کد خبر: 1159275
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۳:۴۰
حسین عبداللهی فر

امروز بر اساس تقویم انقلاب اسلامی «روز مقاومت و پایداری» نام گرفته که حکمت آن را باید در لزوم بهره‌گیری از آن به عنوان تنها راهبرد پیروزی در مقابله با انواع تهدیدات سخت و نرم مشاهده کرد.
اگرچه این نامگذاری عمدتاً به دلیل مقاومتی بود که مردم سرزمین مان در طول هشت سال دفاع مقدس از خود نشان داده و مردمانی در جنوب مانند دزفولی‌های عزیز اسطوره این راه شدند، اما هر چه زمان گذشت و تهدیدات دشمن از سخت به نیمه سخت و نرم به‌ویژه به جنگ‌های ترکیبی و شناختی روی آورد، اهمیت و ضرورت مقاومت روشن‌تر گردید، چراکه جنگ شناختی بر اساس تعریفی که فرانسوا دوکلوزل، مدیر فناوری‌های نوین ناتو همزمان با اغتشاشات پاییز سال گذشته در ویرجینیای امریکا ارائه کرد، دارای ویژگی بسیار مخاطره آمیزی برای بشر امروزی در جای جای کره خاکی است.
وی این جنگ را «نبرد مغزها» نامیده که علیه همه ساکنان کره زمین طراحی شده و می‌گوید: «جنگ شناختی ممکن است عنصر گمشده‌ای باشد که امکان گذار از پیروزی نظامی در میدان جنگ به موفقیت سیاسی پایدار را فراهم می‌کند. با توجه به این نبرد شناختی برای تسخیرمغزها، دستکاری عقاید و مدیریت اطلاعات، باید دموکراسی را باز تعریف کرد.»
نشریه امریکایی «مانتلی ریویو» با درج مطالب فوق در بیان هدف ناتو از طراحی جنگ شناختی به نقل از دوکلوزل می‌نویسد: «جنگ شناختی فقط مبارزه با آنچه فکر می‌کنیم نیست، بلکه مبارزه با طرز فکر ماست. اگر بتوانیم طرز فکر مردم را تغییر دهیم این بسیار قدرتمندتر است و بسیار فراتر از اطلاعات [جنگ]است. بسیار مهم است که درک کنیم این یک بازی بر روی دستگاه شناختی و ادراک ماست. در روشی که مغز ما اطلاعات را پردازش می‌کند و آن‌ها را به دانش تبدیل می‌کند، نه بازی بر روی اطلاعات یا جنبه‌های روانشناختی مغز ما. این نه تنها اقدامی در برابر آنچه می‌اندیشیم، بلکه اقدامی علیه طرز فکر ما، شیوه پردازش اطلاعات و تبدیل آن به دانش است. هدف جنگ شناختی این است که همه را به یک سلاح تبدیل کند.»
با این وصف مقاومت نه تنها ویژه جنگ‌های سخت نیست، بلکه باید آن را تنها راهبرد واقعی مقابله با جنگ شناختی دانست. بدون تردید «تفکر مقاومت» یکی از آماج اصلی جنگ شناختی است و مهم‌تر از آن، طرز فکر و نوع نگاهی است که یک ملت را به مقاومت وامی دارد. آن‌ها می‌دانند تا زمانی که مردمانی، چون ملت ایران تنها راه پیروزی خود را در پایداری و استقامت می‌دانند، کاری از دشمن ساخته نیست؛ لذا اندیشه مقاومت را با بی فایده بودن آن، غیرممکن بودن آن و پرهزینه بودن آن مورد تعرض قرار می‌دهند.
در چنین شرایطی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی راهبرد اصلی سیاست خارجی کشور را عزت، حکمت و مصلحت اعلام فرموده و در تبیین آن تأکید فرمودند: «مصلحت منافاتی با اصول ندارد.»، اما بلافاصله به سوء برداشت‌های احتمالی در این زمینه اشاره کرده و می‌فرمایند: «در نرمش قهرمانانه هم این سوء برداشت هم در بیرون و هم در داخل صورت گرفت.»
عجیب اینجاست که با وجود این هم سوءبرداشت‌ها از این گزاره صورت می‌گیرد. در حالی که معظم له صریح فرمودند: «مصلحت به مفهوم داشتن انعطاف در موارد لازم برای دور زدن موانع سخت و صخره‌ای و ادامه دادن مسیر است، حفظ اصول منافاتی با مصلحت به معنای یاد شده ندارد. چرا که مصلحت یعنی یافتن راهی برای گذشتن از کنار موانع دشوار وادامه دادن راه برای رسیدن به هدف.»
این گونه اقدام در نگاه خوش‌بینانه نتیجه جنگ شناختی است و دشمن موفق شده است تا تفکر مقاومت از عده‌ای برباید. وقتی اعتقادی به مقاومت وجود ندارد، به انعطاف در مقابل اصول علاقه پیدا می‌کند. نرمش قهرمانانه را نوعی عقب نشینی تحلیل می‌کند. اما اگر اندیشه مقاومت به قوت خود باقی باشد، از انعطاف و نرمش برای رسیدن به اصول و حفظ آن بهره می‌گیرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار