نسخه بعضی دردها آسان است. گاهی دردها و مشکلات بزرگ، یقه زندگی آدم را میچسبد و هیچ رقمه ولش نمیکند. دنبال درمان میگردی، دنبال یک مسکن موقت که از شدت درد کم کند. فرقی هم نمیکند درد فراق باشد یا زخم بعد از جدایی همسر. سوگ عزیز باشد یا از بین رفتن ماشینت در یک تصادف. یک بیماری سخت باشد یا از دستدادن ناگهانی یک پول هنگفت. گاهی نه همدردی دوست به ما کمک میکند، نه فرورفتن در اعماق تنهایی و انزوا. نه داد و بیداد کارساز است و نه میل به گوشهگیری و فرار از جمعیت. گاهی درمان همه دردها فقط یک کلمه جادویی است و آن یک کلمه ساده، ولی اعجابانگیز، پذیرش است؛ یعنی ما آن مواجهه ناگهانی را بپذیریم و آن را بخشی از تجربه زیستیمان بدانیم و ابداً دنبال فرار نباشیم. ما پیش از وقوع، همه تلاشمان را کردهایم، ولی نشده است. فرض کنید یک رابطه در حال تمامشدن است. قرار است نامزد خود را طی یک توافق دوجانبه از دست بدهی و بسیار عصبی و ناراحت هستی. هرکاری از دستت برآمده برای حفظ رابطه کردهای. از بزرگترها کمک گرفتهای. مشاوره رفتی. رفتار خودت را اصلاح کردی، ولی باز هم او را از دست دادی و این یعنی بیش از این کاری از دست تو برنمیآید. وقتی رفتی دادگاه و برگه طلاق را دستت دادند یا اینکه یک روز آمد جلوی در خانه و تمام یادگاریهایت را پس داد و برای همیشه رفت، کافی است خودت را دلداری بدهی. با خودت بگویی همه چیز تمام میشود و اینگونه انرژی رفته را برگردانی.
گاهی ناگهانی، مرگ یک عزیز زندگیات را در هم میپیچد. فکر میکنی دیگر قادر به زندگی نیستی و تبدیل شدهای به یک مرده متحرک. خوبی دنیا و دردهایش این است که تمام میشود و همین امید بزرگی است برای ادامه دادن. گاهی ضرر مالی میکنی که جبران آن در این دوره زمانه خیلی هم دردناک است، ولی با خودت بگو همه چیز تمام میشود. سختیها میگذرد و در پس هر شب بلند سیاهی یک سحر هست. به خودت بگو هیچ چیز پایدار مطلقی در دنیا وجود ندارد و همه چیز یک روز تمام میشود. گاهی به امید تمام شدن ادامه بده و. مثل رانندهای که از راندن در یک مسیر بیابانی سخت، خسته شده و فقط به عشق رسیدن به مقصد ادامه میدهد. مثل کسی که تمام روزهایش با غدههای سرطانی درآمیخته و او مدام با خودش تکرار میکند، بالاخره تمام میشود.