اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، جلوههایی از سیره علمی و عملی زندهیاد آیتالله محمدتقی مصباحیزدی را در خود دارد. این پژوهش توسط احمد شریفی تدوین یافته و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، آن را روانه بازار نشر کرده است. مؤلف در دیباچه خویش بر این تحقیق، در باب ابعاد گوناگون شخصیت استاد چنین آورده است:
«سخن گفتن از سلوک علمی و عملی حکیم فرزانهای که خمینی کبیر (رحمهاللهعلیه) او را ذوالشهادتین میدانست و علامه علامهپروری، چون طباطبایی بزرگ، او را در میان شاگردان خویش همچون انجیر در میان سایر میوهها میشمرد- چراکه در گفتار و رفتار و اندیشه او امر زائدی نمیدید- سخت دشوار است. نوشتن از اوصاف کسی که شهید آیتالله بهشتی او را مصباح دوستان توصیف میکرد و آیتالله شبیری زنجانی در وصف او میگوید آقای مصباح را خدا مربی خلق کرده است و آیتالله مشکینی او را از خزانههای وجودی حوزههای علمیه و شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر معرفی میکرد و آیتالله مظاهری حمایت از او را حمایت از امام زمان (عج) میداند و آیتالله جوادیآملی بعد از ذکر نام او میگوید روحیلهالفداء، سهل و ساده نیست. برشمردن ویژگیهای علمی و عملی مردی که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، در وصفش کلمات سترگ و جملات شگرفی بیان کرده و او را همواره بر مدار حق و از برکات ماندگار حوزه علمیه قم و وجودی مبارک و مغتنم و منبع فکر و اندیشه بیغل و غش معارف اسلامی و فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام و پرکننده خلأ علامه طباطبایی و شهید مطهری و عقبه تئوریک نظام و یک شخصیت علمی فکری روشنفکری برجسته دانسته و در قدردانی از منزلت او فرموده است: بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم، واقعاً میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقاً و انصافاً ما امروز نظیر ایشان را حالا به این تعبیر بگوییم، خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد، با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا... این سه جهت در ایشان جمع است، هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا... بسیار سخت و دشوار است.
چگونه میتوان با کلمات کمرمق، مردی را ترسیم کرد که حکیم فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای، خود را عزادار و سوگوار رفتن او دانست و در پیامی که برای هجران سنگینش صادر کرد، او را عالمی ربانی و فقیه، حکیمی مجاهد، متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبانی گویا در اظهار حق و پایی با استقامت در صراط مستقیم و دارای خدماتی کمنظیر در تولید اندیشه دینی، نگارش کتب راهگشا و تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار معرفی کردند و حضور انقلابی او را در همه میدانهایی که با حضور او احساس نیاز میشد، کمنظیر دانستند و در بیان پارسایی و پرهیزکاری مادامالعمر ایشان، چنین شهادت دادند که پرهیزکاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و در جملهای بلند و پرمعنا، او را سالک طریق معرفت توحیدی معرفی کردند، اما مگر ذهن و زبانی که پرورشیافته آن حکیم حکمت متعالیه و آن سالک طریق معرفت توحیدی است، میتواند به بهانه ناتوانی در نمایاندن چهره کامل ماه، آرام نشیند و زبان در کام گیرد و بهره خود را از شعاع نور حکمتتاب مصباح معرفت و چراغ فروزنده حکمت، بازگو نکند؟ مگر میتوان چشم عاشق را دوخت که معشوق را نبیند؟ و مگر میتوان پای بلبل را بست که بر گل ننشیند و برای گل نسراید؟...».