چرا از ما دعوت کرد که بیاییم وقتی به دوستانش هم گفته که باشند! اصلاً چرا فلانی هم باید با ما بیاید! من میخواهم فقط خودم و خودت برویم مسافرت و دلیلی برای آمدن پدر و مادرت وجود ندارد! حالا یک شب رفتیم رستوران حتماً باید خواهرت هم میآمد! چرا کاری که شرح وظایف من بود را فلانی انجام داد! وقتی من توانایی انجام این کار را دارم نباید به دیگری سپرده شود! رئیس قادر به شناسایی فرد برتر از غیر برتر نیست!ای بابا فلانی هم عرضه جمعکردن زندگی خودش را ندارد و دائماً از من راهنمایی میخواهد! چرا اول برای من غذا نکشید؟! در یک کلام، «مال خودم مال خودم، مال مردم هم مال خودم!»
فرد خودخواه فقط خود را میبیند و دیگران را اصلاً نمیبیند و آدمی کسی جز خود را نبیند واقعاً ترسناک است. فرد خودخواه جز خودش هیچ کس را قبول ندارد. خوبیهای خود در حق دیگران را بزرگ و خوبیهای دیگران در حق خود را وظیفه تلقی میکند. این افراد بیش از حد یا به طور انحصاری نگران شخص یا نفع شخصی، لذت یا رفاه شخصی خود هستند و در این میان بدون در نظرگرفتن دیگران قدم برمیدارند. رذیله اخلاقی که اگر به آن توجه نکنیم در بزرگسالی از ما کسی میسازد که در هر نقشی پرتوقعترین خواهیم بود. غرور مثبت و متکی به خود بودن خوب است، اما غرور منفی و خودخواهی قعر چاه تنهایی است. ترسناک است که آدمی بلد نباشد لذتهای خود را با دیگران تقسیم کند یا از همراه شدن افراد بیشتر با نعمات خود شادتر و آرامتر نباشد! ما در اکثر مواقع در مواجهه با نعمات، خودخواه هستیم، اما چرا خودخواه میشویم؟! شاید دانستن چرایی این خصلت به افراد برای شناخت خود یا مبارزه با این رذیله اخلاقی کمک کند. خودخواهی تنها به دلیل عزت نفس پایین است. دلیل این امر آن است که فرد خودخواه همیشه خود را به طور ناخودآگاه با دیگران مقایسه میکند تا پیشرفتی را که در مورد دیگران برای او مهم است، اندازهگیری کند. فرد خودخواه با عملکرد خود به عنوان یک مکانیسم دفاعی کاذب عمل میکند و این راهی برای پنهانکردن و جبران ناامنی، فرومایگی و عدم اعتماد به نفس اوست.
امام باقر (ع) فرمودند: «دو نفر داخل مسجد شدند، یکی عابد و دیگری فاسق. چون از مسجد بیرون رفتند، فاسق از جمله صدیقان بود و عابد از جمله فاسقان و سبب این، آن بود که عابد داخل مسجد شد و به عبادت خود میبالید و در این فکر بود و فکر فاسق در پشیمانی از گناه و استغفار بود.»
مخلص کلام، خود خواهی بدخصلتی است.