گفتوگویی ساده و خودمانی با خالق هستی
ساده و خودمانی حرف بزنیم و حرف بشنویم و در لابهلای قرآن و معانی آن دل خود را تسکین دهیم. آنجا که قوت قلب میدهد و نومیدی از رحمت خداوند را فقط شایسته کافران میداند و میفرماید: «همانا جز گروه کافران، کسی از رحمت خدا ناامید نمیشود». یوسف/۸۷
جایی دیگر میفرماید: پروردگار شما بخشنده و دارای رحمت است «وَرَبُّک الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ» کهف/۵۸.
یا آنجایی که میگوید: رحمت الهی واسع است و شامل هر چیزی میشود «وَرَحمَتِی وَسِعَت کلَّ شَیء» اعراف/۱۵۶.
مگر چقدر میتوان نادیده گرفت؟ چقدر میتوان بخشید؟ نه تنها نادیده میگیرد بلکه به ما یاد میدهد که از او بخواهیم به بدیهایمان ادبمان نکند.
در ابتدای دعای ابوحمزه میخوانیم: الهی لا تُؤدِّبنِی بِعُقُوبَتِکْ وَلا تَمْکُرْ بیفِی حِیلَتِکْ وَ لَا تَمْکُرْ بیفِی حِیلَتِکَ مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ وَ لَا یُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِکَ- «خدایا با عقوبت خود ادبم مکن و با دچار نمودنم به حیلهات فریبم مزن. اى پروردگار من، از کجا خیر براى من باشد در حالى که خیر جز از نزد تو وجود پیدا نمىکند؟!»
عقل ناچیز ما تا ابد از ستار بودن او انگشت به دهان میماند. چه کردههایی که خودمان شرم از تکرار آن را داریم، اما هر سحر فرشتههای اطراف را تغییر میدهد تا جز خودش کسی از کرده ما خبری نداشته باشد.
معشوقی در انتظار پشیمانی ما
گفتم سحر و یاد زیباییهای دعای سحرهای ماه رمضان افتادم... «اللّهمّ طهّر قلبی من النّفاق، و عملی من الرّیا ولسانی من الکذب، و عینی من الخیانة، فانّک تعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصّدور- خدایا دلم را از نفاق پاک کن، عملم را از ریا، زبانم را از دروغ و چشمم را از خیانت پاکیزه نگهدار که تو از خیانت نظر چشمها و اندیشه دلها آگاهی.»
خوب معشوقی است که در انتظار پشیمانی ماست. آنقدر مهربان و دلواپس به انتظار برگشتن ما مینشیند و گویی جز ما بنده دیگری ندارد. در دعای افتتاح میخوانیم: «فَارْحَمَ عَبْدَک الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَیهِ بِفَضْلِ اِحْسانِک اِنَّک جَوادٌ کریمٌ، به بنده نادانت رحم کن و از زیادی احسانت بر او ببخش که به راستی تو بخشنده و بزرگواری.»
یا ستار، ما را شبیه خودت به ندیدن عادت ده، ندیدن همه چیزی که به ما مربوط نیست! در مقابل به دیدن خوبیها عادتمان ده! خدایا ما به امید بخشش توگنهکار شدیم! تو بخشیدی و ما گستاخی کردیم!
چه زیبا در دعای ابوحمزه ۱۲ خواهش خاص از خدا میکنیم: «کجاست پرده پوشی زیبایت؟ کجاست گذشت بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست فریادرسی فوریات؟ کجاست رحمت وسیعت؟ کجاست عطاهای برجستهات؟ کجاست بخششهای دلچسبت؟ کجاست نیکی شایانت؟ کجاست فضل عظیمت؟ کجاست نعمت بزرگت؟ کجاست احسان دیرینهات؟ کجاست کرمتای کریم؟»
بخشندهای که قبل از اینکه بخواهیم اعطا میکند و ما را به سمتی میبرد که تنها و تنها به خود او متوسل شویم. اما چه کنیم که ضعیف هستیم و دیگران را وسیله میکنیم! در دعای سحر میخوانیم: «وَاقْطَعْ رَجایی عَمَّنْ سِواک حَتَّی لَا اَرْجُوَ غَیرَک وَ لَا اَثِقَ اِلّا بِک، رشته امیدم را از غیر خودت قطع کن تا به غیر تو امید نبندم و جز به تو اعتماد نکنم.»
یا آنجایی که میگوییم: «اللّهُمَّ رَضِّنِی بِما قَسَمْتَ لِی حَتَّی لَاأَسْأَلَ أَحَداً شَیئاً، خدایا! - به آنچه نصیبم فرمودی خشنودم ساز تا چیزی از کسی نخواهم.»
مهربانی او چنان ما را فراگرفته که دیگر از زنگار بیانتهای دلم نمیترسم. او همان جابر العظم الکثیری است که تمام شکستگیهای روح ما را به ناز یک اشارهاش جبران میکند.
جایی دیگ در ابوحمزه میخوانیم: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ، وَ الْهَمِّ، وَ الْجُبْنِ، وَ الْبُخْلِ، وَ الْغَفْلَةِ، وَ الْقَسْوَةِ، وَ الْمَسْکَنَةِ، وَ الْفَقْرِ وَ الْفاقَة، وَ کلِّ بَلِیَّةٍ، وَ الْفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ- خدایا! به تو پناه میبرم، از کسالت، سستی، دل مشغولی، بُزدلی، بخل، غفلت، قساوت، خواری، زمینگیری، فقر، بیچیزی، بلاها و فواحشِ آشکار و پنهان!»
