رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتگو با «جوان» میگوید: «به جرئت میتوانم بگویم برخی از سازمانهایی که در آییننامه ساماندهی کودکان کار مسئولیت دارند، حتی نمیدانند که در این زمینه مسئولیتی برعهدهشان است چه برسد به اینکه بخواهند کاری انجام دهند. در چنین شرایطی توقع داریم که تعداد کودکان کار کاهش پیدا کند؟»
در چهارراهها، خیابانهای اصلی و فرعی شهر یا حتی مترو و اتوبوس، کودکان کار مشغول دستفروشی یا پاک کردن شیشه خودروها هستند یا در سطلهای زبالهها به دنبال پلاستیک و شیشه میگردند تا با فروش آن کسب درآمد کنند. البته بسیاری از این کودکان عضو باندهایی هستند که از آنها بهرهکشی اقتصادی میشود و درآمدی را که به دست میآورند، تمام و کمال به سردسته باندها تحویل میدهند.
علت کار کودکان هر چه باشد باید بررسی و حل شود تا آنها نیز مانند سایر همسن و سالان خود مشغول تحصیلی، بازی و تفریح و از چرخه کار خارج شوند. در حالی که ۱۴ سازمان در قبال کودکان کار و خیابانی وظایفی دارند و ممکن است از نگاه خود اقدامات زیادی را نیز انجام داده باشند، اما خروجی عملکرد ۱۴ سازمان نشان میدهد که اتفاقات چندان خوبی برای کودکان کار رقم نخوردهاست.
لزوم ایجاد سیستم هوشمند برای شناسایی خانوادههای نیازمند
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در رابطه با اینکه چه اقدام فوری و مؤثری برای کمک به کودکان کار میتوان انجام داد، به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «اولین کاری که باید برای کودکان کار انجام شود، این است که «جامعه تأمین اجتماعی» را در ایران اجرایی کنیم؛ موضوعی که در قانون برنامه دوم توسعه کشور، در قانون ساختار نظام جامع رفاه تأمین اجتماعی سال ۸۳، در قانون احکام دائمی برنامههای توسعه ماده ۵۷ در سال ۹۶ و همچنین امسال در سیاستهای کلی تأمین اجتماعی دیده شده است.» او ادامه میدهد: «در نظام چند لایه اجتماعی باید ابتدا یک بانک اطلاعاتی ایجاد شود تا توسط آن وضعیت خانوادهها قابل رصد کردن باشد و دولت متناسب با نیاز این خانوادهها برایشان برنامهریزی مؤثری انجام دهد؛ اگر خانواده نیازمندی درآمد زیر خط فقر داشت یا اصلاً درآمد نداشت، به او رسیدگی ویژه شود یا اگر کودکی پدر و مادرش را از دست دادهبود و حمایت عاطفی و مالی احتیاج داشت باید به موقع و در نظام چند لایه اجتماعی شناسایی و به او رسیدگی شود. همچنین باید این اطلاعات قابل به روز کردن باشد تا متناسب با نیاز افراد و شرایطی که دارند حمایت اجتماعی شوند. متأسفانه در حال حاضر چنین نظامی و چنین سیستم هوشمندی برای شناسایی خانوادههای نیازمند وجود ندارد.»
حذف کودکان کار امکانپذیر نیست!
موسوی چلک با انتقاد از حمایتهای ناکافی از خانوادههای نیازمند اظهار میدارد: «در حال حاضر حمایتها از خانوادههای نیازمندی که شناسایی شده و تحت پوشش قرار گرفتهاند نیز کافی نبودهاست، چراکه ماهانه برای خانواده یک نفره، ۴۲۰ هزار تومان و برای خانواده پنج نفره یا بیشتر یک میلیون و۳۲۰ هزار تومان در نظر گرفته شدهبود که این مبلغ از آبان ماه سال جاری ۳۰ درصد افزایش پیدا کرد. عددی که کفاف زندگی خانوادههای نیازمند را نمیدهد.»
او میافزاید: «واقعیت این است که با این نظام حمایتی، آن افرادی که تحت پوشش هستند نیز نمیتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند چه برسد به آن خانوادههای نیازمندی که هنوز شناسایی نشدهاند. از همین رو خیلی از خانوادههای نیازمند تصمیم میگیرند کودک خود را برای کار به خیابانها یا کارگاهها بفرستند و بتوانند منبع درآمدی داشته باشند، بنابراین من عقیده دارم با این روندی که در پیش گرفتهایم «حذف کار کودکان» امکانپذیر نیست.»
مدیرانی که از مسئولیت خود بیخبرند!
موسوی چلک درباره بیمسئولیتی برخی از مدیران برای رسیدگی به کودکان کار میگوید: «به جرئت میتوانم بگویم برخی از سازمانهایی که در آییننامه ساماندهی کودکان کار مسئولیت دارند، حتی نمیدانند که در این زمینه مسئولیتی برعهدهشان است، چه برسد به اینکه بخواهند کاری انجام دهند. در چنین شرایطی توقع داریم که تعداد کودکان کار کاهش پیدا کند؟» او در پاسخ به این سؤال که آیا خلأ قانونی برای حمایت از کودکان کار داریم یا مشکل چیز دیگری است، میگوید: «قطعاً مشکلی در قانون نداریم، بلکه مشکل اصلی ساختار مدیریت حوزه رفاه و تأمین اجتماعی است که توانایی پاسخگویی به نیازها و مطالبات گروه نیازمند جامعه را ندارد و یکی از دلایلش این است که تا امروز نتوانستیم یک نظام هوشمند و فراگیری را در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی داشته باشیم. البته توجه داشته باشید که منظور من از حوزه رفاه و تأمین اجتماعی، وزارت رفاه نیست.»
مدیریت واحدی برای حل مشکل کودکان کار وجود ندارد
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران ادامه میدهد: «متأسفانه دولتها در ادوار مختلف تمایلی به حرکت به سمت نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی نداشتند و همین هم باعث شد افراد به موقع شناسایی نشوند که اگر برخی از این کودکان به موقع شناسایی میشدند، گاهی با یک مساعدت یکباره نیازی به چسبندگی به نظام اجتماعی پیدا نمیکردند. گاهی نیز با یک حمایت چندساله برخی از کودکان کار از چسبندگی به نظام اداری کشور و بودجه دولتی جدا خواهند شد، اما همانطور که در ابتدای صحبتم گفتم از آنجایی که نظام هوشمندی نداریم و حمایتهایی که انجام میدهیم حتی نیازهای اساسی خانوادههای نیازمند را تأمین نمیکند، پس عملاً تلاشهای برخی از مسئولان برای حل این مشکل بیهوده است.»
او در پایان تأکید میکند: «هم قوانین کافی برای رسیدگی به کودکان کار و هم منابع مالی زیادی برای حل این مسئله وجود دارد، اما متأسفانه مدیریت واحدی در این خصوص نداریم و این نیازمند بازنگری در ساختار مدیریت رفاه اجتماعی ایران است. اگر این کار انجام شود به طور حتم روز به روز شاهد کمتر شدن تعداد کودکان کار خواهیم بود.»