سرویس سیاسی جوان آنلاین: دامنه بحث و جدل درباره افشای فایل صوتی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در روزهای اخیر یکی از مهمترین اتفاقهای سیاسی کشور است. بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان از زوایای گوناگونی بنا به جهت فکری و سیاسی خود تحلیلهایی را که گاها در قالب توجیه و یا تقبیح این فایل صوتی است، بیان کردهاند، اما این تحلیلها به سبب نگاه هیجانی و یا نگاه یکسویه و مهمتر از همه ناتوانی در ترسیم و تبیین روشن اهداف کلی و کلان کشور، عموم جامعه را نسبت به این تفسیرها اقناع نکرده است. از این رو نگارنده فارغ از هرگونه نگاه حزبی و جناحی و با نفی افشای این فایل صوتی میکوشد که تحلیل واقع بینانهای را به جامعه ارائه دهد.
بر همگان روشن است که اصل استقلال و حفظ اقتدار کشور، یکی از مهمترین شعارهای انقلاب ۵۷ و بیانیه گام دوم انقلاب است. این گزاره جدا از وطن پرستی و غیرت سرزمینی مردم کشور، نشات گرفته از قاعد فقهی، نفی سبیل در اسلام است که در چندین جای قران از جمله آیه ۱۴۱ سوره نسا به روشنی به آن اشاره شده است. طبق این قاعده، هرگونه سلطه و برتری کافر بر مسلم یا مسلمانان مورد نهی است. برپایه همین موضوع در قانون اساسی طبق اصل ۱۵۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است».
اما حال این پرسش مطرح میشود که در دنیای استکباری و استعماری امروز چطور و چگونه میشود اصل نفی سلطه پذیری و سلطه جویی که در قانون اساسی و فرمان الهی بیان شده را عملیاتی کرد؟ در شرایط جاری جهان کدام کشور اسلامی در سیاست خارجی خود توانسته استقلال و نفی سلطه خارجی و غیر مسلمان را اجرائی کند؟
برای تبیین و تشریح این سوالات باید اذعان کرد که جهان کنونی ما براساس اصل استکبار و استعمار استوار است. البته ظواهر استعمار و استکبار امروز جهان با استعماری که در قرن ۱۹ وجود داشت، تفاوتهای ظاهری بسیاری دیده میشود، چرا که مستکبران برای استعمار مردم و دولتها در هر دوره به شیوههای نوینی متوصل میشوند. از ترویج سبک زندگی خاص، سلطه اقتصاد سرمایهداری بر جهان تا الزام کشورها برای پذیرش قوانین و مقرارت بین المللی و.. خود گواه این موضوع است.
البته گهگاهی مستکبران خوی وحشی و غارتگرانه خود را آشکارا نشان میدهند. نمونه عینی این مسئله را میتوان به باج خواهی امریکا از کشورهای عربی از جمله امارات و عربستان سعودی که پیشتر دونالد ترامپ انها را گاو شیرده خود میخواند، اشاره کرد.
در همین ارتباط رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند که: «غربیها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات زده و ادکلن زده و اینهایند، امّا همان باطن وحشیگری که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست». بر این اساس مادامی میتوان سخن از نفی سبیل و استقلال کشورهای اسلامی زد که این کشورها در عرصههایی گوناگون به توانمندی و خودکفایی مطلوبی رسیده باشند که از طریق دیپلماسی فعال هرگونه سلطه بیگانگان را دفع کنند. متاسفانه کشورهای اسلامی فاقد این پتانسیل و توانمندی هستند.
در چرایی این موضوع اینگونه میتوان استدال کرد که این ضعف صرفاً در دیپلماسی یا منابع مالی این کشورها نیست، بلکه این ضعف در دو بخش اصلی است که کشورهای اسلامی به آن یا توجهی نداشتند و یا توان توجه به آن را ندارند. نخست اراده و روحیه تقابل با مستکبران است که این مشکل خود چندین دلیل عمده از جمله دست نشانده بودن حاکمان از سوی مستکبران، فساد حاکمان، عدم خودشناسی و خودباوری، نبود روحیه جهاد و ... دارد.
