كنوانسيون «برن»، يكي از داغترين، پيـچيـدهتـرين و گستردهترين سوژههاي حوزه نشر است كه هنوز كسي نتوانسته به طور قطع طلسم از معماي آن باز كند و پس از سالها بحث و مناظره غيرمستقيم سرانجام به اين سؤال پاسخ دهد كه آيا بالاخره پيوستن به كنوانسيون برن و مطرح كردن حق كپي رايت بينالمللي براي آينده كشور مفيد است يا نپيوستن به اين كنوانسيون و ماندن در ميان كشورهاي قعر اقتصاد جهاني چون «بوروندي»، «پاپوآ»، «گينهنو» و «پالائو» و اما در امان ماندن از محدوديتهاي حاصل از پيوستن به آن به نفع كشور است؛ كارشناسان نظرهاي مختلفي در اين باره دارند و به رغم اينكه تظاهرات رسانهاي موافقان پيوستن به كنوانسيون برن بسيار بيشتر از مخالفان آن است ولي مخالفان هم دلايل به شدت تكان دهندهاي دارند كه تصميمگيري در اين باره را با مشكل مواجه ميكند.
تا سپتامبر سال 2013 ميلادي، 167 كشور به كنوانسيون برن پيوستهاند كه اين كشورها شامل 166 كشور عضو سازمان ملل متحد ميشوند ولي ايران در كنار كشورهاي ناشناختهاي چون اوگاندا، بوروندي، پاپوآ گينهنو، پالائو، ، تووالو، تيمور شرقي، جزاير سليمان، جزاير مارشال، سائوتومه و پرينسيپ، سن مارينو، سومالي، سيرالئون، سيشل، كامبوج، كيريباتي، مالديو، موزامبيك، ميانمار، نائورو و وانواتو هنوز به عضويت در اين كنوانسيون در نيامده است.اما كنوانسيون برن چيست و چرا هنوز كشورمان جايي در اين كنوانسيون ندارد؟
كنوانسيون برن چيست؟
كنوانسيون برن، قراردادي جهاني است كه گفته ميشود به اصرار ويكتور هوگو كه عضو انجمن فرانسوي «ادب و هنر بينالمللي» بود توسعه پيدا كرده و بنابراين با تأثير قانوني با عنوان «حق مؤلف» در فرانسه يا droit dauteur شكل گرفته است. بر اساس كنوانسيون برن به محض اينكه ثابت شود هنرمندي اثر يا حتي ايدهاي را خلق كرده است به شكلي خودكار تمامي حقوق انحصاري آن اثر و نيز آثار مشتق شده از آن به صاحب آن اثر منتسب خواهد شد مگر و تا زماني كه نويسنده به صراحت خواهان سلب اين امتياز شود يا تا زماني كه حقكپي رايت منقضي شود. كنوانسيون برن ميگويد كه تمام آثار به جز آثار عكاسي و سينمايي بايد به مدت حداقل 50 سال بعد از مرگ نويسنده شامل حق كپي رايت شوند اما در سوي ديگر خالق يك اثر در كشورهايي كه به اين كنوانسيون نپيوستهاند براي ثبت اثر يا ايدهشان يا حتي ارائه درخواستي براي دريافت حقوق كپيرايت خود با مشكل مواجه خواهد شد؛ شايد به همين خاطر شمار بسياري از ناشران، كارشناسان حوزه فرهنگ و حتي كارشناسان حقوق خواستار پيوستن ايران به كنوانسيون برن هستند تا به اين وسيله ايران هم در مناسبات و تعاملات و قراردادهاي جهاني حضوري پررنگتر داشته باشد و هم اينكه در صادرات محصولات فرهنگي خود به جهان در انزوا قرار نگيرد. از نظر شمار زيادي از كارشناسان به خصوص آنهايي كه در حوزه نشر بينالملل فعاليت ميكنند، مفاد كنوانسيون برن ميتواند گره از مشكلات عديده اين حوزه بگشايد.
