سرویس تاریخ جوان آنلاین: در روزهایی که بر ما گذشت، از سالروز میلاد متفکر بزرگ و نامی معاصر، استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری عبور کردیم. اثری که هماینک از آن سخن میرود، یکی از شاخصترین و گویاترین منابعی است که نگارنده این سطور، در تبیین ابعاد گوناگون شخصیت آن اندیشمند والامقام سراغ دارد و هم از این رو، فرصت را برای معرفی آن، مغتنم میشمارد. زندهیاد استاد علامه علی دوانی، در زمره دوستان نزدیک استاد مطهری به شمار میرفت و در آغازین سالیان دهه ۷۰، بخشی از خاطرات خویش از آن بزرگ را منتشر ساخت. او در دیباچه دومین چاپ از این اثر، در باب محتوای آن چنین آورده است: «از چاپ اول خاطرات من از استاد شهید مطهری مدتی میگذرد. در این مدت بارها عزیزانی ضمن تقدیر از آنچه راجع به آن شهید علم و دین در این دفترچه مختصر خوانده بودند، تقاضا داشتند خاطراتی دیگر هم بر آن بیفزایم. به این عزیزان گفتم من در مقدمه چاپ اول نوشتهام اینها خاطراتی است که در اوضاع و شرایط کنونی میتوان گفت، وگرنه خاطراتی دیگر هم هست که نمیتوان گفت! استاد شهید گاهی اوقات از کسانی یا موضوعی یا حادثهای یاد میکرد که روح بزرگ او را آزرده بود و به علتی شاید فقط به این ارادتمند خود یادآور میشد و نمیخواست دیگری از آن مطلع شود. من هم آن موقع و امروز دیده و میبینم که هنوز هم ظرف زمان اجازه بازگو کردن آنها را نمیدهد و باید آنها را برای وقتی دیگر گذاشت. استاد شهید که غمخوار واقعی اسلام و مسلمین بود و با علم و فضلی که داشت میخواست در فرصتهای مناسب دین خود را آن طور که میخواهد ادا کند، وقتی من در خدمتش بودم از آنچه میاندیشید با حسرت یاد میکرد. گویی میخواست اگر خود نتوانست آنها را بگوید یا بنویسد، کسی باشد که آنها را به خاطر بسپارد و روزی از زبان او بازگو کند، ولی من هنوز هم وقت بازگو کردن آنها را مناسب نمیدانم. در یک کلام، استاد شهید مطهری تجسم معارف اسلامی و علوم و فنون عقلی و نقلی، و طراح بزرگ اصلاح جامعه اسلامی، و حلقه اتصال حوزه و دانشگاه، و تبلور روحانیت شیعه، و مظهر کامل یک دانشمند برجسته ایران و اسلام بود. او با این ویژگیها، کارهای زیادی داشت که میخواست انجام دهد. برنامههای وسیعی بود که باید اجرا گردد. پیوسته درصدد وقت مناسب و فرصت کافی برای پیاده کردن آن افکار نورانی و اندیشههای ژرف بود، ولی افسوس که وقت آن را نیافت و همه را با خود به خاک سپرد! البته چندان هم جای نگرانی نیست، زیرا اگر آن مرد بزرگ خود آن توفیق را نیافت، ولی فرزندان لایق و شایستهاش بسیاری از آنها را پس از وی به وسیله انتشارات صدرا به منصه ظهور رساندند و نظرات علمی و گوشهای از طرحهای او را در بیدار ساختن نسل جوان درسخوانده، و پیشرفت جامعه انقلابی شیعه امامیه، و آشنا ساختن عامه مردم به مبانی عقیدتی اسلام، اسلام ناب محمدی (که نوشته نبود) منتشر ساختند و در اختیار خاص و عام گذاشتند، و هنوز هم ادامه دارد؛ و فقهم الله لا تمامه، بمحمد و آله».