دومین مشکل کشورهای اسلامی نداشتن توان نظامی و امنیتی است. البته توان نظامی نه از جهت تجهیزات وارداتی، بلکه توان نظامی که خودکفا و خوداتکا باشند وگرنه دولتهای عربی یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات نظامی در جهان هستند و هزینه دفاعی و امنیتی انها دهها برابر بودجه نظامی و امنیتی ایران است، اما موضوع و مسئله ایران با سایر کشورهای اسلامی بسیار متفاوت است، چراکه در بخش نخست ایران با پیروزی انقلاب نشان داد که خوی استکبارستیزی را در بطن وجودی جامعه خود با رهبری امام خمینی (ره) و پیروی از احکام الهی ایجاد کرده است.
مصداق عینی این موضوع اخراج امریکاییهای جنایتکار از ایران است که در زمان پهلوی کشورمان را حیات خلوت خود میدانستند. در بخش دوم بصیرت و اگاهی رهبران در شناسایی دشمن و اگاهی به نیاز و توان نظامی برای مقابله با دشمنان است. این دو بخش، دو اصل مهم و حیاتی مقابله با استکبار جهانی است که هریک بدون دیگری بی معناست، چراکه ذات استکبار بر این پایه استوار است که اجازه رشد و قدرت افرینی را نداشته باشند تا مستکبران بتوانند اهداف استکباری و کاپیتالیستی خود را اعمال کنند.
حال اگر امروز جهان برای ایران ارزش و احترام ویژهای قائل است که در تحولات بین المللی نقش سازنده دارد و اجازه هرگونه دخالت و باجخواهی خارجی را با نمیدهد، یقینا بخاطر این دو اصل بنیادی در کشورمان است. این مهم برای کشورمان بدست نمیامد مگر اینکه مردان میدانی از جمله شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و امثال ایشان سکانداران نبودند. اگر دشمن در عرصه دیپلماسی در مقابل ما کرنش میکنند و خواستههای به حق کشور در جوامع بین المللی پذیرفته میشود بی تردید به دلیل وجود مردان میدان و درایت رهبری است. صرف وجود دیپلماسی در جهان استکباری امروز طنز تلخی است که سرانجامی جز تبعیت از مستکبران را در پی ندارد. در تایید این موضوع میتوان به مذاکرات ۷۰ ساله مردم فلسطین و رژیم صهیونیستی و یا دولت افغانستان و... اشاره کرد.
اگر قرار بود به صرف دیپلماسی کشوری به پیشرفت و تعالی دست پیدا کند امروز جوانان فلسطین در خاک و خون نمیغلتیدند.
پس میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که دولت و دستگاه دیپلماسی کشور هر گاه به موفقیتی دست پیدا کرد یقیناً این موفقیت و پیروزی مرهون مجاهدت مردان میدان و هدایت دلسوزان نظام بوده و هر کجا دستاوردهای دولت و دستگاه دیپلماسی به شکست انجامید بی تردید به دلیل بی توجهی به میدان و رهنمودهای مردان میدان بوده است.
اما تاسفبار است که دولت هر کجا موفقیت پیدا میکند آن دستاورد را به توانمندی خود و هر کجا اشتباه میکند و شکست میخورد به میدان ارتباط میدهد. البته این بی اخلاقیها در ایام انتخابات به نوعی قابل فهم است، اما اینکه منافع ملی کشور قربانی نزاعهای انتخاباتی میشود حکایت پر غصهای است که امید است دولت اهتمام و توجه بیشتری داشته باشد
خلاصه کلام اینکه نفی سبیل به خودی خود روی نمیدهد و برای تحقق آن نیاز است اقدامهای بازدارندهای فارغ از شعار و هیاهو انجام شود، چراکه در لوای این جهان استکباری متمدن و خوش ظاهر، همان خوی وحشی و ضدبشری استکبار پنهان است. پس اگر میخواهیم با این دشمن استکباری مقابله کنیم باید در واقعیت نشان دهیم که زمان «بزن و درو» تمام شده است. وقتی امپریالیسم جهانی با خون و جان مردم تجارت میکند چه احتیاجی دارد که از مواضع استکباری خود کوتاه بیاید.