«میخواستم از خودم دفاع کنم، قاتل شدم»، این آخرین دفاع مرد جوانی است که در جریان درگیری مرتکب قتل برادر دوستش شده بود. متهم مدتی بعد از فرارش به کشور بازگشت و در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش جوان، سال گذشته مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به یاور بود که در درگیری با مرد جوانی زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود. جسد به دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و برادر او که در محل حاضر بود به مأموران گفت: «مدتی قبل با یکی از دوستانم به نام شهرام اختلاف حساب مالی داشتم. او امروز مقابل خانهمان آمده بود تا طلبش را بگیرد. میخواستم مقابل در بروم، اما برادربزرگم اجازه نداد. یاور گفت خودش این مشکل را حل میکند، به همین خاطر او مقابل در رفت، اما دوستم با ضربه چاقو به سینه اش زد، او را راهی بیمارستان کرد و سپس گریخت.»
با ثبت این توضیحات، مأموران به محل درگیری رفتند و در تحقیقات میدانی از شاهدان حادثه و تأیید توضیحات برادر مقتول معلوم شد متهم در آن درگیری با ضربات متعدد چاقو از سوی مقتول زخمی شده بود، اما بعد از بهبودی و ترخیص از بیمارستان از کشور خارج شده است. با به دست آمدن این اطلاعات، یک ماه بعد از حادثه مرد جوان با تلاش خانوادهاش به ایران بازگشت و به اداره پلیس رفت. او با اقرار به جرمش راهی زندان و پرونده با کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
پرونده بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت. متهم در اولین جلسه محاکمه با درخواست قصاص از سوی اولیای دم در جایگاه ایستاد و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و دوستم مدتها همدیگر را میشناختیم و اختلافی نداشتیم، اما مدتی بود به خاطر اختلاف مالی به مشکل خورده بودیم. چند بار در این مورد با هم صحبت کرده بودیم، اما بیفایده بود. آن شب با دوستم تماس گرفتم تا آخرین حرفهایم را بزنم، اما او خواست مقابل خانهشان بروم. قبول کردم و به خانه آنها رفتم تا این مشکل حل شود، اما زمانی که زنگ زدم و انتظار داشتم شهرام پایین بیاید و او را ببینم یکدفعه برادرش با دو چاقوی سنگلاخی پایین آمد.»
متهم در خصوص قتل گفت: «پدر آنها قصاب بود. وقتی یاور را با دو چاقو دیدم شوکه شدم. او بدون هیچ مقدمهای به سمتم حمله کرد و چند ضربه به من زد. چارهای نبود و باید خودم را نجات میدادم، این شد که با چاقویی که طبق عادت همراه داشتم، یک ضربه زدم که ناخواسته به سینه مقتول خورد.»
متهم در آخر گفت: «باور کنید به قصد درگیری نرفته بودم و دوست داشتم هرچه زودتر این مشکل حل شود. من میخواستم به این اختلاف پایان دهم، اما آنها با من درگیر شدند. اگر از خودم دفاع نمیکردم مقتول الان به جای من اینجا از خودش دفاع میکرد. ضرباتی که او به من زده بود خیلی عمیق بود و من بهطور معجزهآسایی زنده ماندم. وقتی از مرگ یاور مطمئن شدم از کشور فرار کردم، اما عذاب وجدان داشتم تا اینکه خانوادهام وکیل گرفتند و من با تلاش آنها به کشور برگشتم و خودم به اداره پلیس رفتم. از اولیای دم درخواست گذشت دارم و میخواهم مرا ببخشند.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.