سرویس سیاست جوان آنلاین: «تحریم» کلیدواژهای که اگر چه برای ایالات متحده و همپیمانان آن در جهت تقابل با جمهوری اسلامی ایران آب آنچنان نداشته، اما برای جماعتی در داخل کشور نان داشته است. ایالات متحده امریکا و اروپا در کنار شورای امنیت سازمان ملل متحد طی سالهای گذشته انواع و اقسام تحریمها را با هدف استانداردسازی رفتار ایران از نگاه خود و در نهایت تضعیف و فروپاشی حاکمیت سیاسی کشور اعمال کردهاند که اوج آن را میتوان در زمان باراک اوباما با اعمال ۸۰۰ تحریم ضدایرانی مشاهده کرد یا در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ انبوهی از تحریمهای ضدایرانی به کار گرفته شد تا بلکه نظام رفتار خود را در حوزههای مورد نظر غرب تغییر دهد. هدفی که کما فیالسابق برای امریکا و متحدانش غیرقابل وصول است.
طیفی از سیاستمداران وابسته به یک جریان سیاسی با حمایت رسانههای پرشمار مکتوب و مجازی خود پا به پای غربیها از «تحریم» به عنوان یگانه عامل مشکلات داخلی کشور نام میبرند و بعد از روی کارآمدن جو بایدن در امریکا به گونهای القا میکنند که گویی با حضور تیم جدید در کاخ سفید معادلات به نفع ایران تغییر خواهد کرد! چراکه به زعم طیف غربزده، جو بایدن و دوستان اراده مناسبی برای برداشتن تحریمهای ضدایرانی دارند. کاهش تعمدی قیمت برخی اجناس و کالاها در سطح بازار بعد از انتخاب بایدن به عنوان رئیسجمهور و پافشاری روی این مسئله که جو بایدن مصمم است تا تحریمهای ضدایرانی را کاهش دهد همگی نمایانگر این مسئله است که جریان غربزده داخلی در پی آن است که این بار نیز با نمد تحریم کلاه انتخاباتی بافته و چهار و حتی هشت سال دیگر در جهت تغییر ماهیت انقلاب اسلامی گام بردارد. تبلیغات گسترده شخصیتها و رسانههای وابسته به این جریان برای دموکراتها در حالی است که بلومبرگ در جدیدترین گزارش خود تأکید میکند: «فعلاً روی لغو تحریم نفتی ایران حساب باز نکنید!» این رسانه مشهور غربی در ادامه مینویسد: «زمانی که بایدن روی کار بیاید مسائل بسیاری برای حل و فصل دارد، اما ایجاد روابط با ایران که شامل لغو تحریمهای صادرات نفت این کشور است، در اولویتهای آخر وی قرار دارد. سادهترین راه بازگشت، این است که هر دو طرف مانند چهار سال پیش به توافق بازگردند، اما اگر امریکا کاهش تحریم را به پایان دادن حمایت ایران از حزبالله، حماس و انصارالله یمن مشروط کند، دشوار است که ببینیم دو طرف بر اختلافاتشان فائق آیند.»
جریان داخلی مورد اشاره تلاش میکند این اخبار واقع گرایانه را تا حد امکان سانسور کند و به جای آن امیدواری تصنعی به جامعه ایرانی دهد تا بهواسطه آن بتواند به کمک پروپاگاندای رسانهای، افکار عمومی را در جهت حمایت از نامزد متبوع خود فریب دهد.
از امریکا انکار و از غربزدهها اصرار!
اصرار به اثربخش بودن تحریمهای ضدایرانی توسط این جماعت در حالی است که بسیاری از اندیشکدهها و صاحبنظران امریکایی معتقدند سقف تحریمهای ضدایرانی در سالهای گذشته اعمال شده است و چنانچه قرار بود که رفتار ایران در حوزههای موشکی هستهای و منطقهای و حقوق بشر بر پایه مطالبات غرب تغییر کند، باید تا الان تغییر میکرد و اینکه ایران همچنان بر اولویتهای خود در عرصه سیاست خارجه در حوزههای مورد اشاره تأکید و اصرار دارد بدین معناست که جمهوری اسلامی ایران عناصر قدرت خود را تضعیف نخواهد کرد و راجع به آنها معامله نخواهد کرد.