استاد علی دوانی در چاپ نخست این اثر نیز، در باب شخصیت چند وجهی آیتالله مطهری، مقدمهای مطول دارد که این قلم، آن را یکی از بهترین توصیفات از شخصیت آن بزرگ میشناسد. در این دیباچه که با عنوان «دورنمایی از شخصیت استاد شهید مطهری» میآغازد، چنین آمده است: «آنچه در این جزوه میبینید گوشهای از خاطرات نویسنده این سطور از استاد شهید و فیلسوف و فقیه و نویسنده متفکر بزرگ اسلامی مرتضی مطهری است، نه یک شرح حال اساسی و تحلیل شخصیت والای آن دانشمند نامی. این خاطرات را یکی از برادران دینی از ارادتمندان استاد شهید در سال ۱۳۶۵ شمسی از من گرفت تا آن را در سری انتشارات خود چاپ و منتشر کند، ولی به عللی سالها به تأخیر افتاد تا اخیراً که از وی گرفتم و با حذف یکی و افزودن دو، سه خاطره دیگر، اینک چاپ شده و در دسترس خوانندگان قرار میگیرد. آنچه من از استاد شهید طی چند سالی که با هم آشنا بودیم دیدهام این است که او مردی به تمام معنی دانشمند، و ذکر و فکرش علم و مذاکرات و مباحثات علمی بود؛ همیشه از کتابهایی که خوانده و- با ذوق و شوقی که داشت- نکات جالب آنها را به خاطر سپرده و یادداشت کرده بود، سخن میگفت. از کتب حدیث، فقه، اصول، تفسیر، فلسفه، منطق، کلام، درایه، رجال، تراجم، تاریخ و شعر و ادب، از خودی و بیگانه، از مکاتب مادی و مذاهب اسلامی، آری از همه اینها مطالبی یادداشت کرده بود و نقل میکرد. هر وقت با او وارد صحبت میشدی، میدیدی از افاده علمی حتی در ضمن مذاکرات روزمره و سیاسی غفلت ندارد؛ یعنی همان موضوعات را با آیهای از قرآن مجید یا حدیثی از پیغمبر و ائمهاطهار (ع) یا نقلی از فلان عالم دینی و فیلسوف الهی و مادی یا شعری از عارف و شاعری میآمیخت. مثلاً میگفت کلینی در کافی یا صدوق در خصال یا شیخ مفید در ارشاد چنین گفته، یا حدیث پیغمبر و ائمه در آن کتابها نظر مرا جلب کرده است. خواجه نصیر در تجرید و اساسالاقتباس چنین گفته است، و علامهحلی یا علامهشیرازی در توضیح گفته او چنین نوشته است، یا شیخالرئیس در الهیات شفا این مطلب را دارد، یا صدرالمتألهین در اسفار آن را بدین گونه شرح داده است. ملامحسن فیض در وافی یا صافی متعرض این مطلب شده، یا ملاعبدالرزاق لاهیجی در شوارق و گوهر مراد تحقیقی دارد که بسیار جالب است.
حاجی سبزواری در منظومه جواب آن اشکال را داده، یا آخوند خراسانی در کفایه این تحقیق را نموده، یا شیخ انصاری در مکاسب و رسائل، یا صاحب جواهر در جواهر، یا طبرسی در مجمعالبیان این مطلب را آورده است. سپس درست مطالب را نقل میکرد و نظرات و استدلالهای آنها را که به خوبی به خاطر سپرده و خلاصه کرده بود با بیانی روشن اظهار میداشت. در هر جلسه شنونده را به فکر مطالعه و مراجعه به کتب و خلاصه کردن مطالب و بحثها و به خاطر سپردن آنها میانداخت، آن هم شمرده و محکم و به دور از جنجالهای معمول بحثهای حوزوی! بهترین لحظه لذت او از گفتگوها موقعی بود که بحث، علمی و دارای مطلب تازه باشد. برایش فرق نمیکرد که از شهید اول و ثانی یا شیخ طوسی و سید مرتضی یا از دکارت و نیوتن و مارکس و هگل یا دکتر تقی ارانی باشد. در یک کلمه، او عاشق تعلیم و تعلم مفاهیم علمی بود...».