راجع به «طهران قدیم»، کتابهای بسیاری نوشته شده است و نویسندگان آن، برای پژوهش و جمعآوری مدارک و اسناد و هم شرح و توضیح مطالب، زحمات زیادی کشیدهاند؛ لذا کسی که بخواهد با «طهران قدیم» آشنا شود و درباره آن پژوهشی انجام دهد، با دستیابی به این منابع، راهی نسبتاً هموار پیش رو دارد. اما شأن نزول این وجیزه، آنجاست که علاقهمندان به شناخت طهران قدیم، دو گروهاند: گروه اول، علاقهمندان به پژوهش و تتَبع همهجانبه، پیرامون طهران قدیمند، که راهی جز مراجعه به همان منابع (که اکثراً جامعالاطراف و حجیماند) ندارند. اما گروهی هم هستند که نه قصد پژوهشهایی آنچنانی دارند و نه حوصلهاش را، که کتابها و منابعی پرحجم را مطالعه کنند، بلکه خواهان آنند که به اجمال، با سابقه شهر یا پایتختشان «تهران» آشنا شوند و بدانند که «طهران» چه بوده؟ و طول زمان با وی چه کرده است؟ میخواهند بدانند اینکه پدربزرگهایشان میگویند «تهران هم طهران قدیم» یا «چه روز و روزگاری بود آن روزها» به درستی یعنی چه؟ میخواهند بدانند «طهران چه داشت که حالا ندارد؟» و، اما سؤال دیگری هم هست که شاید از آن غافلیم، و خوب است بدانیم: «طهران چه چیزهایی نداشت، که حالا دارد؟» و این یعنی که «طهران» نه همهاش خوب بود و نه همهاش بد. همان گونه که «تهران» هم، نه همهاش خوب است و نه همهاش بد. اثری که در معرفی آن سخن میرود، درصدد آن است که به گونهای مختصر و ساده و زبانی غیرپژوهشی- که عموم را به کار بیاید- بیآنکه وارد پیچ و خمهای نه توی پژوهشی و تخصصی آن گردد، علاقهمندان گروه دوم را، با حال و هوای طهران قدیم آشنا کند و به گونهای حسبرانگیز، به داشتهها و نداشتههای این شهر، اشاراتی داشته باشد و البته که القای این حس و حال و آشنایی کلی با طهران قدیم، بر اساس اطلاعات و پژوهشهایی است که نگارنده، در منابع مکتوب یافته و یا از زبان افرادی که عمرشان به برهههایی از آن زمان قد داده، شنیده و یا خود تا حدود ۶۰ سال پیش، طهران را دیده است. مرحوم پدرم «غلامحسینخان زاویه» - مشهور به گروگان- متولد تبریز و ساکن طهران، تا در قید حیات بود، چیزهای بسیاری از طهران برایم نقل میکرد و در اینگوشه و آنگوشه شهر، نشانم میداد که همه آنها را، در خاطرم ثبت و ضبط کرده و مقداری از آنها را در یادداشتهایم نوشتهام. اما درباره این اثر، نکات ذیل درخور توجه است:
۱- سعی کردهام کتاب را روایتگونه، به اختصار و با زبان و بیانی حسبرانگیز از گذشتهها بنویسم و توضیح حواشی و دیگر نکات لازم را به «پینوشت» ها ارجاع دهم تا لطمهای به حس و حال متن نزند.
۲- پینوشتها را برای علاقهمندانی آوردهام که طالب این توضیحاتند، و هم سرنخی باشد برای آنان که به دنبال پژوهش و تتَبعاند.
۳- سعی بسیار کردم کتاب را با عکسهایی مستند و خاطرهبرانگیز بیارایم و متن را جان تازهای ببخشم.
۴- چه بسا متن، به لحاظ تاریخی، کموکاستیهایی داشته باشد که امیدوارم با راهنمایی عزیزان خواننده، جبران شود.
۵- در نوشتن این کتاب، خود را مدیون بسیاری از دوستان و مؤسساتی میدانم که دستم را به یاری فشردند و ممنونشان هستم. همچنین اگر نبود همکاریهای بیدریغ مدیریت «پژوهشکده تاریخ معاصر» جناب آقای دکتر موسی فقیهحقانی، این کتاب در بازار نشر، راه نمییافت؛ لذا مراتب قدردانی خود را از ایشان و همکاران محترمشان، بهخصوص جناب آقای حسین کلاته و سرکار خانم مرتضوی و سرکار خانم صندید» اعلام میدارم. از دخترم «شکیبا» هم بسیار ممنونم، که چندین ماه شکیبایی کرد و سرنخ مطالب ارزشمندی را، که فرصت پیجوییشان را نداشتم، در اختیارم قرار داد و از همه مهمتر، از خوانندگان کتاب تشکر میکنم، که بر کاستیهای کتاب به چشم کرامت مینگرند.