با شروع مهرماه و آغاز سال تحصیلی، تعداد برخی از کلاسهای مدارس حدود ۶۰ نفر خواهد شد و احتمالاً برخی از کلاسها نیز مانند سال تحصیلی گذشته معلم نخواهد داشت، چراکه مسئولان وزارت آموزش و پرورش پایش دقیق و مناسبی از وضعیت مدارس نداشتهاند و برای جبران کمبود نیروی انسانی نیز اقدامی نشدهاست.
در حالی که بارها کارشناسان آموزشی نسبت به کمبود معلم هشدار دادهاند، اما به دلیل نبود سامانه شفاف و دقیق از تعداد معلمان در هر سطح و منطقه، بحران کمبود معلم گریبان کیفیت آموزش کشور را خواهد گرفت، زیرا در کلاس شلوغ با تعداد دانشآموز حدوداً سه برابر استاندارد تعریفشده، معلمان فرصت کافی برای رسیدگی به هر دانشآموز را نخواهند داشت. چنین مسئلهای عدالت آموزشی را نیز زیر سؤال خواهد برد، چراکه در یک کلاس ۶۰ نفره رسیدگی به دانشآموزان کمتر و در یک کلاس ۲۰ نفره میزان توجه به دانشآموزان بیشتر خواهد بود.
ماجرای کمبود معلم گر چه جدید نیست و سالها مورد توجه قرار گرفتهاست، اما طبق گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، امسال میزان کمبود معلمان قابلتوجه است و این زنگ خطری برای وزارت آموزش و پرورش خواهد بود. این در حالی است که آمار اعلام شده از سوی مسئولان در خصوص تعداد کمبود معلم در کشور، متناقض است و فاصله بسیار زیادی از یکدیگر دارد. همین مسئله به یکی از اصلیترین چالشهای موجود برای جبران کمبود معلم درکشور تبدیل شدهاست. در همین رابطه «جوان» با آقای دکتر موسی بیات، مدیر کل دفتر آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس گفتگو کردهاست.
آقای دکتر بیات! آمار منتشر شده در خصوص کمبود معلم در کشور متناقض است و اختلاف بسیار زیادی با هم دارد؛ چرا؟
در حال حاضر در وزارتخانه آموزش و پرورش، مرکزی که قوه عاقله و مغز متفکر حوزه نیروی انسانی آموزش و پرورش باشد، وجود ندارد تا مستقلاً در مورد نیروهای آموزش و پرورش و ساماندهی آنها فکر کند. از نظر من اهمیت چنین مرکزی از بخش کارگزینی نیز بالاتر است، زیرا در حال حاضر شاهد تشتت در مسئله آمار کمبود معلم هستیم و هر فرد مسئول براساس معیار ذهنی خود آمار را اعلام میکند.
همچنین تا امروز سامانه شفاف و دقیقی در خصوص معلمان در هر سطح و هر منطقه ایجاد نشدهاست. متأسفانه در آموزش و پرورش از لحاظ آماری، چالش بسیار جدی وجود دارد، زیرا سامانههای آماری این وزارتخانه در حوزههای مختلف آموزش و پرورش با یکدیگر اشتراک ندارند و این یعنی اگر از آموزش و پرورش بخواهند که یک آمار کلی از معلمان مناطق و سطوح مختلف ارائه کند، به احتمال زیاد نمیتواند این کار را انجام دهد، زیرا این وزارتخانه دارای چندین معاونت و سازمان وابسته است و هیچ سامانه رصد و پایش برخطی ندارد که در لحظه برآورد کند، نیاز به نیروی انسانیاش چقدر است یا برعکس، چقدر نیروی مازاد دارد.
