کد خبر: 1134636
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۲:۰۰
خاطره‌ای از جبهه مقاومت اسلامی  در گفت‌و‌گوی «جوان» با یک رزمنده مدافع حرم
اگرچه در جبهه مقاومت اسلامی رزمندگانی با ملیت‌های مختلف حضور داشتند، در طرف مقابل نیز جبهه‌ای از استکبار جهانی تشکیل شده بود که تروریست‌های محور عبری- عربی- غربی در آن فعالیت می‌کردند و دست به جنایات مختلف می‌زدند. خاطره‌ای که پیش‌رو دارید به نقل از محمود محمودی از رزمندگان مدافع حرم است که درخصوص اقلام اهدایی برخی از کشور‌های مرتجع منطقه به کودکان سوری بیان کرده است. 
 علیرضا محمدی
 
 
 شهرک حمره
شهرکی بود در مقابل خانطومان به نام حمره که بچه‌های ما آنجا را از دست دشمن آزاد کرده بودند. حمره در کنار شهرک خلسه قرار داشت. به اتفاق برادر خیبری داخل شهرک رفتیم تا اطلاعاتی کسب کنیم و بدانیم وضعیت چطور است و آخرین حد ما و دشمن کجاست.
 در مسیر که می‌رفتیم، متوجه شدیم دشمن جا‌هایی را که معابر عمده وصولی ما بود را مشخص و تعداد زیادی موشک به این معابر وصولی شلیک کرده است. این موضوع را هم از حجم ویرانی‌ها و هم از سیم‌هایی متوجه شدیم که روی زمین افتاده بودند. 
 سیم‌های هدایت
این سیم‌ها مربوط به موشک‌های هدایت شونده ضد زره می‌شدند. مثل موشک‌انداز مالیوتکا که از دهه‌های قبل توسط سیم هدایت می‌شدند، اما موشک‌هایی که اینجا مورد استفاده توریست‌ها قرار داشتند، نمونه‌های به روزتر و پیشرفته‌تر این موشک‌ها بودند. تروریست‌ها هم از این موشک‌های سیمی استفاده می‌کردند و هم از موشک‌هایی که توسط لیزر هدایت می‌شدند. سیم‌ها را که دیدم، آقای خیبری گفت این‌ها را عربستان، امارت و کشور‌هایی از این دست هزینه‌شان را پرداخت کرده‌اند. من هم که دقت کردم دیدم این موشک‌ها بی‌حساب و کتاب به سمت ما پرتاب نشده‌اند، بلکه یک فکری پشت آن‌ها بوده و از نقاطی که این موشک‌ها هدف قرار داده بودند، کاملاً مشخص بود مستشار‌های جنگ‌دیده و کاربلدی در جبهه مقابل حضور دارند. می‌شد حدس زد که این مستشار‌ها از همان غربی‌های به ظاهر مخالف داعش بودند که پشت پرده داعش را به وجود آورده‌اند و حالا از دست پرورده خودشان حمایت می‌کنند. وگرنه این طرز شناسایی معابر وصولی و هدف قرار دادن نقاط استراتژیک، کار یک عده جوان به اصطلاح جهادی و خودجوش نبود. 
 دفتر نقاشی
به هرحال وقتی از بحث موشک‌ها فارغ شدیم، به مدرسه‌ای رفتیم که در منطقه قرار داشت. این مدرسه به تازگی تخلیه شده بود و هنوز کتاب و دفتر دانش‌آموزان در سطح مدرسه پخش و پلا افتاده بود. من دیدم آنجا دفتر‌هایی وجود دارد که گویا اهدایی از طرف شاه عربستان است. خب ذهنیت کودکان بسیار زلال و شفاف است. مثل آب می‌ماند که باید بدانیم در کدام ظرف می‌ریزد تا شکل همان ظرف را بگیرد. بچه‌های مدرسه در دفترهای‌شان نقاشی‌هایی کشیده بودند. من هم همینطور که برگه‌ها را ورق می‌زدم، به انتهای دفتر رسیدم. پشت جلد یک آرم بزرگ از پادشاهی عربستان وجود داشت که زیرش نوشته بود: «اهدایی خادم حرمین شریفین به کودکان کشور سوریه....»
دفتر را به آقای خیبری نشان دادم و گفتم: «از آن سیم‌های موشک‌های ضد‌زره گرفته تا این دفاتر نقاشی همگی اهدایی افرادی است که می‌خواهند روی ذهنیت این مردم تأثیر بگذارند. آدم یاد حربه معاویه می‌افتد که بره‌هایی را به بچه‌ها می‌داد و می‌گفت این‌ها هدیه از طرف معاویه است. وقتی کودک با بره انس می‌گرفت، نفراتی می‌فرستاد تا گوسفند را از کودک بگیرد و بگویند که علی‌بن‌ابیطالب این گوسفند را از تو به زور گرفته است. این دفتر‌های رنگارنگ نقاشی همان بره‌های معاویه زمان است.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار