حامد حاجیملامیرزایی، رئیس مرکز «توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی» در گفتگو با «جوان» چالشها و اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه سواد رسانهای را تشریح کرده است. به گفته وی، امروز ما با کودکان و نوجوانانی در حد یک محقق مجهز به ابزار ارتباطی طرفیم، پس نخست باید والدین خودشان کاربر حرفهای این فضا باشند. حاجیملامیرزایی همچنین از پاردوکس منافع رسانهها با ارتقای سواد رسانهای مردم به عنوان یک چالش یاد میکند. مشروح این گفتگو در ادامه پیش روی شماست.
در افق ۱۴۰۴ وزارت ارشاد کانون اعتماد خانوادهها برای بهرهمندی از محتوا و خدمات فرهنگی ایرانی- اسلامی در زیستبوم فضای مجازی است. مرکز توسعه فرهنگ و هنر در راستای این اعتمادسازی چه گامهایی برداشته است؟
مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی برای تولید محتوای فرهنگی سالم و ایمن از یک دهه گذشته اقدامات متعددی را با همکاری بخشهای خصوصی و دولتی در دستور کار خود قرار داده است و همچنان آنها را دنبال میکند. مهمترین این موارد عبارتند از ۱. توانمندسازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای آمادگی جهت مواجهه با رویدادهای فضای مجازی ۲. استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای توسعه فرهنگ و هنر در ایام کرونا که کسبوکارها و فعالیتهای فرهنگی، سینماها، کنسرتهای موسیقی، تئاترها، رویدادها و همایشها تعطیل شده بودند ۳. ایجاد بسترهای حمایتی لازم برای توسعه تولیدات محتوایی اعم از کتاب، موسیقی، بازی در حوزه فضای مجازی از طریق پلتفرمهای آنلاین و حمایت از کسبوکارهایی که در این حوزه فعال هستند.
این مرکز همچنین برنامه ایجاد یک کنسرسیوم یا اتحادیه جامع کسبوکارهای فرهنگی در فضای مجازی را در دستور کار دارد که اقدامات اولیه برای تشکیل آن انجام شده است.
مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی چه اقدامات مشخصی در حوزه ارتقای سواد رسانهای مخاطبان داشته است؟
اساساً مفهوم یا جنبش سواد رسانهای یعنی ایجاد درک، دانش و مهارت استفاده از رسانه، تجزیه و تحلیل رسانه و تولید محتوای رسانه که آن را در اصطلاح سواد رسانهای مینامند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بنا بر اسناد متعدد بالادستی از جمله مصوبات مرکز ملی فضای مجازی و شورای عالی فضای مجازی، متولی اصلی سواد رسانهای در کشور است. با توجه به اینکه «سواد رسانهای» مفهوم نسبتاً جدیدی در کشور ماست، یکی از مهمترین فعالیتهای این وزارتخانه «تقویت تولید ادبیات مربوط به حوزه سواد رسانهای» از طریق کمک به حوزه نشر محتوا در حوزه سواد رسانهای با همکاری بخشهای خصوصی و دولتی از طریق تولید محتواهای مکتوب و ویدئویی بهروز بوده است. انتشار کتاب، برگزاری پویشهای متعدد که با استقبال عموم مردم مواجه شد، تولید و عرضه رایگان ۳۰۰ اثر موشنگرافیک با محتوای آموزشی که حالا در برخی سازمانها به عنوان مرجع آموزش استفاده میشوند و تولید مجموعه تلویزیونی چاینت در سال ۱۳۹۹ با موضوع سواد رسانهای و سواد فضای مجازی برای پخش در شبکه تهران از جمله این اقدامات بوده است. پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات هم تألیفات متعددی برای غنا بخشیدن به موضوع سواد رسانهای داشته از جمله کتابهایی که برای افزایش آگاهی مسئولان، روزنامهنگاران، چهرهها و اقشار مختلف منتشر کرده است.
گام بعدی در این حوزه تقویت گفتمان سواد رسانهای در کشور از طریق برگزاری رویدادهای متنوع است. در این خصوص مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی تاکنون سه همایش دو سالانه سواد رسانهای با رویکرد علمی و پژوهشی در سطح دانشگاهی برگزار کرده است که زمستان امسال چهارمین همایش سواد رسانهای برگزار خواهد شد.
