سرويس تاريخ جوان آنلاين: ثبت و انتشار خاطرات چهرههایی، چون اسفندیار قرهباغی، میتواند در زمره اتفاقات مبارک در جبهه فرهنگی انقلاب قلمداد شود. این کار اخیراً توسط جناب روحالله رشیدی انجام و با نام «متولد بهمن» راهی بازار نشر شده است. در دیباچه این اثر در باب ضرورتهای اخذ و انتشار خاطرات اینگونه چهرهها چنین آمده است: «در جریان جستوجوی نامهای بزرگ و جریانساز هنر انقلاب، با هدف بهرهگیری از خاطرات و تجارب ایشان در تدوین تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، با شخصیتهایی روبهرو شدیم که با وجود درخشش بینظیرشان در دهههای ۵۰ و ۶۰، با گمنامی و غربت، روزگار میگذرانند. غربتی که ناشی از غلبه نوع خاصی از باور مدیریتی در ساحت فرهنگ و هنر است که بهواسطه آن، تلویحاً و گاه به تصریح، دوره هنرمندان نسل اول انقلاب، پایانیافته اعلام میشود! با همین نگاه است که اسفندیار قرهباغی با آن طنین پرشکوهش در وادی موسیقی انقلاب و دفاع مقدس، در گوشهای از زادگاهش، تبریز، به تدریس خصوصی آواز بسنده میکند و جز این، جایگاهی در عرصه وسیع هنر انقلاب نمییابد. وقتی سراغش رفتیم، با وجود قرار گرفتن در آستانه ۷۰ سالگی و تحمل بیمهریهای مدام، همچنان با صلابت دیدیمش؛ درست مثل روزهایی که امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو را میخواند. آنچه در روزهای نخست از ایشان شنیدیم، به وضوح نشان داد که درست آمدهایم و اگر بناست منظومه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی سامان یابد، قطعاً بخشی از آن را باید از زبان اسفندیار قرهباغی شنید. در اردیبهشت ۱۳۹۱، آیین بزرگداشت استاد در تبریز برگزار شد و این آیین، فرصتی شد برای بازخوانی زندگی ایشان. در همان ایام، مستندی ساخته شد با نام صدای انقلاب که برشهایی از حیات هنری استاد را به تصویر میکشید. همین برشهای کوتاه و گذرا، اهمیت توجه به خاطرات ایشان را بار دیگر نمایان ساخت.
درخواست مصاحبههای تفصیلی، از جانب استاد قرهباغی و البته با گرمی اجابت شد و از آذر ۱۳۹۱، نشستیم پای صحبتهای ایشان. پیشبینی میشد که اولاً به دلیل گذشت سالهای طولانی از وقایع و ثانیاً به واسطه پرشمار بودن فعالیتها و آثار استاد، بازگویی دقیق و کامل رویدادها، با سختی پیش رود؛ خوشبختانه به اعتبار حافظه قوی و ذهن فعال ایشان، بخشی از دغدغه نخستین مرتفع شد، اما معالاسف، در تصویرسازی کامل و مبسوط از تکتک آثاری که ایشان خوانده و ساختهاند، توفیقمان به قدر انتظار نبود. این نکته، البته بدان معنی نیست که خواننده کتاب، دستش خالی خواهد بود از دریافت محتوای قابل اعتنا در معرفی آثار ایشان؛ این قضاوت همراه با تأسف، از آن روست که به اعتراف صاحبان نظر و آشنایان تاریخ موسیقی انقلاب، شمار قطعاتی که فقط در سالهای دهه ۶۰ با صدای «اسفندیار قرهباغی» اجرا شده، در بدبینانهترین برآورد، قریب به ۸۰۰ عنوان تخمین زده میشود. مشخصاً وقتی با چنین عددی روبهرو میشویم، انتظار میرود حجمی قابل توجه از محتوا در معرفی و بررسی این آثار، پیش رویمان باشد. تلاش بر این بوده تا به قدر وسع و امکان، به مطلوب نزدیک شویم، اما همچنان برای برآوردن کامل این انتظار، باید کوشید. آنچه از آن مجموعه عظیم در این کتاب آمده، حاصل وارسی آرشیو شخصی استاد قرهباغی و جستوجوهای پرتعداد و پردامنه در آرشیوهای قابل دسترس مراکز مرتبط و مسئول در تولید و گردآوری موسیقی انقلاب است که آنجا نیز جز آوار غفلت و نسیان و بیاعتنایی، نیافتیم. بنا بر آنچه آمد، متولد بهمن همه حرفهای اسفندیار قرهباغی نیست از ۷۰ سال زندگی پرماجرا و پرثمر؛ که تنها اشارتی است به قدر مجال ۲۰ ساعت گفتگو. پیداست که این مجال، برای شنیدن حرفهای مرد دنیادیدهای مانند اسفندیار قرهباغی کفایت نمیکند؛ حاصل این گفتوگوی محدود را میشود تصویری تلخیص شده از زندگی این مرد دانست».
