کد خبر: 1159453
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۶
گفتگو با محمدرضا سنگری
مردم دزفول در ۸ سال دفاع مقدس برای دفاع از ارزش‌های انقلابی و ایران ایستادگی کردند و ۴ خرداد اوج افتخار مردم دزفول در مسیر ولایت‌مداری است، مردم دزفول نشان دادند که ایران اسلامی می‌تواند در مقابل تمام ابرقدرت‌ها بایستد.

به گزارش جوان آنلاين به نقل از تسنيم، بلد الصواریخ یا شهر موشک‌ها لقب عراقی به شهر مقاوم و شهیدپرور دزفول در زمان هشت سال دفاع مقدس و حضور استوار این مردم در مسیر حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران بود.

دزفول که از آن به مظهر مقاومت مردم ایران در مقابل حملات موشکی عراق یاد می‌شود در سال 1365 از طرف جمهوری اسلامی با نظرسنجی از مردم ایران به عنوان شهر نمونه معرفی و لوح زرین آن توسط دولت در یکی از میادین این شهر نصب شد.

دزفول که در طول جنگ تحمیلی 176 بار توسط انواع موشک‌های 9 متری و 3 متری اسکادB ساخت شوروی دو هزار بار توسط توپ و 300 بار مورد حملات هواپیماهای دشمن قرار گرفت، اراده رژیم عراق را در خالی کردن شهر در هم کوبید و تا دزفول قهرمان هم چنان مقاوم به عنوان تکیه‌گاه رزمندگان اسلام و نمونه‌ای از مقاومت برای شهرهای دیگر تا پایان جنگ باقی ماند.

دزفول در طب جنگ تحمیلی در 2700 روز مقاومت و 2600 شهید تقدیم اسلام کرد و خساراتی از جمله تخریب 19000 واحد مسکونی و واحد تجاری و آموزشی و صنعتی را متحمل شد. 

اگر دزفولی‌ها مقاومت نمی‌کردند و اگر دزفول نمی‌ایستاد جنگ به نفع دشمن تمام می‌شد و خبری از خوزستان و اسلام نبود اما این شهر مقاوم در آتش‌بازی موشک‌ها همچون یک سرو ایستادگی کرد، 4 خرداد نماد ایستادگی و مقاومت مردمی است که پای خواسته‌های خود ایستادند.

چهارم خرداد روایت شیر زنان دزفولی است که مردان  آنها با دشمن بعثی عراق می‌جنگیدند و نیز آنها در خانه، مساجد و پایگاه‌های بسیج با پخت غذا، شستن لباس رزمندگان و تهیه مایحتاج اولیه رزمندگان و جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیرنقدی برای کمک به آنان، از همسران، فرزندان و پدران خود پشتیبانی می‌کردند.

زنانی که در طول جنگ برای کمک به رزمندگان، تمام دارایی خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به ستادهای جمع‌آوری تقدیم می‌کردند، زنانی که فرزندان و همسر خود را برای کمک به نظام جمهوری اسلامی به جبهه‌های جنگ می‌فرستادند تا ذره‌ای از خاک میهن‌مان به دست دشمنان نیفتد و اگر این پشتیبانی‌ها نبود، رزمندگان با امید بیشتری برای دفاع از نظام نمی‌جنگیدند، تلاش زنان شهر دیار مقاومت دزفول در آن دوران حقیقتا ستودنی است

در این باره به مناسبت گرامیداشت  چهارم خرداد «روز دزفول، روز مقاومت و پایداری مردم دزفول» با محمدرضا سنگری نویسنده، شاعر و پژوهشگر ادبیات درباره ویژگی‌های مقاومت مردم دزفول به گفت و گو پرداختیم

چرا دزفول که یکی از کلیدی ترین شهرهای کشور محسوب می شد در طول هشت سال در صدر حملات هوایی و زمینی دشمن بعثی بود؟  

زمانی که جنگ در پایان شهریور سال 1359 شروع شد حمله‌های گسترده‌ای به گوشه و کنار کشور صورت گرفت. پیش تر از این حملات، حملات زمینی آغاز شده بود و برخی از روستاها را عراق تسخیر، اموال مردم را مصادره‌ و برخی از مردم را هم به قتل رسانده بود. در کنار این موارد بمب‌گذاری ها  توسط عوامل و عناصر وابسته به حکومت عراق در گوشه و کنار کشور هم بود. اما بعدها در میان تمام شهرهای کشور یک شهر انتخاب شد که این شهر کاملا تبدیل به ویرانه بشود و بیشترین حملات متوجه این شهر بشود. علاوه بر حملات موشکی حملات هوایی، بمباران ها و توپخانه عراق بر روی دزفول هم بود.