همچنین تا امروز دو نشست فعالان حوزه سواد رسانهای توسط مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی برگزار شده که اواخر آبان ۱۴۰۱ سومین نشست فعالان سواد رسانهای کشور را نیز برگزار خواهیم کرد. لازم به ذکر است بیش از ۵۰ هزار فعال سواد رسانهای در کشور داریم و تلاش بر این است گفتمان سواد رسانهای در بخش نخبگان و دانشگاهیان، محافل، رسانهها و عموم مردم تقویت شود و این رویکرد ادامه دارد. ادارات فرهنگ و ارشاد استانها نیز موظف به اجرای برنامههای متنوعی برای توسعه سواد رسانهای در سراسر کشور شدهاند، با این همه نباید از نظر دور داشت این حوزه کماکان نیاز به کار، فعالیت و هماهنگی همه نهادهای فرهنگی کشور دارد و همکاری بیشتر سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما و دستگاههای فرهنگی متعدد که بتواند کامل و جامع حوزه سواد رسانهای را تقویت کند، میطلبد.
کاستیهای فعلی سواد رسانهای در بخش کودک و نوجوان چیست؟
بخش عمده متولی سواد رسانهای در بخش کودک و نوجوان وزارت آموزش و پرورش است، یعنی ما دسترسی اندکی به قشر کودک و نوجوان داریم. با خانوادهها، افراد بزرگسال، دانشگاهیان و رسانهها ارتباط خوبی داریم، اما در بخش کودک و نوجوان، چون تقریباً میشود گفت همه دوران زیست یک کودک و نوجوان از سن هفت تا ۱۸ سالگی در اختیار نظام آموزش و پرورش است. طبیعتاً آموزش سواد رسانهای از طریق سیستم آموزشی بسیار راحتتر و بهتر صورت میگیرد، البته ما کارهایی را با همکاری وزارت آموزش و پرورش در حوزه تقویت سواد رسانهای در قشر کودک و نوجوان انجام دادیم، از جمله همین کتاب درسی پایه دهم متوسطه با عنوان سواد رسانهای و تفکر انتقادی که به هر حال وزارت فرهنگ و انجمنها و نهادهای مختلف در تکمیل آن نقش داشتند. همین حالا هم در کمیتههای مختلفی موضوع آموزش سواد رسانهای دانشآموزان در حال بازنگری است که هم این کتاب بازنگری شود و هم در مقاطع مختلفی آموزش سواد رسانهای را برای دانشآموزان داشته باشیم. مطالعات ما نشان میدهد در کشورهای مختلف دنیا موضوع سواد رسانهای در سطوح مختلف آموزش داده میشود و نه فقط در مقطع دهم متوسطه. در برخی کشورها حتی پیش از مقطع دبستان و از دوران مهد کودک، آموزش سواد رسانهای را برای نسل آینده کشور خود شروع میکنند و این آموزشها تا مقاطع دانشگاهی هم ادامه دارد.
ما به عنوان یک شاخه مطالعاتی در حوزه سواد رسانهای به بخش کودک و نوجوان توجه خاص داریم، اما باید بدانیم این حوزه دچار چالشها و پارادوکسهایی است. مهمترین آن این است که رسانهها نمیخواهند فنون القایی و به کار گرفته خود را در قبال کودک و نوجوان افشا کنند. رسانهها خودشان دوست ندارند خانوادهها مطلع شوند آنان برای جذب مخاطبان خود از چه تکنیکی استفاده میکنند. این از اسرار داخلی رسانهها و خود یک چالش بزرگ است. از نظر علمی افزایش سواد رسانهای مردم به ضرر رسانههاست چراکه باعث آگاهی افراد و خانوادهها نسبت به انگیزههای پنهان پیام رسانهای میشود. سادهترین آن این است که کودک فرق بین پیامهای با محتوای اطلاعرسانی را با تبلیغات تشخیص میدهد و در نتیجه رسانه نمیتواند تبلیغات خود را در بین برنامهها به خورد کودکان و نوجوانان بدهد چراکه او متوجه میشود، لذا این وظیفه عموماً بر دوش دانشگاهها، سازمانهای مردمنهاد و انجمنهاست و آنها هستند که فارغ از منفعت میتوانند آگاهیبخشی کنند. دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اینجا درگیر یک پارادوکس هستند چراکه هم متولی حمایت از مردم و خانوادهها هستند و هم باید منافع رسانهها را در نظر داشته باشند، لذا در این نقطه بیشتر به دنبال آگاهیبخشی و تبیین مسائل و موضوعات و گفتمانسازی با همکاری بخشهای خصوصی و دولتی هستیم.