موافقان چه ميگويند!
عليرضا رباني، مدير انتشارات غزال جوان و عضو كارگروه بينالملل اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران كه در حوزه نشر بينالملل فعاليت دارد از جمله موافقان پيوستن ايران به كنوانسيون برن است. رباني به «جوان» ميگويد: «در كشورمان براي حمايت از ناشر و مولف قوانين قوي و محكمي وجود دارد كه اگر نظارت خوبي از طرف دولت صورت بگيرد مطمئناً اين قوانين ميتوانند با قوانين بينالمللي رقابت و برابري كنند لذا ما به مسئله حقوق مؤلف و ناشر پايبند هستيم اما مشكلي كه وجود دارد اين است كه در حال حاضر به خاطر نپيوستن به كنوانسيون برن ارتباطمان با سطح بينالمللي قطع است.»
به گفته رباني هم اكنون تعداد كشورهايي كه به كنوانسيون برن نپيوستهاند از تعداد انگشتان دست فراتر نميرود؛ كشورهايي كه به سختي بتوان آنها را روي نقشه پيدا كرد و حتي كشورهايي چون افغانستان و عراق و همسايههاي ايران به اين كنوانسيون پيوستهاند. به عقيده موافقان پيوستن به كنوانسيون برن ارتباط نشر ايران با نشر بينالملل دچار آسيب جدي است؛ آنها خواهان گسترش فرهنگ و ادبيات ايران در سطح جهان و عرضه بينالمللي آن هستند اما معتقدند كه اين ارتباط هم اكنون قطع است. برهانشان اين است كه اگر ايران عضو كنوانسيون برن شود به راحتي ميتواند اين ارتباط را زنده كند. رباني ميگويد: «الان بسياري از ناشران خارجي حاضر به عرضه آثار ايراني نيستند چراكه ميگويند آثارشان در ايران بدون هيچ مجوزي تكثير ميشود لذا حاضر به پرداخت وجهي بابت كپيرايت نيستند. حتي سالهاي سال است كه بسياري از كشورهاي جهان نظير تركيه و چين در اين زمينه تلاش ميكنند و دولتهايشان يارانه مفصلي را به ترجمه آثارشان اختصاص ميدهند چراكه ميخواهند آثارشان در سطح بينالمللي عرضه شود و فرهنگشان گسترش پيدا كند و ما متأسفانه در حال از دست دادن اين فرصتها هستيم.» دليل ديگر ناشراني چون رباني اين است كه نپيوستن به كنوانسيون برن آنها را از بسياري از فرصتهاي جهاني در حوزه نشر محروم كرده است؛ ناشران نميتوانند مهمان ويژه رويدادهاي مهم جهاني چون نمايشگاه كتاب فرانكفورت باشند چراكه پيششرط آن پذيرش كنوانسيون برن از سوي مهمان است؛ آنها نميتوانند از امكانات و امتيازات ويژه چنين رويدادهايي استفاده كنند، نميتوانند آثارشان را به خارج از كشور عرضه و مخاطب خارجي جذب كنند و اين موضوع در كنار فقر اقتصادي ناشر منجر به ورشكسته شدن آنها همگام با تلاطم بازار كاغذ ميشود. آنها همچنين عقيده دارند كه عدم حضور ايران در بازار بينالمللي باعث شده است كه برخي از آثار ايراني به نفع كشورهاي ديگر مصادره شود. از مولوي مثال ميزنند كه به عنوان شاعري آذربايجاني شناخته ميشود و يكي از ناشران داخلي در آخرين مراحل مذاكره فروش كتابي با محوريت مولوي به فرانسه با اين ادعاي فرانسويها مواجه شد كه ناشر ايراني در حال عرضه اثري از يك شاعر ترك است. اما به عقيده رباني پيوستن به كنوانسيون برن بسياري از اين مسائل را حل ميكند. وي ميگويد: «بعضيها تصور ميكنند اگر به كنوانسيون برن بپيونديم بايد فاتحه علم پزشكي را بخوانيم اما واقعا اينگونه نيست .»