حالا به طور طبیعی یک سوال در ذهن ها شکل می گرفت چرا دزفول؟ چرا موشک هایی را که عراق انتخاب کرد اول برای دزفول انتخاب کرد؟

دزفول، نماد متراکم مقاومت یک ملت است

 چند عوامل و عناصری در این مسئله تاثیر داشتند و ارتش عراق دقیقا از آن اطلاع داشت از قبیل این که بزرگترین مقاومت در هنگام حمله عراق به سمت ایران به ویژه از جلو دزفول انجام داده بود.عراق کاملا از این مسئله اطلاع داشت نیروهای برانگیخته بسیجی دزفول شب ها بهره گیری می‌کنند و به دشمن حمل می‌کنند و نیز مانع ایجاد می‌کنند. عراق این را خوب می دانست  اگر دزفول فتح بشود، ارتباط خوزستان را با دیگر بخش ها کشور  می توانند قطع کنند. پس بنابراین مقاومت دزفول در این مسئله کاملا دخیل بود.

دومین نکته این است که بیشترین ضرب ها را دزفول به جاسوس های عراق و دستگیری ها آنها زده بود.( برخی از افسران اسیر شده عراقی به این نکته اشاره کرده بودند). سومین نکته این است که دشمن پی برده بوده دزفول بزرگترین دژ مقاومت است. اگر بتواند دزفول را بشکند. شکسته بقیه کار دشواری نخواهد بود به همین دلیل  این حملات را بیشتر مورد توجه شهر دزفول می کردند چرا که  دزفول بزرگترین حامی جبهه ها بود و بزرگترین مانع مقابل عراق بود .

شهرستان دزفول یک لشکر را پشتیبانی کرد

دزفول به تنهایی یک لشکر داشت. لشکر معمولا متعلق به یک استان است و هیچ شهری در ایران لشکر نداشت اما دزفول به تنهایی یک لشکر داشت. یک شهر کوچک معادل یک استان بزرگ لشکر داشت. دشمن این اطلاعات را درباره دزفول به پشتیبانی ‌34کشور که از عراق حمایت می‌کردند کسب کرده بود.

دشمن اطلاعات داشت شهری به مانند دزفول تا چه اندازه نقش آفرین در مجموعه مقاومت، دفاع و ایستادگی در مقابل دشمن است. این عواملی که ذکر شد دزفول را متمایز می‌کردند و دشمن دراندیشه این بود که دزفول را کاملا سرکوب کند و با سرکوب کردن دزفول راه را برای بخش های دیگر ایران همواره کند.

وقتی جنگ شروع شد و صدام هر روز حملاتش را به دزفول شدت می داد چقدر احتمال می‌دادید زمانی این جنگ نابرابر تمام می شود؟ چقدر امید به پیروزی داشتید؟ از این جهت می پرسم که الان و در این شرایط سخت نیاز به امید مهمترین نیاز جامعه ما است و شاید تجربه شما در آن شرایط بحرانی به درد این روزهای کشور بخورد.  

تصور و انگاره دشمن این بود که با شکست مقاومت شهر دزفول زمینه روانی برای دیگر شهرها که به راحتی تسلیم و یا شکسته بشوند فراهم می کند و  نیز نوعی یاس و نا امیدی را نسبت به آینده فراهم می کند. اما مردم دزفول هرگز مایوس نشدو نا امیدی در چهره این شهر دیده نشد.

پشتبان روحانیت و در کنار مردم شهرماندن امید را زنده کرده بود

شاید سوال بشود چرا؟ و چه عواملی و پشتوانه های این استقامت و امید را در دل مردم شهر فراهم می کرد که ما امروز به آن سازه ها برای امروزمان نیازمند هستیم. چند عوامل در این زمینه دخیل بودند از جمله یکی از مهم ترین عناصر تاثیرگذار مدیریت و  شخصیت بزرگ  مرحوم آیت‌الله سید مجدالدین قاضی دزفولی امام جمعه فقید دزفول  بود.  با وجود اینکه مکرر به ایشان اصرار می کردند شهر را ترک کنند، فضا برای ایشان مناسب نیست و خطر است ولی  مرحوم آیت‌الله سید مجدالدین قاضی دزفولی  شهر را ترک نکردند و گفتند  من در شهر می مانم. مرحوم آیت‌الله سید مجدالدین قاضی دزفولی با ماندنشان در دزفول و در کنار مردم، یک چراغ امید برای مردم شهر روشن کردند. و در این باره هیچگاه نماز جمعه در ایام حملات موشکی به دزفول تعطیل نشد.

مردم دزفول با جوشش انقلابی خود پای خواسته‌های خود ایستادند

دومین نکته که بسیار تاثیرگذار بود کانون های فرهنگی و معنوی شهر که امید بخش برای مردم بودند هیچ گاه تعطیل نشدند و نیز مساجد فعال بودند. خاطرم است زمانی که یکی از مساجد شهر مورد هدف حملات موشکی قرار گرفته بود و خانه های  اطراف مسجد هم شهید داده بودند اما با این وجود شب هنگام بر روی ویرانه های مسجد بچه های مسجد جمع شدند و فانوس آوردند و یک حلقه کوچک قرآن تشکیل دادند، ولی مسجد تعطیل نشد.

امروز اگر می خواهیم امید آفرینی در جامعه کنیم و تبلیغات دشمن را شکست بدهیم باید به کانون های معنوی و علمی شهر که می تواند پناهگاه اندیشه و روح و جان مردم باشند توجه کنیم و مساجد را آباد کنیم.

سومین نکته که به آن اشاره باید کنیم.وجود امامزده ها در دزفول است. هیچ شهری به اندازه دزفول امامزداده ندارد. امامزاده ها در شهرستان دزفول در آن زمان تکیه گاه و پشتیبان مردم بودند به خصوص محمد بن موسی کاظم ملقب به سبزقبا از فرزندان امام هفتم شیعیان و برادر تنی علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم شیعیان تکیه گاه و مرجعی برای مردم بود.

چهارمین نکته که یک عنصر فیزیکی است ، وجودشوادان ها (زیر زمین ها) در دزفول بود مردم به آنجا پناه می بردند و تا حد زیادی از خطرات بمباران، موشک باران و توپخانه‌ها حفاظت می‌کرد.

از تشییع با شکوه شهدا در شهر بیشتر برایمان بگویید. چه شهدای جبهه و چه شهدای مردمی به ویژه کودکان و زنان.  

شهرستان دزفول شهدای زیادی تقدیم انقلاب کرد و شهید فراوان داشت از کودکان شهید چند ماه در آغوش مادرانشان  که زیر آوار می ماندند و شهید می شدند تا شهدای هشت سال دفاع. شهرستان دزفول در دوران هشت سال دفاع مقدس قریب به دو هزار 600 شهید تقدیم کرد.

خاطرم است مردم از یک جهت شهید را تشییع می کردند و از طرفی دیگر رزمندگان رژه می رفتند که به جبهه بروند. از آن سوی بر شانه های صبور مردم تابوت بود و از سوی دیگر بدرقه جوانانی را مشاهده می کردیم که قرار بود به جبهه اعزام بشوند.مردم دزفول با تمام وجودشان مقاومت و ایستادگی کردند.

خاطرتان است چند مرکز درمانی در شهرستان دزفول در هشت سال دفاع مقدس بود؟  

نقش مؤثر بانوان دزفول در دفاع مقدس و مدیریت زنانه  از پشتیبانی در جنگ

در آن زمان در دزفول به غیر از مرکز درمانی بیمارستان یا زهرا و افشار، خانه های مردم دزفول هم درمانگاه بود و مردم واقعا کمک می کردند. خاطرم است یک پیر زنی آمد و  گفت: چند ملحفه و چوب لباسی(برای ترزیق خون و سرم) دارم که می خواهم تقدیم به جبهه کنم.  مراکز درمانی در شهرستان دزفول با حجم بالای مجروحان جواب گو نبود.مردم در این خصوص با عشق خدمت رسانی و خون اهدا می‌کردند‌.

و لذا در این باره نباید نقش ویژه زنان دزفول در هشت سال دفاع مقدس را فراموش کنیم، زنانی که  به مجروحان رسیدگی و پرستاری می کردند و از طرفی در حمل شهدا کمک میکردند. تعداد زیادی از زنان را می‌شناختم که علاوه بر اینکه امدادگر بودند امداد روانی هم انجام می دادند از قبیل رسیدگی معنوی، مالی و روانی به خانواده هایی که دردمنده بودند و همچنین به خانواده هایی که  عزیز از دست داده بودند تسلا می‌دادند و سرکشی می‌کردند.