خانوادهها چگونه میتوانند به افزایش سواد رسانهای فرزندان خود کمک یا حداقل از آنان در برابر مخاطرات فضای مجازی کمک کنند؟
طبیعی است که یک فاصله بین نسلی بین والدین و فرزندان به وجود آمده است. یک زمانی میگفتند والدین فرزندان خود را کنترل میکنند، اما حالا برعکس شده است، فرزندان برای والدین خود روی ابزارهایشان قفل میگذارند. فرزندان موبایل والدین خود را بهروزرسانی و کنترل میکنند و تنظیمات آن را انجام میدهند، چراکه سطح دانش فرزندان در حوزه فضای مجازی به مراتب بیشتر از والدین است. در حال حاضر شاید تنها نقشی که خانوادهها میتوانند داشته باشند، ایجاد یا دریافت زیرساختهای عمومی دریافت محتوا و ارتباط است. استفاده از پلتفرمهای آنلاین مربوط به کودکان و نوجوانان که تنظیمات کودک روی آنها به طور پیشفرض مستقر است و در کشورمان نیز اقداماتی در این حوزه انجام شده است میتواند برای خانوادهها مفید باشد. یکی از آنها اپراتور کودک و نوجوان یا سیمکارت کودک است و دوم ردهبندی محتوا که اعم از بازیهای رایانهای و ردهبندی محتوا برای کودک و نوجوان است که این را نیز مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام داده و آن را در اختیار وزارت ارتباطات گذاشته و همچنین در تهیه وایتلیست یا فهرست منابع امن در فضای مجازی و اینترنت امن کودک و نوجوان به وزارت ارتباطات کمک کرده است. در عین حال افزایش سواد رسانهای خانوادهها و والدین کمک میکند استفاده درست کودکان از رسانهها و فضای مجازی تا حد زیادی تقویت شود، البته باید در نظر داشت سواد رسانهای مفهومی بود که به رسانههای کلاسیک مرتبط بود و سواد فضای مجازی به رسانههای نوین تعلق دارد، لذا میتوان گفت مباحث سواد رسانهای و سواد فضای مجازی امروز در هم تنیده شده است و وقتی ما صحبت از سواد رسانهای فرزندان میکنیم، در واقع به حضور آنان در فضای مجازی اشاره داریم چراکه استفاده کودکان و نوجوانان از رسانه چیزی به غیر از حضور آنان در فضای مجازی نیست و اساساً رسانههای آنان در فضای مجازی است.
توصیه شما به والدین برای همدلی و همراهی در فضای مجازی با نوجوانان خود چیست؟
تجربهای که در طول همه سالهای فعالیتم در حوزه فضای مجازی و مواجهه با خانوادهها داشتهام این است که والدین باید با فرزندانشان دوست و در فضای مجازی نیز همراه آنها باشند. خود، کاربر این فضا با اطلاعات بهروز باشند تا بتوانند مزایا و خطرات فضای مجازی را به فرزندانشان گوشزد کنند و جایگزین مناسب به آنها بدهند نه اینکه صرفاً نقش منعکننده و محدودکننده داشته باشند، چراکه این نسل همه اطلاعات خود را از فضای مجازی دریافت میکنند و فضای مجازی برای آنان ابزار تنفس، ابزار سرگرمی و دریافت و انتقال اطلاعات است.
باید بدانیم کودکان و نوجوانان ما امروز از والدین معلم قویتری دارند و آن موتورهای جستوجو است. بسیاری از ما تجربه کردهایم که هنگام صحبت با فرزندمان، وقتی او به نکتهای برمیخورد، سریع در موتور جستوجو سؤالش را جستوجو و پاسخهای متنوع را مطالعه میکند. کودکان ما باهوش، آگاه و اهل مطالعه هستند. امروز ما با کودکان و نوجوانانی در حد یک محقق مجهز به ابزار ارتباطی طرفیم، پس نخست باید والدین خودشان کاربر حرفهای این فضا باشند.