امریکا ۲۰ سال قبل به افغانستان حمله کرد و حکومت طالبان بر این کشور به نام امارت اسلامی افغانستان را سرنگون کرد و حالا خروج نیروهایش را از این کشور شروع کرده است. این جنگ در تاریخ امریکا به عنوان طولانیترین جنگ شناخته میشود و در عین حال، جنگی است که این کشور نتوانسته بعد از این مدت طولانی پیروز آن باشد. خروج امریکا از افغانستان با توجه به این وضعیت بیشباهت با خروج این کشور از ویتنام نیست که در آن جنگ نیز بعد از یک دهه و بدون پیروزی ناگزیر از عقبنشینی شد. این شباهت باعث شده این مسئله پیش بیاید که آیا پیامد عقبنشینی امریکا از افغانستان همانند خروج آن از ویتنام خواهد بود و همانگونه که ویتکنگها در ویتنام پیروز نهایی جنگ شدند، طالبان پیروز نهایی جنگ افغانستان خواهند بود.
شکی نیست که طالبان خروج امریکا و نیروهای متحدش از افغانستان را نتیجه ۲۰ سال جنگش با این نیروها و متحدانش میداند و از این جهت، خود را در موقعیتی بهتر از گذشته میبیند. این دیدگاه طالبان با اعلام حمله به نیروهای امریکایی و خارجی در نخستین روز از خروج نیروهای امریکایی دیده شد. هرچند که طالبان اعلام کرده که عدم تعهد به خودداری از حمله به نیروهای امریکایی به دلیل رعایت نکردن توافق صلح دوحه از سوی امریکا است، اما به نظر میرسد که اعلام این موضوع بیشتر جنبه قدرتنمایی طالبان داشته باشد و اینکه به دیگر طرفها و به خصوص دولت کابل نشان بدهد بعد از خروج نیروهای امریکا دست برتر را دارد. بیتردید طالبان با این نوع تلقی به کنفرانس صلح استانبول نگاه میکند که قرار است بعد از ماه رمضان برگزار شود تا ساختار سیاسی افغانستان بعد از خروج نیروهای امریکایی از این کشور به بحث گذاشته شود. باید توجه داشت که طالبان تاکنون دست از ایده خود برای احیای امارت اسلامی برنداشته و بعید به نظر میرسد که با شرایط کنونی حاضر به دادن امتیاز در این مورد اساسی به دولت افغانستان باشد. همین نکته نه تنها باعث شده کنفرانس استانبول در هالهای از ابهام قرار بگیرد بلکه نحوه مشارکت طالبان در ساختار سیاسی آینده افغانستان را هم مبهم کرده است.
وجه دیگر خروج نیروهای امریکایی و متحدانش از افغانستان مربوط میشود به فرصتی که برای قدرتهای خارجی فراهم شده تا جاپای خود را در این کشور مستحکمتر از قبل کنند. شاید گسترش نفوذ چین از نظر امریکاییها بدترین پیامد این رویداد باشد، به خصوص اینکه چین نه تنها رابطه نزدیکی با دولت افغانستان دارد بلکه سرمایهگذاری قابلتوجهی را طی سالهای گذشته در زیرساختهای این کشور کرده است. از سوی دیگر، نباید روسیه را نادیده گرفت که در فرایند مذاکرات بینافغانی فعالانه مشارکت داشته و با برگزاری چندین دور کنفرانس در مسکو عملاً یکی از طرفهای اصلی فرایند صلح در افغانستان شمرده میشود. عقبنشینی امریکا از افغانستان فرصت قابلتوجهی برای این دو رقیب اصلی واشنگتن فراهم میکند، به خصوص اینکه پکن پیش از این روابط نزدیکی با همسایه جنوبی افغانستان برقرار کرده و با گسترش نفوذ خود در افغانستان میتواند منافع خود را در منطقه وسیعی از آسیای میانه تا اقیانوس هند حفظ کند. با توجه به این پیامدها است که میتوان گفت خروج امریکا از افغانستان پیامدهایی شبیه به خروج این کشور از ویتنام را در پی دارد و همانگونه که خروج امریکا از ویتنام باعث شد سالها حضور و نفوذ امریکا در جنوب شرق آسیا تضعیف شود، میتوان انتظار همین نتیجه را در این منطقه داشت. به نظر میرسد که تاریخ بار دیگر تکرار شده و اتکای امریکا به نیروی نظامی و جنگ طولانی برای این کشور نتیجهای جز عقبنشینی و تضعیف نفوذش نداشته است.