سیستان و بلوچستان روزهای خیلی سختی را سپری میکند. خشکسالیهای ممتد، کمآبی و از بین رفتن کشاورزی از یکطرف و بیکاری، گردو غبار، سیل، طوفانهای شن از طرف دیگر باعث شدهاند تا این استان که روزی محل برو بیای بسیاری از تجار و بازرگانان بود، حالا اقتصاد نحیف و شکنندهای داشته باشد. در این میان نرسیدن حقآبه تالاب هامون هم مزید بر علت شده تا همان آبی که سمت هیرمند میآمد و جانی به این منطقه میداد هم قطع و مشکلات دو چندان شوند. سد کمالخان در افغانستان موجب شده تا آبی به هامون نرسد و امروز از این تالاب عظیم فقط مشتی خاک باقی مانده است.
سیستانوبلوچستان به هامون و زندگی باشکوه آن میبالید. جایی که علاوه بر کشاورزانش، حیوانات و پرندگان زیادی هم لانه و کاشانهای برای خود داشتند و هر سال پرندگان مهاجر زیادی این منطقه را برای فرود و تخمگذاری و ادامه حیات انتخاب میکردند، اما امروز هامون خشک شده و علت این امر هم نرسیدن حقآبهای است که همیشه با هیرمند خروشان از دیار افغانها به ایران و سیستان میرسید.
وقتی آب بود، اینجا هم آبادانی بود. از سال ۱۳۵۱ و با یک توافق بینالمللی هامون حق خود را از هیرمند گرفت.
با این حال همسایه شرقی هیچگاه به ویژه در کوران خشکسالی چند دهه اخیر به اجرای آن پایبند نبود، هر چند دولتمردان هم هر چند سال یکبار طرف افغانی را پای میز مذاکره مینشاندند تا بلکه به تعهدات خود پایبند شوند؛ نشستهایی کمحاصل که اگر به توافقی میرسید، سست و متزلزل بود.
مذاکرات باید به آب برسد
آخرین دور مذاکرات ایران و افغانستان بر سر حقآبه از هیرمند هفته قبل و با حضور وزیر نیروی ایران در افغانستان صورت گرفت و توافقاتی نیز انجام شد، اما نه توافقی که خروجیاش دریافت حقآبه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی هامون از هیرمند باشد، بلکه فقط همسایه بدعهد شرقی را ملزم میکند، مسیر آب سد کمال خان را به سمت شوره زار گودزره منحرف نکنند و اجازه بدهند ۴ میلیون مترمکعب آب به سمت سیستان و چاه نیمههایش برسد.
وزیر نیرو پس از این سفر یک روزه اعلام کرد که مهمترین توافق سفر به افعانستان، پذیرش جلوگیری از انحراف آب به گودزره از سوی طالبان بوده که در صورت تحقق بسیار مثبت است.
این توافق در صورتی که توسط طالبان جدی گرفته و اجرایی شود، تازه گام کوچکی است در جهت گرفتن حقآبه تالاب هامون از رود هیرمند و به نظر میآید برای اعلام پیروزی و ابراز شادی هنوز زوداست.
گزینههایی برای احیا
به گفته سیدامیر حسینزاده، فعال محیطزیست تا زمانی که سد کمال خان با شرایط فعلیاش فعال و پیش برود، حتی اگر با افغانستان هم توافقی شود، اوضاع نگرانکننده است و هر لحظه میتواند مسیر آب منحرف شود و نمیتوانیم به پایدار بودن آب امیدوار باشیم.
وی با تأکید بر اینکه سد کمالخان یا باید تخریب یا اصلاح و مسیرهای انحرافیاش کاملاً مسدود شود، ادامه میدهد: «همچنین اگر افغانستانیها هم موظف و متعهد شوند آبی که به سیستان میآید مثل این روزها حداقلی نباشد و جدای از حقآبه هامون، سیلابی هم که رها میشود، بدون انحراف به سیستان و بلوچستان برسد.»
تجربه ۴۷ سال مذاکره بینتیجه درخصوص هیرمند ثابت میکند هر مذاکره و معاهدهای بدون تضمین کافی، یک نمایش است.
«اگر قرار است سیستان و بلوچستانی داشته باشیم که برایمان بماند، باید روی تأمین آب پایدار برای آن سرمایهگذاری کنیم و تأمین این آب ممکن نیست جز اینکه هر چهار گزینهای برای رسیدن به آن مصوب و قانونی شده و به طور کامل به اجرا درآید.»
اینها بخشی از حرفهای حبیب الله دهمرده، نماینده مردم زابل در مجلس که در مورد گزینهها چنین میگوید: «اول و مهمترین نکته اینکه باید سرنوشت سیستان را از سرنوشت افغانستان جدا کنیم، چون طراحی سد کمال خان مربوط به سالهای اخیر نیست و ۱۰۰ سال پیش از سوی امریکاییها و انگلیسیها و به منظور بستن آب به روی سیستان و کوچاندن مردم این خطه طراحی شده، کمااینکه در سال ۱۳۵۰ که هامون خشک شد، نیمی از جمعیت کوچ کردند و رفتند و از آن زمان ما به جای اینکه وابستگی خود را از حقآبه هامون و هیرمند که هرسال سدهای بیشتری روی آن زده میشد، جدا کنیم خود را به آن وابستهتر کرده و حتی تأمین آب مرکز استان یعنی زاهدان را هم به آب سیستان متصل کردیم.»
انتقال آب از دریای عمان، ایجاد و بهرهبرداری از چاههای ژرف، جلوگیری از تبخیر آب چاه نیمهها و بارورکردن ابرها روی آنها و در نهایت گرفتن حقآبه هامون از هیرمند راههای دیگری است که دهمرده روی آنها تأکید دارد و ادامه میدهد: «همه اینها کاملاً علمی و دقیق بوده و در مجلس به تصویب رسیده و حتی طی نامهای از سوی امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه به رویت رهبر معظم انقلاب رسیده و مهر تأیید و پیگیری ایشان را هم دارد.»
استاندار سابق سیستان و بلوچستان تأکید میکند که ما دیگر به هیچ عنوان روی تعهدات طرف افغانستانی حساب نمیکنیم، کما اینکه مقدار آبی که توافق کردهاند به ایران بدهند، یعنی ۴ میلیون مترمکعب در مقابل ۸۲۰ میلیون مترمکعب حقآبه ما اصلا به حساب نمیآید، گرچه هنوز ۲ میلیون مترمکعب آن بیشتر به ایران نرسیده، و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که به وعده خود عمل کنند و مثل چند دهه گذشته زیر قول و قرار خود نزنند، چراکه تصمیم گیرنده اصلی اربابان آنها هستند که نقشه خشکاندن کامل سیستان و خالی کردن آن را از ۱۰۰ سال پیش کشیدهاند.
دشتی خشک از آن عظمت
در میان تمام برو بیاها و مذاکرات باید گفت تالاب بینالمللی هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریای خزر و دریاچه ارومیه، هفتمین تالاب بینالمللی جهان و یکی از ذخیرهگاههای زیستکره است که دیگر برای این تالاب ارزشمند از فعل «بود» نمیتوان استفاده کرد.
چون حتی یک قطره آب هم ندارد و به طور کامل خشک شده است. هامون تالابی تاریخی است. به طوری که تیمور لنگ از این دریاچه چنین یاد میکند: «امیر سیستان مرا سوار بر کشتی کرد و روی دریاچه هامون گردش داد و به من گفت که در دوره رستم وسعت این دریا بیش از این بود که میبینی»، البته الان دیگر جز دشتی خشک از آن عظمت باقی نمانده است.