به علاوه، وزارت آموزش و پرورش، سازمان برنامه و بودجه و همچنین سازمان اداری استخدامی کشور هنوز بر سر یک شاخص صحیح برای مشخص کردن تعداد مورد نیاز نیروی انسانی در حوزه آموزشی به توافق نرسیدهاند. یکی از مسئولان میگوید نسبت دانشآموزان به نسبت کارکنان آموزشی، ملاک مناسبی برای تعیین تعداد کمبود معلمان است و دیگری میگوید این شاخص به تنهایی کافی نیست و باید در کنار آن، مسئله سطح و منطقهای معلمان نیز در نظر گرفته شود، چراکه برخی از مدارس روستایی در کشور به دلیل دوری راه از روستاهای دیگر یا شهر، فقط یک دانشآموز دارند و بدیهی است که باید یک معلم برای این کلاس یک نفره درنظر گرفته شود. به دلیل اینکه تعداد چنین کلاسهایی کم نیست، بنابراین اگر مسئله منطقه در آمارگیری تعداد کمبود معلمان در نظر گرفته نشود، این کلاس یکنفره در کنار یک کلاس ۵۷ نفره، چنین نتیجهای را نشان میدهد که در ازای هر ۲۹ دانشآموز یک معلم وجود دارد! به همین دلیل نهتنها کمبود معلم به خوبی نشان داده نمیشود، بلکه حتی گاهی گفته میشود که آموزش و پرورش نیروی مازاد نیز دارد! مسئلهای که پیشتر از سوی مسئولان به دلیل انتخاب شاخص اشتباهی مطرح شدهاست.
در نتیجه به دلیل اینکه مبنای محاسبه کمبود معلم از سوی مسئولان، مبنای واحدی نیست و هر مسئولی براساس شاخص ذهنی خود آمارگیری میکند، تعداد کمبود معلم در کشور از ۷۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر اعلام شدهاست.
این آمارهای متناقض چه آسیبهایی به دنبال دارد؟
هنگامی که آمار و تصویر شفافی از تعداد کمبود معلمان وجود نداشته باشد، نمیتوان به خوبی برای آن برنامهریزی کرد. در نتیجه وقتی برنامهریزی نباشد، هنگام شروع سال تحصیلی و از ابتدای مهرماه با کمبود معلم مواجه خواهیم شد و مسئولان آموزش و پرورش به جبران آن، ناچار میشوند از روشهای نامتعارف و بیکیفیت برای تأمین نیروی انسانی اقدام کنند. زیرا در غیر این صورت ممکن است برخی از کلاسها بدون معلم بمانند و برخی از کلاسها نیز با تراکم بالا به فعالیتشان ادامه دهند.
یک معلم در دوره ابتدایی به صورت مطلوب باید ۲۰ دانشآموز داشته باشد، اما طبق آمار مرکز پژوهشهای مجلس برخی از کلاسهای شهر تهران امسال ۵۷ دانشآموز خواهد داشت. مشخص است که در کلاس حدود ۶۰ نفره که نسبت به ظرفیت اعلام شده سه برابر دانشآموز دارد، کیفیت آموزشی به شدت پایین میآید. برای مثال فرض کنید معلم در کلاس یک ساعته با تعداد مطلوب ۲۰ نفره در دوره ابتدایی حدود سه دقیقه وقت رسیدگی دارد، اما اگر تعداد دانشآموزان حدود سه برابر شود، رسیدگی تحصیلی به هر کدام از آنها تا یکسوم شرایط مطلوب کاهش پیدا میکند. در حالی که مؤلفه زمان از مهمترین مؤلفهها برای کیفیت آموزشی است، اما توجه چندانی به آن نمیشود.
از طرفی اگر آموزش و پرورش ناچار شود تا از روشهای نامتعارف نیرو جذب کند، افراد پس از دو یا سه سال کار کردن در سیستم آموزش و پرورش، توقع استخدام دارند؛ مانند معلمان حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی و نیروهای خدماتی که مطالبه استخدام دارند. تجربه نشان داده که معمولاً این افراد استخدام هم میشوند، اما با این اوصاف شاهد حجم زیادی از معلمانی هستیم که خارج از چارچوب حرفهای، استخدام شدهاند و این مسئلهنزدیک به دو دهه در سیستم آموزش و پرورش کشور اتفاق میافتد و دلیل اصلی آن هم برنامهریزی نامناسب برای تعداد معلم مورد نیاز در کشور است. با این حال، مسئولان وزارت آموزش و پرورش، هر سال تا اول مهر و بازگشایی مدارس صبر میکنند تا با بازگشایی مدارس تعداد کمبود معلمان مشخص شود و پس از آن در تلاشند تا فکری به حال کیفیت آموزشی کشور کنند و به قول خودشان چارهای بیندیشند.
