سرویس حوادث جوان آنلاین: نیمهشب ۲۳شهریور سال۹۲ بود که ساکنان ساختمان مسکونی در حوالی خیابان دماوند با مأموران پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند از خانه یکی از همسایهها صدای درگیری و شلیک گلوله شنیدهاند.
با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس تهران راهی محل شدند و در یکی از آپارتمانهای ساختمان مسکونی با پیکر نیمه جان و غرق در خون پسر ۳۳سالهای به نام سعدی روبهرو شدند که با شلیک گلوله به سینه و بدنش به شدت زخمی شدهبود. پس از این مأموران پلیس پسر زخمی را برای درمان به بیمارستان تهرانپارس منتقل کردند، اما ساعتی بعد دریافتند سعدی بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ رفته است.
بدین ترتیب با اعلام خبر قتل پسر جوان پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی موضوع وارد عمل شدند.
نخستین بررسیها نشان داد سعدی شب حادثه در خانه مجردیاش مهمانی شبانهای بر پا کرده بود که یکباره با صدای شلیک چند تیر تمامی مهمانها از محل گریخته و همسایهها موضوع را به پلیس خبر میدهند. مأموران پلیس در ادامه تعدادی از مهمانها را شناسایی و از آنها تحقیق کردند که مشخص شد عامل قتل مرد ۳۴سالهای به نام فرزاد است.
یکی از مهمانها گفت: شب حادثه سعدی من و تعدادی از دوستانش را به خانهاش دعوت کرد. همه ما در حال شادی بودیم که فرزاد وارد خانه شد. او با یکی از مهمانها به نام ارسلان اختلاف داشت که ناگهان اسلحه از جیبش بیرون آورد و به طرف سعدی شلیک کرد. وقتی سعدی غرق در خون روی زمین افتاد فرزاد فرار کرد و ما هم از ترس فرار کردیم. پس از این مأموران پلیس راهی محل زندگی فرزاد شدند که مشخص شد وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است.
دستگیری قاتل در سرعین
همزمان با ادامه تحقیقات فرزاد را به عنوان قاتل تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه یکماه بعد از حادثه مأموران پلیس فرزاد را که در یکی از هتلهای شهرستان سرعین که با شناسنامه جعلی زندگی مخفیانهای شروع کردهبود شناسایی و دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس تهران با اظهار پشیمانی به قتل سعدی اعتراف کرد و مدعی شد که سعدی را اشتباهی به قتل رسانده است.
وی در توضیح ماجرا گفت: من با سعدی اصلاً اختلافی نداشتم، اما با یکی از دوستانش به نام ارسلان به خاطر تصادفی اختلاف داشتم و تصمیم گرفته بودم از او انتقام سختی بگیرم که آن شب اشتباهی سعدی به قتل رسید.
وی ادامه داد: مدتی قبل از حادثه ارسلان به صورت عمدی با خودرواش مرا زیر گرفت و من زخمی و روانه بیمارستان شدم که برای درمانم ۱۴میلیون تومان هزینه کردم. وقتی میخواستم از او شکایت کنم تعدادی از دوستانم وساطت کردند که از او شکایت نکنم و در عوض قرار شد او ۱۴میلیون تومان هزینه بیمارستان را پرداخت کند.
اما او هر روز برای پرداخت بدهیاش بهانه میگرفت و پول مرا نمیداد تا اینکه فهمیدم یکی از دوستانم را به بهانه مهمانی به خانهاش دعوت کرده و برای اینکه زهر چشم از من بگیرد او را به شدت کتک زده است و سفارش کرده من دور برش نپلکم. پس از این تصمیم گرفتم از او انتقام سختی بگیرم و به همین دلیل کلت کمری با تعدادی فشنگ تهیه کردم و دنبال فرصتی بودم که کینهام را عملی کنم تا اینکه شب حادثه فهمیدم ارسلان مهمان سعدی است.
آن شب با اسلحه کلت به آن مهمانی رفتم تا ارسلان را بکشم، اما سعدی مانع من شد. ابتدا چند تیر هوایی شلیک کردم که او را بترسانم که ناخودآگاه دستم به سوی ماشه رفت و چند تیر به سوی سعدی شلیک شد. سپس از ترس فرار کردم و وقتی فهمیدم او فوت کرده است به سرعین رفتم، اما مأموران پلیس خیلی زود مرا دستگیر کردند.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی در شعبه۲ دادگاه کیفری محاکمه و با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه پس از تأیید درشعبه۲۰ دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام فرستاده شد.
امید به زندگی از پای چوبه دار
متهم در نهایت چند روز قبل پس از گذشت هفتسال از حادثه در زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت. در حالی که طناب دار به گردنش آویخته شده بود و آخرین لحظات عمرش را تجربه میکرد هیئت صلح و سازش به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شدند و با میانجیگری موفق شدند از اولیای دم برای قاتل دوماه فرصت بگیرند. بدین ترتیب متهم از پای چوبه دار به سلولش بازگشت و به زندگی دوباره امیدوار شد.