صدای اعتراض فوتبالیها دوباره بلند شده، بهانه هم همان بهانه همیشگی است؛ عدم پرداخت اقساط قراردادهای چند میلیاردی که هنوز نمیدانیم با توجه به شرایط خاص کشور چگونه هر سال با افزایش صددرصدی و بیشتر روبهرو میشود و مثلاً از ۲، ۳ میلیارد به ۸، ۹ میلیارد میرسد.
بدیهی است که در چنین شرایطی انتظار آقایان فوتبالیست هم روز به روز بالاتر میرود و بهانههای تازه هم رو میشود. باز بدیهی است که علاقهمندان از زبان فوتبالیها بهانههایی را میشنوند که باورش برای آنها سخت است، مثل اینکه فلان بازیکن پول خرید کفش ندارد یا اینکه دیگری پول کرایه تاکسی نداشته و بقیه برایش جمع کردهاند و فلانی در پرداخت کرایه خانهاش لنگ مانده است!
باورش سخت است، وقتی میدانیم که فوتبالیستهایمان با این قراردادها چگونه در اوضاع سخت مردم کوچه و بازار لاکچری زندگی میکنند. وقتی میدانیم که فلان بازیکن ماهانه چندین میلیون خرج البسه خود میکند یا دیگری همین میزان را خرج حیوان خانگیاش و اینکه به جای کرایه یک خانه معمولی قصر اجاره میکند که هزینه کرایه ماهانهاش با حقوق اهالی یک محله جنوب شهر برابری میکند، این میشود که باور حرفهایشان برای مردم کوچه و بازار که طی این سالها با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند سخت میشود.
فوتبالیستها با بهانههای جدیدی جلو میآیند و طلب قراردادهای افزایش یافتهشان را دارند. طبیعی است که حق هم دارند بالاخره قراردادی امضا شده و تعهدی صورت گرفته حالا درست یا غلط که البته میزان غلط بودن آن میچربد. بنابراین باز هم پای مدیران وسط میآید که چگونه حاضر به امضای چنین قراردادهایی میشوند و چگونه این مبالغ را پرداخت میکنند.
بسیاری از هواداران فوتبال حتی با سختی زیاد برای تماشای بازیها به ورزشگاه میآیند، در چنین شرایطی آقایان فوتبالی طلب قراردادهای آنچنانیشان را دارند، قراردادهایی که خوب میدانیم چگونه بسته میشود و سرانجامش جز بدهی و پروندهسازی برای فوتبال عایدی به همراه ندارد. فوتبالیستها امروز طلبکارند به ظاهر هم حق با آنهاست، ولی آنها پولی را طلب میکنند که به ناحق هر سال افزایش مییابد تا آنها بتوانند لاکچریتر خرج کنند.
معلوم است که هوادار فوتبال این حرفها را باور نمیکند. او زندگی خود را میبیند و آن را با سطح زندگی بازیکنان تیم محبوبش مقایسه میکند و نتیجه هم کاملاً معلوم است؛ سرخورده میشود که چگونه ممکن است در چنین شرایطی هزینههای جانبی زندگی آنها بسیار بیشتر از هزینههای اصلی زندگی مردمی باشد که در تأمین آن واماندهاند.
قراردادهای بازیکنان فوتبال هر سال افزایش پیدا میکند، چراییاش را آقایان مدیر و مسئول باید پاسخ دهند، اما همین ولنگاری مالی باعث شده آنها امروز با بهانه و بی بهانه و با بهانههای مندرآوردی و دروغین به دنبال طلبی باشند که مستقیم از جیب مردم کوچه و بازار پرداخت میشود. مردمی که این روزها در وانفسای اقتصادی دستپخت دولتمردان با سختی هرچه تمامتر روزگار میگذرانند.
راستی یک سؤال؛ آقایانی که این روزها پول خرید کفش و کرایه تاکسی و اجاره خانه را ندارند برای شب عیدشان که نزدیک هم هست چه برنامههایی دارند؛ قرار است کدام یک از سواحل را از نزدیک ببینند. پاسخ این سؤال حتماً برای مردمی که این روزها نمیدانند چگونه باید به استقبال سال جدید بروند جالب خواهد بود. جالب اینکه بدانیم آقایان محتاج امروز چگونه برای مسافرتهایشان چندده میلیونی خرج میکنند، اما پول تاکسی و خرید کفش ندارند و پابرهنه ماندهاند!
هرچند که خوب میدانیم فاصله کفشی که مدنظر ماست با کفشی که آنها میگویند رقمی میلیونی است.