به نظر شما شاخص صحیح برای تعیین آمار کمبود معلم چیست؟
برای اینکه آمار مناسبی از کمبود معلم در کشور مشخص شود باید شاخص «نسبت دانشآموز به معلم» با در نظر گرفتن «تفاوت مناطق مختلف جغرافیایی» مدنظر قرار گرفته شود. به عقیده من، این شاخص دقیقترین شاخص برای برآورد نیروی انسانی آموزش و پرورش خواهد بود. در واقع «کلاس» یک مؤلف ثانویه است، اما آن شخصی که به عنوان «معلم» قصد آموزش دارد، مهمترین مؤلفه است و باید او به عنوان شاخصه در نظر گرفته شود. منتها همانطور که قبلاً گفتم، باید حتماً سطح منطقهای معلمان نیز در نظر گرفته شود.
با چنین شاخصی که شما آن را دقیقترین شاخص میدانید، آمار کمبود معلم در کشور چقدر است؟
در حال حاضر چشمانداز اولیه ترسیم نشدهاست، به همین دلیل در این شرایط برآورد کمبود معلم در کشور سخت است، اما با توجه به عدد مطلوب برای تعداد هر دانشآموز در کلاس، مثلاً ۲۰ نفر در دوره ابتدایی و تفاوت آن با وضعیت موجود، قطعاً کشور با کمبود معلم مواجه است، چراکه کلاسهای ۵۷ نفره باید به نصف خود برسند و این یعنی هر یک کلاس دو معلم احتیاج دارد، اما در خصوص اینکه چه تعداد کمبود معلم داریم، مربوط به عدد و آمار است و نمیتوان تخمین زد.
بهترین راهکار برای جبران کمبود معلم در کشور و ارتقای کیفیت آموزش چیست؟
به تازگی راهکارهای تأمین نیروی انسانی آموزش و پرورش در گزارش مرکز پژوهشها آورده شدهاست؛ راهکارهای کوتاهمدت برای حل معضل کمبود معلم و همچنین راهکارهایی برای رسیدن به وضعیت مطلوب. مثل دو شیفتهشدن مدارس یا استفاده از ظرفیت بازنشستگی با اصلاح قانون و همچنین لغو مأموریت معلمان مأمور به دستگاههای دیگر و مدارس غیردولتی که از جمله راهکارهای کوتاهمدت است؛ البته اگر وزارت آموزش و پرورش قصد داشته باشد وضعیت مطلوب در سیستم آموزشی کشور ایجاد کند.
از طرفی باید برآورد نیاز به نیروی انسانی آموزش و پرورش، حداقل در افق پنج ساله دیده شود تا به موازات برنامه پنجم توسعه، قوانینی برای آن تعریف شود و سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری و استخدامی کشور مکلف شوند تا برای اجرای قانون با وزارت آموزش و پرورش همراه گردند.
برای ترسیم چشمانداز نیروی انسانی در سیستم آموزشی کشور نیز باید یک داشبورد مدیریتی ایجاد شود که مثلاً چه تعداد معلم در کجا و به چه نسبتی و در چه مقاطعی یا در چه جنسیتی وجود دارند و با بررسی و برآورد این آمار و همچنین برنامهریزی متناسب با آن برای تربیت معلمان مورد نیاز در کشور تلاش شود تا کلاسهای درسی به تعداد دانشآموز مطلوب برسد و کیفیت آموزشی ارتقا یابد.