نورمن سولومون در آستانه سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان نوشت: «گردنفرازی قدرت مخصوصاً زمانی شوم و نفرتانگیز میشود که یک رهبر حکومتی جان افراد زیادی را با انجام دادن حرکتی در شطرنج ژئوپلتیک جهان به خطر بیندازد. نقشه نانسی پولسی برای سفر به تایوان از همین مقوله است.» او نوشته خود را با این توصیف شروع کرد تا پیامدهای خطرناک احتمالی این سفر را گوشزد کرده باشد؛ نکتهای که تحلیلگران دیگر امریکایی و حتی مقامات عالی در دولت امریکا نیز با آن همعقیده بودند، اما پلوسی در نهایت، سفر سبکسرانه خود را به تایوان انجام داد. واکنش چین به این سفر طبق انتظار تند و پر از خشم بود و پکن تنها به بیانیههای سیاسی اکتفا نکرد و با برگزاری رزمایشهای نظامی در اطراف تایوان، تنش موجود را به مرحله تازهای کشاند، با این حال هنوز پیامدهای این سفر چندان روشن نیست و نمیتوان گفت پکن به رزمایش قناعت میکند یا باید انتظار پیامدهایی بیشتر از این را داشت.
از اوکراین تا تایوان
حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه بهانهای به دست جو بایدن، رئیسجمهور امریکا و دستگاه دیپلماسی او داد تا یک شبیهسازی بین اوکراین و تایوان انجام دهد. دولت بایدن با این شبیهسازی، چنین وانمود کرده که پکن نیز به تأسی از مسکو به دنبال برنامه مشابه آن در مورد تایوان است تا از توجه جهانی به سمت اوکراین و پیامدهای آن برای غرب و به خصوص اروپا برای تهاجم نظامی به تایوان و دستیابی به این جزیره از طریق نظامی بهرهبرداری کند. این شبیهسازی بیش از آنکه ربطی به جنگ اوکراین داشته باشد، بر مبنای استراتژی اساسی امریکا برای مقابله با چین است که از دولت باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین امریکا در بیش از ۵/۱ دهه گذشته به اجرا درآمده است و جو بایدن نیز به آن ادامه میدهد، با این حال به نظر میرسد بایدن از جنگ اوکراین برای شتاب بخشیدن به این استراتژی بهرهبرداری میکند و باید گفت که سفر پلوسی را باید با وجود تمام هشدارها حتی در سطح بالای حاکمیت امریکا، در همین مقوله ارزیابی کرد. سولومون در نوشته خود از اخبار درزیافته از سطوح بالای دولت بایدن گفت که حکایت از مخالفت بسیار گسترده با سفر پلوسی داشت و بهترین شاهد از مخالفت با این سفر، سخن خود بایدن بود که به قول سولومون در «واکنشی خجالتآور» گفت: «خب، به عقیده من تصور ارتش این است که در حال حاضر این (سفر) ایدهخوبی نیست.» سفر پلوسی با وجود این سطح بالا از مخالفتها انجام شد تا دولت بایدن حلقه دیگری از استراتژی ضدچینی خود را به اجرا درآورده باشد.
امریکا و نقض عهد
اولین و اساسیترین نکته در مورد سفر پلوسی به تایوان مربوط به موضوع سیاست رسمی پکن معروف به «چین واحد»
(One- China policy) و موضع امریکا نسبت به آن میشود. این سیاست مبنای اساسی جمهوری خلق چین است که بر اساس آن، فقط یک کشور مستقل به نام چین وجود دارد و جمهوری خلق چین تنها نماینده مشروع و قانونی آن است. بنا بر این سیاست، تایوان بخشی از چین است و چیزی به عنوان دو کشوری شامل جمهوری خلق چین و جمهوری چین وجود ندارد. این سیاست مبنای اساسی روابط اکثر کشورهای خارجی با چین است و سفر ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت امریکا به پکن در سال ۱۹۷۲ و دیدارش با مائو تسهتونگ، رهبر و بنیانگذار جمهوری خلق چین، مبنای روابط امریکا با چین شد. نیکسون در این سفر بیانیه شانگهای را امضا کرد که در آن به صراحت از موضوع چین واحد گفته شده است و اینکه امریکا قبول میکند «فقط یک چین وجود دارد و تایوان بخشی از چین است» و تأکید میکند: «امریکا این موضع را به چالش نمیکشاند.» به عبارت دیگر، امریکا در این بیانیه اصل تعلق تایوان به چین را پذیرفته و به دلیل روابط رسمی خود با پکن، باید هر گونه ارتباطی با تایوان را بر مبنای عرف و هنجارهای بینالمللی با اجازه پکن داشته باشد، با این حال، واشنگتن طی سالهای گذشته نه تنها عهد خود در بیانیه شانگهای را نقض بلکه برخلاف هنجارهای بینالمللی رفتار کرده و در عین روابط رسمی با پکن به روابط غیررسمی خود با تایپه ادامه داده است. نکته قابل تأمل این است که بایدن بیش از دولتهای قبلی به نقض عهد دامن زده، زیرا او از سال ۱۹۷۸ به این سو، نخستین رئیسجمهور امریکاست که هیئتی از تایوان را برای مراسم تحلیف خود پذیرفته بود. علاوه بر این، دولت وی در آوریل اعلام کرد محدودیتهای دهههای گذشته برای روابط مقامات امریکا با دولت تایوان را کنار میگذارد. شکی نیست این روند خطرناک دولت بایدن چیزی بیشتر از «ابهاماستراتژیک»
(strategic ambiguity) است که رویه دولتهای امریکا در قبال چین واحد بود و حالا دولت بایدن در خصوص تایوان، امریکا را به عرصه خطرناکی از رودررویی تمامعیار با پکن میکشاند.
فتنهانگیزی دولت بایدن
رزمایشهای نظامی، کمترین کاری است که پکن میتوانست در واکنش به سفر پلوسی داشته باشد. پکن با انجام شش رزمایش در اطراف جزیره تایوان، پرتاب موشکهای بالستیک بر فراز این جزیره و انجام عملیاتهایی فراتر از محدودههای سابق توانایی رزمی خود را به نمایش گذاشت. شدت این رزمایشها به حدی بود که دولت تایپه آنها را به عنوان آمادهسازی ارتش آزادیبخش خلق چین برای تصرف تایوان میدانست و سعی کرد با امکانات موجود خود در برابر آن صفآرایی کند. در واقع، واکنش به سفر پلوسی میتواند در همین حد از صفآراییها محدود شود، جدای از اینکه پکن برنامه رزمایشهای دیگری را نیز اعلام کرده است، با این حال، مسئله این است که این رزمایشها میتواند پاسخی به فتنهانگیزی دولت بایدن باشد. شکی نیست که دولت بایدن بنا بر سیاست اعلامی خود به این نوع سفر یا ارتباط مقامات رسمی واشنگتن با تایوان ادامه خواهد داد تا اینکه عملاً چیزی از بیانیه شانگهای و تعهد امریکا به سیاست چین واحد باقی نماند. میتوان انتظار سناریوهای دیگری به دنبال این جریان داشت از جمله اینکه امریکا از استقلال تایوان و عضویت آن در سازمان ملل حمایت کند. به نظر میرسد شبیهسازی تایوان با اوکراین از طریق دولت بایدن بیش از هر چیز به دنبال این هدف است تا اینکه با جلب حمایت متحدان غربی خود زمینه را برای استقلال تایوان فراهم کند. در واقع، موضوع مقابله واشنگتن با پکن و سیاست استراتژیک امریکا برای محاصره چین تنها با استقلال تایوان کامل میشود و باید گفت که امریکا گام به گام در این مسیر پیش میرود و سفر پلوسی و عادیسازی سفر مقامات امریکایی به تایپه از جمله این گامهاست، با این حال، مسئله اساسی این است که پکن برای مقابله با این سیاست واشنگتن چه خواهد کرد: آیا به صبر استراتژیک خود برای اتحاد مجدد تایوان با سرزمین مادری از طریق صلحآمیز ادامه خواهد داد یا اینکه در نهایت مجبور به استفاده از گزینه نظامی خواهد شد؟ به نظر نمیرسد زمان به نفع پکن باشد و امریکا رویه واحدی در خصوص تایوان در پیش گرفته است و اگر پکن امروز دست به کار نشود، دولتهای بعدی امریکا در نهایت به هدف خود از استقلال تایوان خواهند رسید.