بسیاری از تحلیلگران بهویژه رسانههای اردوگاه اصلاحات تلاش میکنند آشوبها و اغتشاشات اخیر را به مرگ مهسا امینی نسبت داده و به این ترتیب با فرصت طلبی آشکار و با انحراف افکار عمومی از اصل ماجرا، زمینه را برای تحقق اهداف خود مهیا کنند.
در حالیکه دولت آیتالله رئیسی اولویت خود را بر اساس «بیانیه گام دوم»، «اولویت اقتصاد در شعار سالهای اخیر»، «تحقق اقتصاد مقاومتی و خنثیسازی تحریمها»، «بیانات مقام معظم رهبری در شروع به کار دولت سیزدهم»، «پرهیز جدی از افتادن در تله و دام حاشیهسازیهای تقلبی» استوار ساخته و با تمرکز بر حل معضلات و مشکلات اقتصادی و رونق تولید در پی بازسازی و تقویت فوری امید و اعتماد آسیب دیده مردم است اصلاحطلبان بهعنوان مسببان وضع موجود پس از شکست در انتخابات (ناشی از سوءمدیریت، ناکارآمدی، بی برنامگی، تکیه و اعتماد متوهمانه به غرب و رهاشدگی امور کشور) بر حاشیهسازیهای تقلبی و دروغین و انتخاب راهبرد «غلبه حاشیه بر متن» و با همان سلاح کهنه و قدیمی «لولوسازی از جناح رقیب» متمرکز شده و برخلاف رفتار دولت که به شدت مراقبت میکند تا در تله حاشیهسازیهای ساختگی نیفتد، تلاش میکنند چنین القا کنند که اولویت دولت جدید، دیوارکشی در خیابانها!، عدم ورود زنان به ورزشگاهها، گشت ارشاد، حجاب اجباری و... است. اصلاحطلبان فریب مردم از طریق راهبرد «غلبه حاشیه بر متن» با تکیه بر تاکتیک «ضربه دارکوب» را تنها راه تطهیر خود از اتهام واقعی مسبب وضع موجود و بازگشت به عرصه حاکمیت میدانند.
مدعیان اصلاحطلبی با استفاده از ظرفیت رسانهای خود و همچنین بهرهگیری از ظرفیت دنیای مجازی طی یک سال اخیر (به بهای تضعیف وحدت ملی، تداوم و گسترش ناامیدی و بی اعتمادی مردم به نظام و آسیب دیدن امنیت ملی و...) جامعه را به لبه پرتگاهی هدایت کردند که جوانانی که طی سه سال اخیر به دلیل کرونا فارغ از حضور در مدرسه با دنیای مجازی عجین شده و با عضویت در صفحات سلبریتیها ساکن دهکدههای مجازی شده بودند با تلنگر و بهانهای نظیر مرگ مهسا امینی (با هدایت و مدیریت رسانهها و سرویسهای جاسوسی خارجی) پا در میدان آشوبگری و اغتشاش گذاشته و خسارات فراوان مادی و معنوی به خانوادهها، مردم و نظام وارد ساختند.
جرم مضاعف اصلاحطلبان بهعنوان مسببان اصلی آشوب و اغتشاش ناشی از بسترسازی یک ساله برای دوقطبیسازی دروغین درباره گشت ارشاد و... این است که پس از مرگ مهسا امینی نیز به جای دعوت معدود جوانان منفعل از تحریک دشمن به صبر و خویشتنداری، متأسفانه با تحلیل غلط و شتابزده و وارد ساختن اتهامات ناروا به نهادهای نظام بهویژه کارکنان خدوم نیروی انتظامی، بنزین لازم برای شعله ورشدن آتش را فراهم ساختند.
اینک با گذشت کمتر از دوماه از آشوبها و ناکامی و شکست مفتضحانه برنامه دشمن بیرونی برای براندازی و تجزیه ایران، وقت آن است که با بازخوانی اقدامات و مرور کارنامه مشعشع اصلاحطلبان در وقایع اخیر، ضمن تأکید بر پاسخگو ساختن آنان نسبت به نقش پررنگ خود در پیدایی و پیامدهای تلخ آشوبها بر امنیت، اقتصاد و فرهنگ کشور و سایش روح و روان و باورهای مردم بهویژه جوانان، پرده از اهداف آنان برداشته شود.
درواقع اصلاحطلبان از ضایعه مرگ مهسا امینی نردهبامی برای انتفاع سیاسی و جناحی و زمینهسازی بر بازگشت به صحنه مدیریت کشور ساختهاند. نکته مهمتر اینکه اصلاحطلبان که منافع خود را به فضای غوغاسالاری و بلبشوی سیاسی گره زده و به طور کاملاً جالب توجهی سعی میکنند از اتمام التهابات موجود در کشور جلوگیری کنند، باید نسبت به اتهامات زیر پاسخگو باشند:
۱- تخریب و تضعیف نیروی انتظامی با وارد ساختن اتهام ضرب و شتم مهسا امینی با دروغ پردازیهای پیدرپی برخلاف حقایق و شواهد موجود.
