با حذف تیم ملّی فوتبال ایران از جامجهانی قطر، بحث ابقای کیروش یا برکناری وی و انتخاب سرمربی جدید در میان فدراسیوننشینان و کارشناسان امر بالا گرفته است. عدهای ارنج و تفکر دفاعی کیروش در بازی با آمریکا و انگلیس را مانع از صعود ما به دور دوّم قلمداد میکنند و خواهان برکناری این مربی هستند. عدهای دیگر هم بهواسطهی تلاشهای مستمر کیروش برای بازگرداندن آرامش به اردوی تیم و اینکه بازیکنان حرف وی را میخرند تمایل دارند او را در جایگاهش حفظ کنند. حال در این یادداشت قصد دارم از سه امکان موجود برای پی بردن به آیندهی نیمکت تیم ملّی پردهبرداری کنم.
امکان کیروش
مسئولین فدراسیون فوتبال پس از افتضاح مارک ویلموتس سکان هدایت تیم ملّی را در اختیار دراگان اسکوچیچ کمنام و نشان قرار دادند؛ در آن روزها خوشبینترین هوادار تیم ملّی هم فکرش را نمیکرد که ما صعود بیدردسری را به جامجهانی تجربه کنیم. امّا مرد کروات با استفاده از یک استراتژی متفاوت و نسبتاً هجومی چند هفته پیش از پایان دور مقدماتی بلیت سفر به قطر را برای ما رزرو کرد و ایران را برای ششمینبار به مسابقات جامجهانی فرستاد. آنچه جو مثبت شکلگرفته حول نام اسکوچیچ را به سمت منفی شدن سوق داد چیزی جز بازی بد و بدون برنامه در برابر کرهی جنوبی نبود. حفرهی شکلگرفته در بازی دوستانه با الجزایر عمیقتر شد؛ در حقیقت این بیبرنامگی تردیدهایی را دل برخی از بازیکنان نسبت به شایستگیهای فنی اسکوچیچ ایجاد کرد که در نهایت به برکناری مرد کروات و بازگشت مجدد کیروش انجامید. فرصت کیروش برای بازسازی دوبارهی تیم ملّی محدود بود ولی با این وجود برخی میگویند که این مربی از نظر روحی و روانی مانع از متلاشی شدن پیکرهی تیم ما در قطر شد و حال که افکار عمومی دیگر مثل سابق روی تیم ملّی و مسائل پیرامون آن زوم نیست میتوان در آرامش ناشی از این شرایط برای یکبار دیگر به سرمربی اسبق رئال مادرید فرصت داد تا با تغییر نسل تیم را پس از سالها در جام ملتهای آسیا به موفقیت برساند؛ زیرا کیروش و فدراسیوننشینان بیش از هر زمان دیگری حرف یکدیگر را میفهمند و این مرد پرتغالی به سبب حرفهای بودن از اتوریتهی خوبی برای مدیریت جو تیم برخوردار است و رگ خواب بازیکنان ایرانی را میداند. حال باید دید آیا امکان ابقای مجدد کیروش محقق میشود یا خیر.
قضیه؛ شکل اوّل
سالهاست که هیچ مربی ایرانیای وظیفهی رهبری تیم ملّی را به عهده نگرفته است. گزینههای پیش از کیروش هم نهتنها نتوانستند به جامجهانی ۲۰۱۰ برسند، بلکه ضعیفترین نتایج این سالهای تیم ملّی را به نام خود ثبت کرده و دست از پا درازتر از سمت خود کنار رفتند. اکنون که تیم ملّی باز هم نتوانسته از گروه خود به مرحلهی حذفی صعود کند زمزمههای بازگشت مربی ایرانی برای هدایت ترکیب یوزهای پارسی به گوش میرسد. گزینهها محدود به چند نفر است و در صدر این لیست میتوان به یحیی گلمحمّدی، امیر قلعهنویی، فرهاد مجیدی و جواد نکونام اشاره کرد؛ هرچند محمّد ربیعی هم نباید دست کم گرفت. گلمحمّدی باتوجه به سن مناسبش و کسب نتایج مطلوب با پرسپولیس در آسیا و لیگ برتر مورد بالقوهای برای سرمربیگری در تیم ملّیست. از نکات منفی این مربی میتوان به عدم مدیریت وی بر روی مسائل روانی و همچنین عدم کسب نتیجهی مناسب در بازیهای سرنوشتساز اشاره داشت که از وی یک «هکتور کوپر» وطنی میسازد. در بین گزینههای مطرح شده امیر قلعهنویی توانایی بالاتری در بحث مدیریت تیمی و کار روی فاکتورهای روحی و روانی تیم دارد و بهواسطهی تجربهاش میتواند همچون کیروش اتوریتهی خوبی روی بازیکنان ایجاد کرده و تفکرات تاکنیکیاش را به بازیکنان دیکته کند. امّا در فوتبال روز دنیا به صرف تجربهی بیشتر نمیتوان موفقیت را تضمین نمود و مربی باید به دانش روز مربیگری هم مجهز باشد. فرهاد مجیدی و خاصه جواد نکونام مدلهای ایرانیزه شدهی کارلوس کیروش محسوب میشوند. فرهاد مجیدی، سال قبل توانست استقلال تهران را بدون قبول حتی یک شکست به قهرمانی لیگ برتر برساند و به این واسطه برای خویش روزمهی خوبی ایجاد کند. نکونام هم نشان داد که در فولاد خوزستان با یک برنامهریزی مشخص به چیزی جز موفقیت فکر نمیکند. در صورت انتخاب مربی ایرانی این نکته دارای اهمیت است که فرد برگزیده باید بتواند ضمن اشراف بر مسائل تاکنیکی، مدیریت مسائل روحی و روانی و ایضاً ایجاد ارتباط مناسب با بازیکنانی که اکثر آنها لژیونر به حساب میآیند را از یاد نبرد تا ایران بتواند به کسب پیروزیهای آینده امیدوار باشد.
قضیه؛ شکل دوّم
بعضی از کارشناسان بر این باور هستند که راه موفقیت تیم ما در تورنمنتهای آسیایی و جهانی تنها با مربی خارجی هموار میشوند و هیچ علاقهای هم به گزینههای داخلی ندارند. این دسته در عین عدم علاقه به مربیان بومی، منتقد سرسخت حضور کیروش در نیمکت تیم ملّی هم هستند و علت اصلی عدم صعود تیم ما به مرحلهی حذفی جامجهانی را تفکرات محافظهکارانهی کیروش قلمداد کرده و میگویند ایران نیاز دارد تا با پمپاژ خون تازه به موفقیتی که به آن دلبسته است دست یابد. به زعم نگارنده اگر قرار باشد مربی خارجیای غیر از کیروش هدایت یوزها را بر عهده بگیرد بهتر است از کشوری به فوتبال ما بیاید که سنت فوتبالیاش در انطباق کامل با فرهنگ فوتبالی حاکم بر سرزمین ما باشد. در همین راستا مربیان پرتغالی، ایتالیایی، کروات و حتی آلمانی گزینههای مناسبی محسوب میشوند.
پرتغالیها به سبب خلقوخوی جنگدهای که دارند بهراحتی میتوانند خود را با شرایط حاکم بر فوتبال ما وفق دهند. از بین مربیان پرتغالی گزینهای همچون ژوزه مورایس بیش از بقیه در دسترس است و در چند ماهی که هدایت زردپوشان اصفهانی را قبول کرده به شناخت خوبی نسبت به فرهنگ رایج در فوتبال ما دست یافته است. مربیان حوزهی بالکان، خاصه مربیان اهل کروات هم انتخابهای مناسبی هستند، زیرا هم قیمت مناسبی دارند، هم با محیط ایران آشنا هستند و هم تاکنون بازدهی خوبی را از خود نشان دادهاند. از جمع مربیان کروات و اهل بالکان میتوان وحید خلیلهوژیچ، زلاتکو دالیچ و برانکو ایوانکوویچ نام برد. هرچند خلیلهوژیچ از سن بالایی برخوردار است ولی سابقهی خوبی از خود در تیمهای شمال آفریقایی و خاورمیانه به جای گذاشته است. از آندرهآ استراماچونی هم میشود بهعنوان یک گزینهی مطلوب ایتالیایی نام برد. البته نباید نام دومنیکو تدسکوی ایتالیایی-آلمانی را از قلم انداخت؛ اومربی جوانیست که از خود سابقهی خوبی را در بوندسلیگا به جای گذاشته و اکنون تشنهی تجربه کردن ناشناختههاست. اگر خیلی بخواهیم خوشبین باشیم و به دل خود صابون بزنیم میتوانیم برای انضباط تیمی هم که شده روی گزینههای آلمانی نظیر یواخیم لوو و توماس توخل حساب کنیم. البته توخل یک خورهی فوتبال عجیب و غریب است که بنا به انتخابهایش قصدی مبنی بر مربیگری در یک تیم ملّی را ندارد و دوست دارد تعداد بازیهای زیادی را در فصل تجربه کند. گزینههای دیگری از سایر نقاط دنیا نظیر مارچلو بیلسا هم وجود دارند که به سبب ناآشنایی با سنت فوتبالی ما و همچنین سن بالا موارد مناسبی محسوب نمیشوند. فاکتور آشنایی با سنت فوتبالی کشور مقصد برای موفقیت یک مربی بسیار اهمیت دارد. کافیست شور و اشتیاق اعراب حاشیهی خلیج فارس برای انتخاب مربیان آمریکای لاتین در تیمهایشان را مدنظر قرار دهید و ببینید که این مسئله تاکنون چه زیانهایی را در پی داشته است. مدیران فدراسیون فوتبال یک کشور بیش و پیش از هر چیز باید انطباق شرایط حاکم بر فوتبال خویش را در نظر بگیرند و بعد مربی مناسب با اوضاع خود را انتخاب کنند. فوتبال کند اعراب خلیج فارس کجا و سنت فوتبال شناور و سریع ریشه دوانده در بین مربیان آمریکای لاتین کجا. ما هم اگر انتخابمان برای نیمکت تیم ملّی گزینهی خارجیست باید از بین موارد امتحان پس داده شده فردی را برگزینیم و همچون کیروش به وی وقت دهیم.