مخالفان چه ميگويند
اما در سوي ديگر مخالفان پيوستن به كنوانسيون برن هم كه تعدادشان كم است دلايل شنيدني دارند.
حسين شاهمرادي، معاون آموزشي مجمع ناشران انقلاب اسلامي معتقد است كه پيوستن ايران به كنوانسيون برن همچون تجربه پيوستن ايران به NPT خواهد بود كه اگرچه ابتدا تصور ميشد دانش و فناوري را براي كشورمان به ارمغان خواهد آورد اما در عمل تنها ما را در قبال قدرتهاي برتر جهان پاسخگو كرد. به عقيده شاهمرادي در حال حاضر اصلاً به نفع ايران به ويژه در حوزه نشر نيست. وي يكي از دلايل خود را عدم توازن ميان واردات و صادرات محصولات فرهنگي كشورمان عنوان ميكند و ميگويد: «اگر بخواهيم برآوردي داشته باشيم به اين نتيجه ميرسيم كه بايد مبلغ بسيار بيشتر از آن چيزي را كه دريافت ميكنيم، در اين حوزه بپردازيم و در وضعيت كنوني اقتصادي ناشران، نه ناشر توانايي پرداخت مبلغ كپي رايت را دارد و نه اصلاً صحيح است كه اين ميزان ارز از كشور خارج شود.» اين مخالفان، بحث مميزي را كشور جهت از ديگر توجيهات خود براي فراهم نبودن شرايط پيوستن به كنوانسيون برن ميدانند. به گفته آنها اگر ايران عضو كنوانسيون برن شود اجازه مميزي و سانسور كتابها بدون اجازه صاحب اثر و صاحب حق مالكيت معنوي اثر امكانپذير نخواهد بود و اين موضوع در حوزههاي ديگري چون فيلمهاي تلويزيوني هم تعميم پيدا ميكند.
برخي اعتقاد دارند كه پيوستن كشورهاي مختلف به كنوانسيون برن تنها براي نظام سلطه و تعداد محدودي از كشورها سودي را به دنبال دارد. شاهمرادي ميگويد: «كليت مالكيت معنوي كه فراتر از كنوانسيون برن است نهايتاً در خدمت تعداد محدودي از كشورها است كه در ادبيات ما تحت عنوان نظام سلطه شناخته ميشوند. انحصاراً اكثر محصولات در دست آنها است و هر چه مالكيت معنوي جلوتر برود، نظارتها و محافظتها شديدتر شود انحصار و نفوذ آنها بيشتر ميشود؛ باقي كشورها نيز به عنوان كارگر و در نهايت دلال براي كشورهاي اصلي كار ميكنند. يعني سيستمي فئودالي برقرار ميشود كه اربابش حق انحصار دارد و بقيه كارگر و نهايتاً دلال ميشوند.» هر چند در طرف مقابل، ديگر كارشناسان حوزه نشر هم عقيده دارند كه مسئله ارباب رعيتي و نظام فئودالي مربوط به زماني است كه ما خود را بسيار كوچك و كم توان ببينيم اما حوزه نشر كشور توانمنديهاي گستردهاي براي جهاني شدن و صادرات آثارش دارد.