در شرایطی که امریکاییها ناامید و دلسرد از اثرگذاری تحریمهای ضدایرانی هستند و گاهی برای خالی نبودن عریضه تحریمهای تکراری و کلیشهای را علیه ایران وضع میکنند برخی مسئولان و سیاستمداران با کوچک نمایی سهم جریان غربزده از وضع موجود و ارائه پالسهای پدرخواندههای خود به طرف امریکایی، طیف مقابل را بانی شرایط فعلی کشور معرفی میکنند. به عنوان نمونه علی ربیعی، سخنگوی دولت در جدیدترین اظهار نظر خود درباره تحریم میگوید: «آنچه در این سالها به مراتب تلخ بود، نه تهدید و تحریم امریکا بلکه همراهی مخالفان دولت با فشارهای خارجی بود». سخنگوی دولت در روزنامه ایران مینویسد: «تاریخ ایران بعدها قضاوت خواهد کرد در بدترین دورانی که دولت به حمایت سیاسی و ایران به یکپارچگی ملی سخت نیازمند بود، مخالفان دولت چگونه برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت سیاسی نه تنها حمایتی جدی صورت ندادند و همه مشکلات ساختاری و مصائب برآمده از سیاست دولت ترامپ را یکجا به نام دولت صورتبندی کرده و داستانها از آنها ساختند و پرداختند و از هیچ عملی علیه دولت کوتاهی نکردند.»
تنها چند روز مانده به اتمام عمر دولت دونالد ترامپ و در حالی که کاخ سفید به این یقین رسیده است که افزایش کاذب تحریمهای ضدایرانی نیز نمیتواند امریکا را به اهداف خود در مواجهه با ایران نزدیک کند طی هفته اخیر مایک پمپئو در بیانیهای گستره تحریم فلزات علیه ایران را افزایش داد و گفت: «برنامه هستهای، موشکهای بالستیک و برنامههای نظامی آن تهدید مداومی برای امنیت جهان ایجاد میکند. در راستای پرداختن به این تهدیدها، گستره تحریمهای وزارت امور خارجه بر فلزات ایران را افزایش میدهم.»
از آن مهمتر اینکه سازمان ملل نیز که در شکلگیری رویههای حقوقی ضدایرانی نقش پررنگی داشته است تلاش کرده تا در وانفسای تحریمهای ضدانسانی غرب بار دیگر نقشآفرینی کند و بار روانی تحریمها را افزایش دهد. این سازمان روز گذشته طی گزارشی اعلام کرد به دنبال بدهی بیش از ۱۶میلیون دلاری ایران در پرداخت حق عضویت به سازمان ملل، دبیرکل سازمان ملل در نامهای اعلام کرده حق رأی ایران به همراه ۹ کشور دیگر در مجمع عمومی ملل متحد تعلیق شده است.
در میان این ۱۰ کشور غالباً فقیر آفریقایی (لیبی، کومور، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان جنوبی، سومالی، پرنسیب، نیجر، کنگو و زیمبابوه) بیشترین میزان بدهی متعلق به ایران است. پس از چنین خبری تعداد بسیاری از رسانههای وابسته به جریان غربزده داخلی طی گزارشهایی نوشتند: «ایران به دلیل تحریمهای مالی و بانکی امریکا قادر به جابهجایی منابع مالی خود در بانکهای خارجی نیست و به همین خاطر از سال ۲۰۱۸ دیون و حق عضویت خود را به سازمان ملل پرداخت نکرده است. ایران در سال ۲۰۱۹ از سازمان ملل درخواست کرد تا بدهی خود را با ارزی غیر از دلار پرداخت کند و این درخواست مورد پذیرش دبیرکل سازمان ملل قرار گرفت، اما نامه «آنتونیو گوترش» نشانگر آن است که ایران هنوز موفق به پرداخت بدهی خود به سازمان ملل نشده است.»
اعتیاد امریکا به تحریم را بانیان وضع موجود رقم زدند
باید سر سوزنی عقل و درایت برای امریکاییها قائل بود که بعد از وضع شدیدترین تحریمها علیه کشورمان به نفس تحریم و اثر مستقیم این تحریمها دلخوش نباشند، چراکه هیچ کدام از تحریمهای اقتصادی، سیاسی و تجاری تاکنون نتوانسته است ایران را وادار به تغییر رفتار کند. اما آنچه غرب را به توسعه کاغذی تحریمها امیدوار کرده است نقش آفرینی جریان غربزده جهت فریب افکار عمومی در این باره و در ادامه فشار بر حاکمیت برای تغییر رفتار مقابل غرب است. رویکردی که به عنوان نمونه هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود موضعگیری دو نفر از نامزدهای انتخاباتی در مناظرات انتخابات سال ۹۲ مبنی بر اظهار «ضعف و ناتوانی در برابر تحریمهای غرب و لزوم مذاکره مستقیم با امریکا برای کاهش فشارهای اقتصادی» را عامل مؤثر بر تشدید فشارهای اقتصادی عنوان میکند.