تا قبل از انقضای پیمان استارت جدید در سال ۲۰۲۶ به توافقی با ایالات متحده برسد یا خیر، دشوار است.» این حرف او به آن معناست که احتمال دارد پیمان استارت نو به عنوان تنها پیمان مهم برای کنترل و کاهش واقعی تسلیحات هستهای بعد از این مدت تمدید نشود.
سومین عصر هستهای
نخستین عصر هستهای بین دو ابرقدرت جنگ سرد بود که با اتکا بر تسلیحات هستهای خود توان نابودی کامل طرف مقابل را داشتند و همین نیز باعث میشد تا این تسلیحات صرفاً نقش بازدارندگی داشته باشد. میخائیل گورباچف و رونالد ریگان، رؤسای جمهور وقت روسیه و امریکا طی بیانیهای مشترک در نشست سال ۱۹۸۵ ژنو و قبل از امضای پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) گفته بودند: «جنگ هستهای نمیتواند برندهای داشته باشد و نباید چنین جنگی را انجام داد.» با این حال، دستیابی کشورهایی نظیر هند، پاکستان، کرهشمالی و همچنین رژیمصهیونیستی به تسلیحات هستهای، عصر دوم هستهای را رقم زد و نشان داد برخی کشورها چنین اعتقادی ندارند و دستیابی به تسلیحات هستهای را عامل اصلی تأمین امنیت خود میدانند. حالا تسلیحات هستهای مشهور به تسلیحات تاکتیکی هستهای (Tactical nuclear weapons) میتواند سومین عصر هستهای را رقم بزند.
این تسلیحات معمولاً به عنوان تسلیحات هستهای کوچکی توصیف میشوند که میتوانند انفجاری کمتر با دامنه تخریب محدودتری داشته باشند و عمدتاً به عنوان ابزاری برای میادین نبرد طراحی شدهاند. چنین تسلیحاتی، توصیف ریگان- گورباچف از کاربرد تسلیحات هستهای را به چالش میکشانند. اوری فریدمن از تارنمای آتلانتیک، کاربرد تسلیحات هستهای تاکتیکی را به معنای ورود به سومین دوره هستهای میداند و معتقد است که باید در این سومین عصر هستهای توجه داشت که «برخی کشورهای دارای تسلیحات هستهای واقعاً معتقد باشند جنگ هستهای میتواند برنده داشته باشد و بنابر این، میتوان با آن جنگید.» در این صورت، سومین عصر هستهای به معنای کاربرد تسلیحات هستهای تاکتیکی در میادین جنگ و حتی غیر از آن است که باعث میشود تعریف تسلیحات هستهای به عنوان ابزار بازدارنده به کلی تغییر کند و باعث شود این تسلیحات در زمره ابزار کاربردی در جنگ استفاده شود. فریدمن به درستی توصیف تسلیحات هستهای به عنوان تسلیحات آخرالزمانی را میراث جنگ سرد میداند، اما کاربرد محدود این تسلیحات باعث میشود چنین میراثی معنا و مفهوم خود را از دست بدهد و از این جهت است که باید در مورد این نوع تسلیحات هستهای به صورت جدی تأمل کرد و برای رویارویی با آن برنامهریزی داشت.