سرویس بین الملل جوان آنلاین: روزنامه والاستریت ژورنال روز پنجشنبه ۷ میبه نقل از مقامات امریکایی نوشت دولت این کشور تصمیم گرفته سامانههای ضدموشکی پاتریوت خود به همراه تعدادی از پرسنل نظامی را از خاک عربستان سعودی خارج کند و علاوه بر این، دولت امریکا در حال بررسی کاهش «سایر قابلیتهای نظامی» خود در عربستان است. تفسیر والاستریت ژورنال از این خبر تصمیم دولت امریکا برای «پایان تقویت نظامی عربستان در مقابل ایران» بود و به این جهت، انتشار این خبر دستکم به لحاظ سیاسی و نمادین پیام قابل توجهی با خود داشت. هر چند رئیس جمهور امریکا دونالد ترامپ در واکنش به این خبر با ملکسلمان، پادشاه سعودی، تماس تلفنی داشت تا تظاهر به عادی بودن وضعیت کند، اما کاهش حضور نظامی امریکا در خاک عربستان به وضوح دلالت بر این دارد واشنگتن با خارج کردن پاتریوتها تجدیدنظر اساسی در روابط خود با آلسعود کرده و از تحلیل روزنامه آبزرور هم چنین برمیآید که انگلیس نیز رویکردی مشابه امریکا در پیش گرفته است.
روزهای خوش
محمد بنسلمان چهار سال قبل رقبای خود را با رؤیاهایی عظیم کنار زد تا از طرفی به مقام ولیعهدی آلسعود برسد و از طرف دیگر، این مقام را با برنامهای از یک عربستان به طور کلی متفاوت با وضعیت امروز به دست بگیرد. خلاصه عربستان رؤیایی او با عبارت سند «چشمانداز ۲۰۳۰» بیان میشد که یک وجه آن در ایجاد شهری به نام نئوم، مخفف نئو-مستقبل، بر مبنای جدیدترین تکنولوژیها بود. پیشبینی میشد سرمایه تأسیس این شهر در سواحل دریای سرخ به حدود ۵۰۰ میلیارد دلار برسد و قرار بود بخشی از این هزینه با عرضه بخشی از سهام شرکت نفتی سعودی آرامکو در بازار نیویورک تأمین شود. علاوه بر این، بنسلمان تلاش گستردهای برای جلب سرمایههای خارجی کرد و سرمایهگذاران زیادی را از کشورهای خارجی برای شرکت در نشست ۲۱ اکتبر ۲۰۱۷ سرمایهگذاری نئوم دعوت کرد که در ریاض برگزار شد و در آن نشست گفت: «تفاوت شهر نئوم با دیگر شهرها مثل تفاوت میان گوشیهای تلفن قدیمی و گوشیهای هوشمند است.» نئوم تنها پروژه بنسلمان برای بازسازی عربستان نبود بلکه بیشتر از این، او به دنبال تغییر وجهه عربستان در نگاه جامعه جهانی بود. او میخواست از عربستان حامی وهابیگری و گروههای افراطی سلفی و تروریست، عربستانی با اسلام معتدل به نمایش دربیاورد. به این جهت بود که او با امضای پدرش یکسری اصلاحاتی را در عربستان به راه انداخت که همین چند سال پیش کسی نمیتوانست تصورش را بکند. اعطای حق رانندگی به زنان، برگزاری کنسرتهای موسیقی در فضای باز و آوردن دی جیهایی مثل داوید گوئتا از فرانسه، پر شدن سالنهای سینما، برگزاری مراسم کشتی فرنگی و چندین و چند برنامه نمایشی دیگر از جمله کارهایی بود که بنسلمان برای تغییر وجهه عربستان انجام داد، اما تمامی این کارها مثل آرزوی ساختن نئوم چند سالی بیشتر دوام نیاورد.
دو ویژگی دردسرساز
فرانک گاردنر از خبرنگاران و تحلیلگران باسابقه بیبیسی جهانی است و در گزارشی در مورد بنسلمان سخنان یک دیپلمات سابق بریتانیایی را نقل کرده که نخواسته بود نامش فاش شود. این دیپلمات به گاردنر گفته بود: «بنسلمان اعتقاد عجیبی به خودش دارد. مثل تابش خورشید میماند و ناگهان منفجر میشود و انرژی و افکارش را بیرون میریزد. گاهی بیش از حد به خودش مطمئن است و یک گرایش به ناشیگری هم دارد.» این توصیف به وضوح خصایص اصلی بنسلمان را نشان میدهد که متشکل از دو رکن اصلی است؛ از یک سو خودشیفتگی و اعتماد به نفس بیش از حد و از سوی دیگر، گرایش به ناشیگری. این دو ویژگی در هر پروژهای که بانی اصلی آن بنسلمان بوده، دیده میشود. او در حالی به دنبال ساختن نئوم بود که سعودیها کارنامه خوبی در اجرای پروژههایی کلان در این سطح ندارند. یک نمونه آن شهر اقتصادی ملک عبدالله است که قرار بود جمعیت آن تا سال ۲۰۲۰، یعنی سال جاری، به ۲ میلیون نفر برسد، اما در حال حاضر بیشتر از هشت هزار نفر در آن زندگی نمیکنند و انتظار میرود نئوم بنسلمان هم در بهترین حالت به وضعیتی شبیه این دچار شود. این دو ویژگی در نخستین و البته مهمترین پروژه خارجی بنسلمان هم دیده شد که عبارت است از به راه انداختن جنگ در یمن. بنسلمان با رسیدن پدرش به پادشاهی مقام وزارت دفاع را به دست آورد و به واسطه خصلت خودشیفتگی و اعتماد به نفس بیش از حد تصور میکرد که با اتکا به زرادخانه پیشرفته سعودی، پیروزی در جنگ با تعدادی از جنگجویان حوثی یمن با تسلیحات قدیمی زمان شوروی نباید کار چندان سختی باشد. او با این حساب و کتاب و از همان ابتدای کارش در وزارت دفاع جنگ با یمنیها را در مارس ۲۰۱۵ به راه انداخت. نام عملیات نظامی بنسلمان عملیات طوفان قاطعیت بود که همین نام نشان میدهد او تصوری از یک عملیات بسیار سریع و کوبنده برای شکست حوثیها داشت و دستکم طی یکی، دو هفته صنعا، پایتخت یمن، را از دست آنها خارج خواهد کرد. حالا بیش از پنج سال است که این جنگ طول کشیده و او نه تنها به این هدف خود نرسیده و به نظر میرسد حوثیها قدرتمندتر و مسلحتر از آن زمان شدهاند، باید به فکر متحدین دیروز و رقابت امروز خود در جنوب یمن باشد که تحت لوای نیروهای شورای عالی انتقالی به فکر تجزیه جنوب و بیرون راندن دولت دستنشانده او از عدن هستند. روشن است که او پروژه را با اعتماد به نفس بیش از حد شروع کرد، اما ناشیگری به نتایج نامعلومی کشانده است.
شراکت با ترامپ
روزنامه امریکایی نیویورکتایمز دو سال قبل گزارشی در مورد حمایت بنسلمان از دونالد ترامپ در جریان انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد. طبق این گزارش، جورج نادر به نمایندگی از بنسلمان و امارات و در آگوست ۲۰۱۶ ملاقاتی با دونالد ترامپ جونیور، پسر ارشد ترامپ، داشت و به نظر نیویورک تایمز، این دیدار نشان میدهد روسیه تنها دولتی نبوده که به قصد پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا دخالت کرده بود. این دخالت هر چه بود مسکوت ماند مثل دخالت عوامل آلسعود در حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر، اما سفر سال بعد ترامپ به ریاض به عنوان نخستین سفر او به ریاض حاکی از شراکت او با حکام آلسعود و بهخصوص بنسلمان بود. دستاورد ترامپ در آن سفر قرارداد پر سود و هنگفت ۱۱۰ میلیارد دلاری فروش تسلیحات به سعودیها بود و در مقابل، دستاورد بنسلمان حمایت بیچون و چرای ترامپ از او. اگر بنسلمان تا قبل از این شراکت اندک ملاحظه و احتیاطی در کارهای خود رعایت میکرد، با تکیه به این شراکت همین میزان اندک را هم کنار گذاشت و با بیپروایی تمام برنامههای خود را پیش برد. او علاوه بر تشدید حملات در جنگ یمن، خصومتورزی با ایران، محاصره قطر و موضعگیری در مقابل ترکیه را در پیش گرفت جدا از این که با خیال راحتتری سرکوب مخالفان و منتقدان در داخل و خارج از کشور را با شدتی بیشتر دنبال کرد. حالا همان نتیجه جنگ یمن در همه این برنامهها به دست آمده و خودشیفتگی و ناشیگری بنسلمان باعث شده تا افشاگر مشهور اسرار پشت پرده آلسعود به نام مجتهد از بازنگری ترامپ در مشارکتش با بنسلمان بگوید. مجتهد دو ماه قبل در توییتر نوشت: «ترامپ نگران بیپروایی بنسلمان است و حس میکند حساب کردن روی بنسلمان برای او ضرر شخصی دارد به ویژه این که او انتخابات را پیش رو دارد که بر اوضاع اقتصادی کلی امریکا به ویژه بورس نیویورک تأثیر خواهد گذاشت و رفتارهای بنسلمان به این اوضاع آسیب میزند.» شاید کسی این توییتر مجتهد را در آن موقع جدی نمیگرفت، اما شیوع ویروس کرونا در امریکا، افت شدید قیمت نفت و به دنبال آن سقوط بازار سهام امریکا همگی شرایط سختی را در سال انتخابات امریکا پیش روی ترامپ گذاشته و با این وضعیت، او ناشیگری بنسلمان را خطر جدی برای انتخاب مجددش میداند. این نتیجهگیری ترامپ با توجه به جریان انتقادی دو حزبی در امریکا علیه بنسلمان قابل توجیه است. رویترز هفته قبل گزارشی را از تماس تلفنی ترامپ با بنسلمان منتشر کرد که ترامپ در آن تماس تهدید کرده بود اگر عربستان تولید نفت خود را کاهش ندهد، او نمیتواند مانع تصویب قانون خارج کردن سربازان امریکایی از عربستان شود. این تماس توییتر قبلی مجتهد را تأیید میکند و نشان میدهد که ترامپ به دلیل انتخابات پیش رو دیگر نمیخواهد با کسی شراکت داشته باشد که ناشیگریهایش برای او دردسرساز است. بنابراین، خروج پاتریوتها و سربازان امریکا از عربستان را میتوان به مثابه پایان شراکت ترامپ با بنسلمان ارزیابی کرد.