به نظر شما زنان در دزفول چگونه دوام آوردند و بعضا شهید هم شدند؟ این استقامت ریشه اش از کجاست؟

بی هیچ تردیدی باید گفته بشود نقش زنان  در هشت سال دفاع مقدس بیش از مردان بوده اما به جد دیده نشده است . نقش مادران شهدا در بسیج کردن و اعزام آنها به جبهه و حتی نقش همسران  و فرزندان شهدا به جبهه بسیار مهم بود.

هیچ گاه فراموش نمی‌کنم تشییع جنازه یک شهید در دزفول بود که برادر این شهید از جبهه برای شرکت در  تشییع برادر آماده بود. مادرش برگشت به او گفت: اینجا چه کار می‌کنی؟ او گفت: برای تشییع برادرم آماده‌ام. مادرش به او گفت: برگردد جبهه تو نباید اینجا باشی به تو نیاز دارند. فراموش نمی کنم در مسجد جامع در دزفول زمانی که بنی صدر آمده بود یک مادر خطاب به بنی صدر گفت: هیچ گاه به امام نگویید ما چه تعداد شهید داده ایم نکند دل امام به درد بیایید به امام بگوید چقدر نیرو داریم تا به جبهه اعزام کنیم.

خاطرم است مادری در مسجد جامع دزفول در مقابل بنی صدر ایستاد و گفت: 200 آرپی چی به ما بدهید ما پرچم ایران را در بغداد به زمین خواهیم زد. این مادر خطاب به بنی صدر گفت: نترسید ما هستیم، ما با تمام وجودمان فرزندانمان، همسرانمان و خودمان آماده هستیم.

مادران دزفول بزرگترین عناصر روحیه بخش و نیرو بخش برای رزمندگان و مسئولان بودند

 نقش زنان در‌ تشویق برای حضور در جبهه‌ها بسیار موثر بود. هنگام اعزام رزمندگان به جبهه از دزفول خاطرم  است مادرها بدون اینکه فضایی  از غم، اندوه  تراژدی درست کنند با شادمانی، اسپند دود می کردند، کل می کشیدند و صلوات می فرستادند و فرزندانشان را بدرقعه می‌کردند‌. 

به یاد دارم مادری بود در خانه خودش را آب و جارو می کرد به او گفتند برای چی این کار را می کنی؟ او گفت:  رزمندگانی که به دزفول می آیند ببیند شهر خالی نیست، زندگی جریان دارد، ما هستیم، خانه ها خالی نیست و مردم شهر را ترک نکرده اند. رزمندگانی که به دزفول می آمدند با دیدن مادران دزفولی روحیه و انگیزه می‌گرفتند. حتی بسیاری از مسئولان کشوری زمانی که به دزفول می آمدند آنها می گفتند ما نیامده ایم روحیه بدهیم آمده ایم روحیه بگیریم.

مقوله مراسم ازدواج در آن دوران چگونه بود؟

یکی از نمودهای جریان زندگی در دوران جنگ تحمیلی در دزفول ازدواج است. به هیچ وجه ازدواج ها تعطیل نشد و در نهایت سادگی و شیرینی مراسمات  ازدواج ها انجام می‌شود.  حتی گاهی وقت ها زنانی بودند که حلقه ازدواج شان را که بهترین یادگاری زندگی شان بود به جبهه اهدا و کمک  می کردند. 

در دزفول یکی از این موشک ها دقیقاً به منزل حاج ابراهیم آریان پور اصابت می کند و کلیه اعضای خانواده ی آریان پور که به همراه جمعی از فامیل و بستگان خود از یک مراسم عقدکنان برگشته اند و همه در منزل حاج ابراهیم حضور دارند، 23 نفر به شهادت می رسند.