مقدمهنگار این اثر درباره محتوای «متولد بهمن» نیز نکاتی را یادآور شده به شرح ذیل:
«کتاب با معرفی پیشینه خانواده قرهباغی و حکایت مهاجرت آنها به ایران شروع میشود تا وجه تسمیه قرهباغی در ابتدای برای مخاطب روشن شود. مانند روایتهای مشابه، دوره کودکی و نوجوانی و مدرسه، بخش دیگری از مسیر حیات راوی است. راوی در ادامه، نحوه ورودش به هنرستان موسیقی و استخدام در آموزش و پرورش و مأموریت در کرمانشاه به عنوان معلم موسیقی را بازگو میکند. دوره خاص یا به تعبیر دقیقتر، نقطه آغاز اوجگیری راوی در عرصه موسیقی را باید از زمان مهاجرتش به تهران و فعالیت در رادیو و تالار رودکی دانست که در این مقطع نیز، رویدادهای جالبی را از زبان استاد قرهباغی میشنویم. نزدیک شدن به ایام پیروزی انقلاب اسلامی و حضور در تولید سرودهای انقلابی و نیز ترسیم وضعیت فعالیتهای حوزه موسیقی در اوایل انقلاب، سرآغاز فصل مشبعی از فعالیتهای استاد در سالهای بعد از انقلاب اسلامی است؛ فصلی آکنده از حرکت و جوشش و خلاقیت که همزمان است با مهمترین و عظیمترین رویداد تاریخ معاصر کشور؛ دفاع هشت ساله مقدس. شاید یکی از جذابترین قسمتهای این فصل، حوادث و اتفاقات مربوط به حضور راوی در کمیتههای انقلاب اسلامی باشد؛ آنجا که از فعالیتهای پلیسی و امنیتی در محلات تهران و ترور مردم و حزباللهیها توسط منافقین میگوید. پایان دفاعمقدس، مصادف میشود با رکود تدریجی در تولید و نشر موسیقی انقلاب و به این بهانه، استاد به صورت نسبی به حاشیه میرود و در نهایت به زادگاهش بازگشته و مقطع تازهای از زندگیاش را در تبریز آغاز میکند. در فصل پایانی کتاب، راوی از فعالیتهایش در تبریز و آثار جدیدش در زمینه موسیقی انقلاب میگوید. برای آشنایی بیشتر مخاطب با شخصیت و خدمات استاد قرهباغی، بخشی از آنچه را که خودشان بازگو نکردهاند، در بیان تعدادی از هنرمندان و صاحبنظران، در بخش ضمایم میخوانیم. گنجینه عنوان فصل مختصری است که به معرفی بخش اندکی از سرودهای ساخته شده با صدای استاد قرهباغی میپردازد. در این فصل، متن سرودها به همراه اسامی آهنگسازان و شعرا آورده شده است و تصاویری برگزیده از ادوار مختلف زندگی راوی، انتهای کتاب را شکل میدهد.
به هر روی، ذکر مجدد این نکته ضروری است که متولد بهمن بیهیچ تردیدی، ناظر به همه رویدادهای زندگی استاد قرهباغی نیست و قطعاً با تذکرات خود استاد و همراهی و دقتنظر همدورهایها و آشنایان ایشان، میتواند کاملتر و دقیقتر نیز شود. واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، صمیمانه از هر مساعدت کاملکنندهای استقبال میکند. ادب و انصاف حکم میکند که از افتادگی، تواضع و همراهی همدلانه استاد اسفندیار قرهباغی و تحمل مرارت مصاحبههای طولانی و وقتگیر سپاسگزاری نماییم. امید که متولد بهمن ادای بخشی از دین ما محسوب شود در قبال مجاهدتهای بیدریغ رزمندگان بیادعای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی».