اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، مجموعهای خواندنی و در عین حال مغفول از گفتو شنودهای زندهیاد جلال آل احمد است که مصطفی زمانینیا به تجمیع آن همت گمارده و نشر فردوس نیز به انتشار آن همت کرده است. گردآورنده در دیباچه این اثر، در باب موضوع آن توضیحی مبسوط و پرنکته آورده که شمهای از آن به ترتیب پی آمده است:
«جلال آلاحمد به معنای رایج و مصطلح، مصاحبه و گفتگو با پرسشگران حرفهای نشریات و مجلات رسمی نداشت یا به ندرت داشت. در میان آثار بهجا مانده از آلاحمد، رد پایی از مطبوعات ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی معاصر او -که قاعدتاً وظیفه پرسش و پاسخهای معمول یا متفکران، صاحبان قلم و هنرمندان به عهدهشان بوده و هست یا اینکه دستکم از سوی تودههای هنردوست و ادبپرور چنین توقعی از آنان میرفته است و میرود- بهدشواری یافت میشود. با این همه معدودی از این گفتگوها که در این کتاب تجمیع شده، به قرار زیر است:
۱- گزارش میزگرد نقاشان همان طور که از یادداشت خانم سیمین دانشور در شماره یکم از دوره یکم کتاب ماه (کیهان ماه) برمیآید، به دعوت کتاب ماه [که مدیر اصلی آن جلال آلاحمد بود]، از گروهی از نقاشان دعوت شد تا روز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۴۱، در تالار روزنامه کیهان حضور یابند و درباره جستوجوی راه و رسم معقولی برای آینده نقاشی ایران تبادل نظر کنند.
۲- دومین بخش کتاب حاضر که عنوان زلزله بویینزهرا را بر آن نهادهایم، شامل گفتوگوی جلال آلاحمد و هوشنگ سیحون است و ما را با نظرات آن دو درباره روستاییان زلزلهزده، ویژگیهای فرهنگی، اقتصادی و معیشتی جوامع روستایی، معماری سنتی و باستانی روستاها، نقش بادهای محلی موسمی در افزایش و کاهش دمای هوا، طرحهای بازسازی مناطق ویرانشده و مسائلی از این قبیل آشنا میکند.
۳- یک گفتوگوی دراز، اگرچه در سومین بخش کتاب مکالمات جای گرفته، ولی از آنجا که واجد همه تعاریف متداول مطبوعاتی پیرامون مصاحبه یا گفتوگوست، نخستین مصاحبه حرفهای، اصولی و جدی آلاحمد بهشمار میآید. گردانندگان نشریه اندیشه و هنر با قرار قبلی، در روز چهارشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۴۲، همان روزی که آلاحمد صبح فردایش عازم سفر حج بود، با او به گفتگو نشستند. مصاحبهای برنامهریزی شده و اندیشمندانه که به استناد آنچه در صفحات پیش از زبان آلاحمد نقل شد، در طول ۲۰ سال کار و کوشش پیگیر و رسمی او، امری بیسابقه است و در حیات ادبی و هنری وی برای نخستین مرتبه رخ داده است.
۴- بخش بعدی، موسوم به مصاحبههای کوتاه است. در این قسمت نیز جلال آلاحمد بیشتر در نقش مصاحبهکننده ظاهر شده است. روز دوشنبه ۸ تیر ۱۳۴۳ آلاحمد و همسرش با یک فرانسوی به اسم پیر فرانک عضو عالیرتبه کمیته مرکزی نهضت بینالمللی تروتسکیستها، یک گفتوگوی برنامهریزی نشده و گپ غیررسمی و دوستانه انجام میدهند.
۵- جلال آلاحمد در بعدازظهر چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۶ در تبریز، با دانشجویان دانشگاه تبریز به گفتگو نشست. برپاکننده یا گردانندگان مجلس، سازمان هنری دانشجویان دانشگاه تبریز بود. از فحوای کلام آلاحمد در ابتدای جلسه برمیآید که دکتر هاشمی یادداشتی به آلاحمد مینویسد و از او میخواهد درباره ادبیات معاصر، برای دانشجویان سخنرانی کند. آلاحمد با فروتنی میگوید: این موضوع خیلی گنده است، من هم صلاحیت آن را ندارم، به این مناسبت از خود مجلس میخواهم در این جلسه چه بگویم... و با چنین زیرکی و نرمشی، جلسه را از حالت یک سخنرانی دانشگاهی مرسوم در آورد. آلاحمد محفل دانشجویی دانشگاه تبریز را به محفلی پرشور و پرغوغا تبدیل کرد....»