در خاطراتتان گفته بودید در خرمشهر نیز حضور داشتید آیا حضورتان مختص به روزهای ابتدایی مقاومت خرمشهر بوده؟ اگر چنین است از مقاومت مردمی خرمشهر بیشتر توضیح دهید؟  

اولین گروهی که وارد خرمشهر شد رزمندگان دزفول بودند

زمانی که جنگ شروع شد. من سخنرانی داشتم که ناگهان صداهای انفجار برخواست. اول تصور کردیم بمب گذاری شده یا نوعی تمرین هایی است به سبب اینکه در شهر دزفول پادگان و پایگاه  وجود دارد،  اما بعد متوجه شدیم جنگ شروع شده است 

دو روز بعد دوستانی جمع شدند و گفتند خرمشهر در خطر است. من اطلاع دارم حتی افسران عراقی قبل تر به آبادان و خرمشهر آمده بودند و محلات مختلف را برای حمله  بررسی کرده بودند و برخی از دوستان بعدها گزارش داده بودند که  این افراد آزادانه در شهر می چرخیدند و با عناصر و عواملی در ارتباط بودند. 

 در دوران انقلاب در دزفول نارنجک هایی معروف به چهل تیکه ساخته می شد. هنوز فهم درستی از جنگ نداشتیم و هیچکس اطلاع نداشت جنگ چیست و چه  اتفاقی رخ می دهد در این باره یک تعداد از این نارنجک ها به همراه اسلاح  برداشتیم و  با یک ماشین جیپ حرکت کردیم و به سمت خرمشهر رفتیم.

 اولین گروهی که وارد خرمشهر شدن جزء بچه های خرمشهر برای دفاع از خرمشهر رزمندگان دزفول بودند. در طول مدتی که خرمشهر درگیر جنگ بود تا زمانی که مقاومت به یک گونه ای شکسته شد و عراق موفق شد خرمشهر را کامل تصرف کند من در خرمشهر بودم.جزء آخرین نفرهایی بودم که از سقف پل آویزان شدم چون از روی پل با وجود نیروهای عراقی ها امکان نبود 50دقیقه طول کشید تا خودم را به این سمت پل برسانم زمانی که رسیدم بیهوش شدم.  من  هنوز نگاه رزمندگانی که زخمی شده بودند و هیچ کاری نمی‌توانستیم  انجام بدهیم خاطرم است، دوستانی که یک به یک شهید شدند.

آیا می توان مقاومت مردمی دزفول را برای این نسل الگو گرفت؟   

«دزفول» الگوی مقاومت‌های مردمی است

بله بی تردید. اینکه مردم دزفول چگونه ایستادند و چرا ایستادند و با تکیه بر چه پشتبانه هایی ایستادند برای امروز ما قابل طرح، درس و الگو است چرا که همچنان ما این تقارب و این رویارویی را داریم. جنگ به ظاهر تمام شده است. جنگ همچنان ادامه دارد چرا که دشمن است و دشمن ما را رها نمی کنید تا آنگاه که تمام ارزش های ما را از ما بگیرید. در حال حاضر ما در مقابل دشمن هستیم و فقط شکل جنگ تغییر کرده است. جبهه، جبهه ی فرهنگی شده است. ما به الگوهای مقاومت دیروز نیاز داریم تا بشناسیم و بشناسانیم. 

به گزارش تسنیم، به‌پاس ایستادگی مردم دزفول در هشت سال جنگ تحمیلی این شهر به‌عنوان پایتخت مقاومت ایران اسلامی نام‌گذاری شد. چهارم خرداد در تقویم رسمی کشور روز مقاومت و پایداری و روز دزفول نام‌گذاری شده است.

مردم دزفول در هشت سال دفاع مقدس و با منطق اسلامی و انقلابی خود از ارزش‌های اعتقادی ما دفاع کردند و نامی ماندگار از خود در این عرصه به‌ یادگار گذاشتند و این مردم ولایت‌مدار در دوران دفاع مقدس و دیگر عرصه‌های انقلابی بیش از 2600 شهید والامقام و نُه شهید سرافراز مدافع حرم تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده‌اند.

شهر دزفول در هشت سال جنگ تحمیلی مورد اصابت 176 موشک دوربرد فراگ و اسکادبی قرار گرفت، هواپیماهای دشمن 489 بمب و راکت بر سر مردم بی‌دفاع شهر دزفول فروریختند و پنج هزار و 821 گلوله توپ به نقاط مختلف این شهر اصابت کرد. در این هشت سال 19 هزار و 500 واحد مسکونی، تجاری، آموزشی و مذهبی بین 20 تا 100 درصد در دزفول خسارت دید. مردم دزفول در هشت سال جنگ نابرابر 2 هزار و 600 شهید، 400 جانباز، 452 آزاده و 147 جاویدالاثر تقدیم کردند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار