هر فردی باید به هدف خلقت انسان توجه داشته باشد؛ انسان برای رسیدن به مقام قرب الهی از مسیر عبودیت آفریده شده است. برای رسیدن به این هدف و طی مسیر یکی از مهمترین موضوعات تربیت است. در مسیر تربیت عواملی همچون ژن، فطرت، اختیار و اراده مورد توجه قرار میگیرد و یکی از مهمترین عوامل در بحث محیط و ژن در تربیت فرزندان مادر است که هم به لحاظ ژن و هم محیط تعلیم و تربیت نقش مهمی دارد؛ چراکه مادر خانواده به شمار میرود. تربیت امری فرآیندی و تدریجی است و تک بعدی نیست و به شکل دفعی اتفاق نمیافتد. این فرآینده حتی قبل از تولد فرزندان آغاز میشود. بنابراین برای نهادینه شدن آموزههای دینی در وجود فرزندان هم باید به موضوع تربیت دینی بهعنوان یک فرآیند نگاه کنیم و بدانیم باید به چه نکاتی توجه داشته باشیم.
برای نهادینه کردن تربیت دینی در فرزندان، باید در مرحله نخست از خودمان شروع کنیم. فرزندان ما از همان دوران کودکی از رفتارهای ما الگو میگیرند و اگر بین حرف و عمل والدین فاصله وجود داشته باشد، بحث تربیت به نتیجه لازم نمیرسد.
بچهها از رفتارهای ما الگو میگیرند، نه از حرفهای ما و وقتی بین حرف و عمل دوگانگی وجود داشته باشد، تربیت مناسبی شکل نمیگیرد.
از سوی دیگر ما باید به نیازهای فرزندانمان در مراحل مختلف زندگی از کودکی تا نوجوانی توجه کنیم. هر مرحلهای از زندگی بچهها مستلزم نیازهای خاصی است و مادر باید از این نیازها آگاهی داشته باشد. به طور مثال یک بچه سه، چهار ساله از رفتارهای مادر الگوبرداری میکند و مثلاً همین که میبیند مادر چادر سر میکند او هم دوست دارد چادر سرش کند، اما همین کودک وقتی به دوران نوجوانی میرسد، به دلیل شکلگیری تفکر انتزاعی در این دوران، به دنبال استدلال است و این سؤال برایش پیش میآید که چرا باید چادر سر کنم؟
در اینجا نباید در دل مادران واهمهای شکل بگیرد. لازمه این سن بحث استدلال و برخورد منطقی است، بنابراین باید پای صحبتهای نوجوان نشست و با استدلال و منطق او را مجاب کرد. اگر نمیتوانیم باید با نوجوانمان همراه شویم و برای پاسخ به سؤالاتش به یک متخصص مراجعه کنیم.
موضوع بعدی همراه شدن با کودک و نوجوان و پرهیز از امر و نهی افراطی است. باید توجه داشت نوجوانان موعظه گریزند و دوست ندارند کسی از بالا به آنها نگاه و آنها را نصیحت کند. در نامه ۳۱ نهجالبلاغه وقتی امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبی نامه مینویسند؛ در ابتدای نامه حضرت شروع میکنند به معرفی خودشان تا اعتمادسازی شود و با الفاظی پر از محبت فرزندشان را مورد خطاب قرار میدهند.
انسان فطرتاً کمالطلب است، اما برای رسیدن به این کمال باید به ابعاد مختلف وجودی انسان توجه کرد. باید ابتدا به فرزندانمان بینش و شناخت بدهیم و این بینش باید با توجه به سن و سال و شرایط آنها اتفاق بیفتد. بدین منظور لازم است ابتدا اطلاعات خودمان را بالا ببریم تا بتوانیم به فرزندانمان بینش و به سؤالاتشان پاسخ بدهیم. البته با زبانی که مورد پسند نوجوان یا متناسب با روحیه کودک است.
مباحث گرایشی و انگیزشی در حوزههای تربیتی اهمیت بسزایی دارد و برای ایجاد انگیزه در کودک و نوجوان باید از جنبههای تشویق و تنبیه بهره گرفت. اسلام دین محبت است و اولویت بر تشویق فرزندان است و در شرایط خاص در مباحث گرایشی و انگیزشی از تنبیه استفاده میشود.
یکی از مهمترین مبانی تربیتی هم الگودهی است و ما باید الگوهایی را انتخاب کرده و به فرزندانمان ارائه دهیم که روی انگیزه فرزندان ما برای عمل اثرگذار باشد.
مرحله نهایی بحث کنشی و رفتار است که بعد از شناخت و انگیزه قرار میگیرد. بدین منظور باید با فرزندانمان همراه شویم و به آنها مسئولیت بدهیم. همچنین تمرین و تکرار کارها میتواند تربیت دینی را در وجود بچهها نهادینه کند. بهطور مثال از هفت سالگی بچهها را به نماز خواندن یا روزه گرفتن یا داشتن حجاب تشویق کنیم. بدیهی است وقتی به یک باره از دخترمان میخواهیم که از فردا حجاب داشته باش، این رفتار باعث گریزهایی در وی میشود. پس باید به امر تربیت به شکل فرآیندی پرداخت و بدانیم که تربیت یک شبه محقق نمیشود.
*مدیرکل تربیتی جامعهالزهرا
و عضو سازمان بسیج طلاب