۲- پیشداوریهای گسترده درباره علت مرگ مهسا امینی و حاشیهسازیهای پی در پی که منجر به تحریک جامعه بهویژه جوانان به آشوب و اغتشاش و وارد شدن خسارات مادی مستقیم هزاران میلیارد تومانی و معنوی چند ده برابری به روح و روان، امید و آرامش و اعتماد مردم شده است. ۳- همسویی آشکار با براندازی شبکههای معاند خارجی (اینترنشنال سعودی، بیبیسی لندن و...) و جریان ضد انقلاب، در به کارگیری تاکتیک ضربه دارکوب و ضریب دادن به دروغهای گوبلزی دشمن درباره وقایع اخیر. ٤- تصویرسازی غلط از علل بروز واقعه که به برجستهسازی دوقطبی و تحریک بیشتر هیجانات جوانان در کشور شده است. ۵- ارائه آدرسهای غلط درباره مشکلات اجتماعی و سیاسی کشور و ضریب دادن و بسیار گسترده دانستن مشکلات که منجر به ایجاد التهابات اخیر شده است. ۶- تخریب و خشکانیدن نهال امید و اعتماد مردم. ۷- تلاش برای تبدیل و تغییر عنوان اغتشاشگری عده بسیار محدود و معدود به جنبش اعتراضی همه مردم تا جایی که روزنامه اعتماد رسماً نام جنبش را برای اغتشاشات به کار برده است. ۸- فرصتطلبی برای ارائه تحلیلهای غلط مبنی بر ناکارآمدی نظام و شکست سیاستهای جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف بهویژه در عرصه فرهنگ. ۹- در حالیکه شاهد عدم همراهی اکثریت مطلق مردم با برنامههای براندازانه دشمن هستیم، ضرباهنگ اصلاحطلبان تلاش برای تکثیر و انتشار تخم یأس از نظام در بین عامه است. ۱۰- تلاش برای احیا و تطهیر فتنهگران سال ۸۸ با بازخوانی ماجرای زندان کهریزک و متهم نمودن نظام با منحرف نمودن افکار عمومی از حجم بالای جنایات فتنهگران ۸۸. ۱۱- تلاش برای تطهیر جریان اصلاحطلبی از طریق دادن آدرس غلط با ارجاع سوءمدیریت و ناکارآمدی خود به نظام. ۱۲- تلاش گسترده برای جابهجایی اولویتهای نظام از حوزه اقتصادی (رونق تولید، حل مشکلات معیشتی مردم، امیدآفرینی و افزایش اعتماد مردم به نظام) به حوزههای اجتماعی نظیر رفتن زنان به ورزشگاه ها، گشت ارشاد، حجاب و... ۱۳- خود را موافق و پرچمدار آزادی و مخالف گشت ارشاد معرفی کردن با سوءاستفاده از دوقطبی ایجاد شده درباره موافقان و مخالفان گشت ارشاد. ۱۴- وهن اسلام در افکار عمومی با هجمه و زیر سؤال بردن احکام شریعت. ۱۵- تکمیل برنامه و پازل دشمن و ایجاد زمینه برای طمع ورزی و امیدوار شدن دشمن به موفقیت برنامهها.
۱۶- تلاش برای از نفس نیفتادن و کشدار شدن و استمرار بخشی به خط اعتراض و آشوبگری و القای این مطلب که اعتراضات مردم بسیار گسترده بوده و تمام نشده و مانند آتش زیر خاکستر است.
۱۷- تلاش برای ملتهب نگه داشتن فضای روانی کشور و همچنین تحریک مردم به تقابل با نظام به بهانه آسیب دیدن کسب و کارها.
اگر چه در فتنههای پیشین (۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸) نیز شاهد مواضع مشابه اصلاحطلبان بوده ایم، اما در پاسخ به این سؤال اساسی که هدف اصلاحطلبان از این حجم از تقابل با نظام و همراهی با دشمنان و تلاش برای استمرار و پایداری التهابات و نابسامانی اوضاع کشور چیست؟ به این گزاره بر میخوریم که اصلاحطلبان بهعنوان کاسبان اصلی آشوبها و اغتشاشات میدانی در پی تحقق اهداف زیر هستند:
۱- تطهیر خود از اتهام بزرگ مسببان وضع موجود. ۲- پاک کردن رد پای یکساله خود برای حاشیهسازی گشت ارشاد که منجر به آشوبهای اخیر شده است. ۳- سنگ اندازی و ممانعت از تلاشهای جهادی و انقلابی مؤثر دولت حاضر برای رفع مشکلات و امیدآفرینی و اعتمادسازی. ٤- متهمسازی دولت حاضر به مخالفت با آزادیهای اجتماعی مردم. ۵- فریب افکار عمومی برای ورود به حوزه تقابل با دولت حاضر به جای مقابله با دسیسه دشمن خارجی. ۶- و از همه موارد فوق مهمتر زنده نگه داشتن پرچم مبارزه با گشت ارشاد و حجاب الزامی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال آینده. ناگفته پیداست که اصلاحطلبان اگر بتوانند با فریب مردم و با پرچم فوق الذکر مجلس شورای اسلامی دوازدهم را به تصرف خود درآورند با تقابل علنی نفس دولت را گرفته و مانع از موفقیت دولت شده و در نتیجه سنگر ریاست جمهوری چهاردهم را نیز اشغال کرده و مجدداً کشور را در سراشیبی سقوط و اعتماد ویرانگر به غرب خواهند انداخت.