تا كنون بيش از 160 كشور عضو سازمان ملل متحد به كنوانسيون برن پيوستهاند؛ برخي كشورها كه عموماً ابرقدرت بودند با طمأنينه بيشتر عضو اين كنوانسيون شدند و برخي ديگر نيز در اين زمينه يك پيشگام محسوب ميشدند اما آيا همه كشورهاي دنيا به ويژه كشورهاي جهان سومي تجربه خوبي از اين الحاقيه داشتهاند؟
انگليس در سال 1887 ميلادي كنوانسيون برن را امضا كرد، اما تا 100 سال بعد از امضاي اين كنوانسيون با عبور از كپي رايت، طرحها و قانون ثبت اختراعات سال 1988 از عمل به بخشهاي زيادي از مفاد آن امتناع كرد. امريكا در ابتدا حاضر به پيوستن به كنوانسيون برن نبود چراكه پيوستن به اين قانون ميتوانست در قوانين كپي رايت امريكا تغييرات عمدهاي را ايجاد كند. اين موضوع، ايالات متحده امريكا را به تصويب كنوانسيون بوينس آيرس يا BAC در سال 1910 ميلادي و سپس تصويب كنوانسيون جهاني كپي رايت UCC در سال 1952 ميلادي واداشت؛ كنوانسيوني كه مفاد خود را با شرايط و خواستههاي امريكا وفق داده بود. كشوري چون امريكا 100 سال پس از تصويب اولين نسخه برن به اين كنوانسيون پيوست. امريكا خواهان آن بود كه محدوديتهاي كنوانسيون برن شامل حالش نشود اما در مارس 1989 ميلادي، قانون اجراي كنوانسيون برن در امريكا به تصويب رسيد و سناي امريكا اين پيمان را تصويب كرد تا امريكا به عضويت كنوانسيون برن دربيايد و كنوانسيون كپي رايت جهاني تقريباً منسوخ شود. در واقع امريكا با فراهم ديدن شرايط پيوستن به برن پاي اين توافقنامه جهاني را امضا كرد.
شاهمرادي ميگويد: «قضيه پيوستن به برن ظاهري اخلاقي دارد؛ آنها كه مدافع آن هستند به كساني كه با پيوستن به اين كنوانسيون مخالفند ميگويند شما بياخلاق هستيد چون حق ديگران را ميخوريد. ظاهر اين ماجرا اخلاقي است لذا حرف زدن خلاف آن مقداري واكنش ايجاد ميكند اما آنها كه ميگويند پيوستن به اين كنوانسيون به نفع ما است بايد بيايند و ثابت بكنند كه چنين قضيهاي وجود دارد. تعداد زيادي از كشورهايي كه عضو كنوانسيون برن هستند در حال حاضر هيچ چيزي ندارند و شما ميتوانيد اسم اين كشورها را پشت سر هم رديف كنيد؛ السالوادور، چاد و كشورهاي آفريقايي به برن پيوستهاند و طبيعتاً بهرهاي نبردهاند؛ كشورهايي چون امريكا و چين دير پيوستند چراكه ميخواستند از محدوديتهاي دست و پاگير برن در امان باشند.»
هر از گاهي موافقان و مخالفان كنوانسيون برن صحبتها و بحثهاي داغي را مطرح ميكنند؛ گروههاي مختلف در دفاع از صنف خود دلايل و توجيهات قابل قبولي را ارائه ميدهند و در مقابل نيز نميتوان توجيهات گروههاي مخالف را ناديده گرفت. پيوستن ايران به كنوانسيون برن به معناي قدم گذاشتن در يك ميدان قانونمند جهاني است؛ عرصهاي كه ناشران و نويسندگان داخلي را به خلق اثر درخور ستايش جهاني و قبال رقابت در بازار بينالمللي تشويق ميكند و زمينههاي پيوستن ايران به WTO يا سازمان تجارت جهاني را فراهم ميآورد كه پيش شرط آن قبول مفاد كنوانسيون برن براي كشورهاي خواهان عضويت است اما اگر به راستي پيوستن به برن همچون تجربه پيوستن به NPT اين بار تحريمهاي حوزه نشر و فرهنگ را به دنبال داشته باشد چه بايد كرد؟ آن هم در شرايطي كه حوزه نشر ايران برخلاف حوزه انرژي هستهاي پر است از موارد تخلف مختلف! آيا ميتوان تحريمهاي حوزه نشر و ممنوعيت ترجمه كتابهاي خارجي در كشور را نيز همچون تحريمهاي اقتصادي دور زد؟