پسر نوجوان که از پنج ماه قبل به اتهام قتل تحت تعقیب قرار داشت با ردیابی رسید بانکی که هنگام فرار از جیبش افتاده بود، شناسایی و بازداشت شد. متهم مدعی است روز حادثه برای دیدن دختر مورد علاقهاش به تهران آمدهبود و در حالی که قصد داشت با سرقت از مردی رهگذر برای آن دختر کادو بخرد، پایش به پرونده قتل باز شد.
به گزارش «جوان»، شامگاه یکی از روزهای اسفند سال گذشته مأموران پلیس تهران از درگیری خونینی در یکی از خیابانهای باقرشهر در جنوب تهران با خبر و راهی محل شدند.
بررسیها نشان داد در این درگیری مرد ۳۱سالهای زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شدهاست. سپس مأموران برای بررسی موضوع راهی بیمارستان شدند، اما دریافتند مرد زخمی بر اثر شدت جراحات به کام مرگ رفتهاست. با اعلام خبر قتل مرد جوان، پرونده به دستور قاضی کشیک قتل در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
سرنخ
تحقیقات و بررسیهای دوربینهای مداربسته نشان داد شب حادثه مقتول در حال حرفزدن با تلفن همراهش بوده که پسر نوجوانی برای سرقت گوشیاش به طرف او حمله میکند و پس از درگیری با چاقو ضربهای میزند و فرار میکند.
در حالی که قاتل به خاطر داشتن ماسک و کلاه چهرهاش قابل شناسایی نبود، مأموران در بررسیهای میدانی فیش بانکی کشف کردند که مشخص شد متعلق به قاتل است. بدین ترتیب تحقیقات برای شناسایی قاتل ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل پس از گذشت پنج ماه از حادثه مأموران پلیس، متهم را در محل زندگیاش در یکی از روستاهای استان مرکزی شناسایی و دستگیر کردند.
متهم ۱۶ ساله پس از اعتراف به جرمش برای ادامه تحقیقات در اختیار دادسرای ویژه اطفال و نوجوانان قرار گرفت.
گفتگو با متهم
برای سرقت به تهران آمده بودی؟
نه برای دیدن دختر مورد علاقهام به تهران آمدم. مدتی قبل در اینستاگرام با دختر جوانی آشنا شدم و با هم به صورت تلفنی و پیامکی ارتباط داشتیم تا اینکه تصمیم گرفتم به تهران بیایم و از نزدیک او را ببینم.
چرا تصمیم گرفتی تلفن همراه مقتول را سرقت کنی؟
وقتی تصمیم گرفتم به تهران بیایم، پدرم کارت عابربانکش را به من داد و خودم نیز مقداری پول داشتم و راهی تهران شدم.
در تهران از کارت عابر بانک مقداری پول برداشت کردم و بعد داخل کیفم گذاشتم و سوار مترو شدم، اما وقتی از مترو پیاده شدم، متوجه شدم کیفم که همه داراییام داخل آن بود، سرقت شدهاست. دوست داشتم هر طوری شده در تهران بمانم و با دختر مورد علاقهام ملاقات داشتهباشم و برای او کادو بخرم و به کافیشاپ بروم، اما پولی نداشتم و به همین خاطر تصمیم گرفتم سرقت کنم.
چرا با چاقو زدی؟
من اصلاً خلافکار نبودم و چاقو را هم که به نظرم قشنگ بود، در تهران خریدم و وقتی با مرد جوان درگیر شدم از ترس ضربهای به او زدم، اما قصد قتل نداشتم.
بعد چه شد؟
از ترس فرار کردم و دعا میکردم که او زنده بماند، اما وقتی دستگیر شدم فهمیدم به قتل رسیدهاست.
تلفن سرقتی را چه کار کردی؟
در این مدت در کمد خانهمان پنهان کردهبودم.
حرف آخر؟
خیلی پشیمان هستم کاش به تهران نمیآمدم.