چه خوب عاشقانهای است، در لابهلای دعاهایی که همه وجود خود را به دستان او میسپاریم. اجازه میدهد مزه دور زدن در تمام کوچههای دنیا را بچشیم و او میدانست ته همه کوچهها بنبست است و در نهایت این ما هستیم که در نهایت در شبهای ماه رمضان مقابل او زانو میزنیم و اوست که ما را در آغوش میگیرد.
«اللَّهـُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی و یـَقـِیـنـاً حَتّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَا یُصِیبُنِی إِلَّا مَا کَتَبْتَ لِی، خدایا ایمانی از تو میخواهم که دلم با آن همراه شود و باوری که بدانم هرگز چیزی به من نمیرسد مگر آنچه که تو برایم ثبت کردی.» (ابوحمزه)
میزبان آغوش گشوده است
مهمان خوبی باشیم. در رمضان عطش دلتنگی رفع میشود. ملاقاتی که در آن تکامل وجود دارد و در نهایت به خلق یک اثر هنری منتهی خواهد شد. اینجاست که تمام ضعفهای میهمان در کمال میزبان حل میشود، اما به شرطی که میهمان با خیال امن و آسوده و اعتماد کامل خود را در آغوش میزبان رها کند تا جایی که از تمام کینهها و بدیها و آلودگیها بگذرد و همه غصههایش را در آغوش میزبانش رها کند.
چه زیبا در ابوحمزه تکلیف نااهلان زندگی ما را مشخص میکند. میگوییم: «وَاجْعَلْ مَنْ أَرادَنِی بِسُوءٍ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِک تَحْتَ قَدَمَی، خدایا هر که از میان مخلوقاتت نسبت به من بدی و قصدی کرده، زیر گامم قرار بده.» یا «وَ لا تُسَلِّطْ عَلَی مَنْ لا یرحَمُنِی، آنکه به حالم رحم نمیکند را بر من مسلط نگردان.»
و در نهایت در همین دعا از او میخواهیم: «وَاجْعَلْ لِی مِنْ هَمِّی وَ کرْبِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، و از هر هم و غم و پریشانی گشایش و رهاییام بخش.»
ما میهمانیم و عزیز او هستیم. آنقدر که حتی خواب و نفس کشیدنمان را عبادت میداند. دقت کردهاید او شبیهترینها به مادر ماست. همان کسی که باگذشتترین در مقابل خطاهای ما خواهد بود و زود از اشتباهمان در میگذرد. همان کسی که برای نجات ما پای سجاده ذکر میگیرد: «و لا تذکرنی بخطیئتی، خدایا خطایم را یادآور نساز.»
مجالی برای تعیین جایگاه ما نزد او
رمضان محک خوبی است برای آنکه هرکس دوست دارد بداند جایگاهش نزد خدا چطور است، جایگاه خدا را هم در زندگی خود محک بزند و این رفت و برگشتی در شأن یک میهمان و میزبان است.
امام على علیه السّلام فرمودند: «مَن أحَبَّ أن یَعلَمَ کَیفَ مَنزِلَتُهُ عِندَاللّه ِ فَلْیَنظُر کَیْفَ منزِلةُ اللّه ِ عِندَهُ، فَإنَّ کلَّ مَن خُیَّرَلَهُ أمرانِ: أمرُ الدُّنیا وَأمرُ الآخِرَةِ فَاَختارَ أمرَ الآخرَةِ عَلَى الدُّنیا، فَذلِکَ الَّذى یُحِبُّ اللّه ُ، وَ مَنِ اخْتارَ أمرَ الدُّنیا فَذلکَ الَّذى لامَنزِلَة لِلهِ عِندَهُ.
هرکس دوست دارد بداند جایگاهش نزد خدا چطور است، باید ببیند مقام و مرتبه خدا پیش وى چقدر است، زیرا کسى که کار دنیا و آخرت هر دو در اختیار او قرار گیرد، و او کار آخرت را بر دنیا برگزیند پس خدا را دوست میدارد، و کسى که کار دنیا را انتخاب کند، خداوند پیش او ارزش و جایگاهى ندارد.» (بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۲۵، ح ۲۷)
غنیمتی است تلاقی بهار طبیعت و بهار قرآن
رمضان امسال تلاقی با بهار پیدا کرده است، بهار طبیعت و بهار قرآن. جدا از زیباییهای این تلاقی، اما فرصتهای استفاده و بهرهمندی از اوقات رمضان تکرار ناشدنی خواهد بود. چه سالهایی که دوست داشتیم از فرصت بیداریهای قبل از سحر بهرهمند شویم و تورقی در دعا و مناجات داشته باشیم که دقیقاً امسال این شرایط برای روزه دارها فراهم است. چه سالهایی که مشغله کاری را بهانه کردیم تا حتی معنای روان قرآن را هم مرور نکنیم، اما روزهای بلند بهاری و هوای مطبوع و تعطیلات فرصتی است که به ما برای خواندن عمیق داده شده است و باید آن را دریابیم.