سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: چند وقتی است رکود برنامههای نقد سینمایی در تلویزیون به شدت احساس میشود. دورهای بود که چندین برنامه نقد سینمایی به صورت قارچی در شبکههای تلویزیون ظاهر میشدند و گاهی هم مثل امروز همان یکی دو برنامه مؤثری که وجود داشتند به بهانههای مختلف تعطیل یا سترون شدهاند. نگاه سلیقهای و گاه زرد و نازل به اینگونه برنامهها جزو آفتهای این حوزه از برنامهسازی محسوب میشود.
سهم اندک تلویزیون در پرداختن به سینما و موضوعات مرتبط با آن مسئلهای نیست که بر کسی پوشیده باشد، البته در طول دوران چند برنامه از جمله «هفت»، «نقد سینما» و «سینماگرام» بودهاند که محتوایشان به سینما، اتفاقهای مهم و حواشی آن پرداخته تا دست رسانه ملی از بازتابهای سینما و اخبارش خالی نباشد. در این اوضاع و احوال کرونایی که باعث تعطیلی یا تعلیق بسیاری از سینماها و فعالیتهای سینمایی شده است احتمالاً برخی مدیران تلویزیون با خودشان حساب و کتاب میکنند که با این اوضاع نیمه تعطیل سینما چه دلیلی دارد که برای ساخت و تولید برنامههای نقد سینمایی بودجه شبکه را هدر دهیم! با این پیش فرض غلط رکود برنامههای سینمایی در سیما حاصل میشود که البته این نوع نگاه و تفکر کاملاً اشتباه است و سینما نمرده است که فاتحه برنامههای سینمایی تلویزیون را به بهانهاش بخوانیم.
سرنوشت «نقد سینما» در ابهام
در هر حال واقعیت این است که پرداخت فشل و خنثی به مسائل سینما که منبعث از دستورات و سلایق مدیریتی یا ضعف اجرا در کنار برخی اتفاقات دیگر است، موجب زوال موفقیت برنامههایی مثل برنامه هفت و نقد سینما شده است. یوسف بچاری، تهیه کننده برنامه «نقد سینما» که با اجرای بهروز افخمی جمعه شبها روی آنتن شبکه ۵ سیما میرفت و چند وقتی است پخش شدن یا نشدن آن اوضاع مشخصی ندارد در گفتگو با مهر درباره وضعیت برنامه «نقد سینما» و اینکه این برنامه به آنتن بازمیگردد یا نه میگوید: برخی مدیران تلویزیون به دنبال یک برنامه زرد به سبک برنامههای غربی هستند و از طرفی هم میخواهند محتوای خوب داشته باشد، در زمان تولید این برنامه، اتهامی به ما وارد بود و میگفتند شما خیلی جدی هستید و این قابل بحث است که جدی بودن میتواند عیب باشد یا خیر. ویژگی نقد سینما این بود که جامعه سینمایی را نقد و درباره مسائل سینمایی صحبت کند و مخاطبش مشخص بود، با این حال تکلیف برخی مدیران نسبت به آن روشن نیست. برخی مدیران ارتباط نزدیکی با سینما ندارند و نقدشان به برنامه بیشتر سلیقهای و شخصی است.
وی در ادامه میافزاید: متأسفانه، چون شناختی از سینما و تلویزیون نیست، برخی مدیران انتظار دارند برنامه سینمایی صداوسیمای جمهوری اسلامی، مثل برخی برنامههای سرگرم کننده صرفاً به ازدواج سلبریتیها، قراردادها و لباسشان در اکرانها بپردازد. «نقد سینما» از برنامههای پربیننده بود که به شهادت بسیاری از علاقهمندان این حوزه، بازخوردهای مناسبی هم داشت. درست است که رضایت صد درصدی نیست، اما تکلیفش با مخاطب مشخص است که در سه سطح علاقهمندان به سینما، آماتورها و حرفهایهای سینما پربیننده بوده است. این برنامه در سنین مختلف و در نقاط پراکنده ایران مخاطب داشته است.
تهیه کننده برنامه «نقد سینما» با اشاره به اینکه «نقد سینما» و «هفت» دو برند سازمان صداوسیما بودند که یکی فعالیت خود را پیش میبرد و قرار است پخش شود، دیگری، اما هنوز به سرانجام نرسیده است، اظهار میدارد: ما بهعنوان تیم برنامهساز دو سال برای اعتبار این برنامه تلاش کردیم؛ تلاشی که فقط در راستای فرم و ساختار نبود و با گروههای مختلف سینمایی و آدمهای مختلف ارتباط گرفتیم تا افکار مختلف را بازگو کنیم، سعی کردیم مواضع معتدلی داشته باشیم تا جذب حداکثری داشته باشیم. این برنامه اسفندماه تمام شد و تا امروز که پنج ماه از آن میگذرد، شبکهای که طی دو سال برنامه را منظم پخش کرده هنوز نتوانسته است تصمیمی جدید بگیرد.
مدیرانی ناتوان از حفظ داشتهها
اظهارات تهیه کننده برنامه نقد سینما که طی چند سال اخیر به لطف حضور بهروز افخمی در قامت مجری و نیز به جهت نوع نگاه نقادانه و ادبیات خاص منتقدانه وی توانسته بود در بین اهالی و علاقهمندان سینما و مخاطبان تلویزیونی برای خودش جایگاه و ترازی تعریف کند، نشان دهنده نوعی سردرگمی و تشت آرای مدیریتی است که سرنوشت بازماندگان برنامههای سینمایی تلویزیون را تحت تأثیر سلیقه محوری به جای روشمند بودن و حاکمیت دستورالعمل به جای تفاسیر شخصی از آییننامههای برنامهسازی در برزخ قرار داده است.
روزگاری تلویزیون با طراحی و تولید برنامههای نقد سینمایی مثل «سینمای دهه نود»، «هنر هفتم» با اجرای مرحوم اکبر عالمی، «سینمای اندیشه» مرحوم علی معلم، «سینما ۲» و در این اواخر با برنامههایی مثل «هفت» توانسته بود ضمن همراه کردن علاقهمندان سینما، به ارتقای سواد سینمایی و تقویت و پرورش سلیقه سینمایی مخاطبان تلویزیون هم بپردازد. متأسفانه طی سالیان اخیر عدم مدیریت دقیق و راهبردی نسبت به برنامههای سینمامحور تلویزیون نه تنها آورده تازهای برای سه ضلع مثلث مخاطبان تلویزیون، علاقهمندان به سینما و سینماگران نداشته بلکه توان حفظ آنچه از قبل وجود داشت را هم نداشته است. با همه نقدهایی که به نوع اجرای جهتدار فریدون جیرانی در برنامه هفت وارد بود، اما این برنامه به چند دلیل مورد اقبال مخاطبان و سینماگران قرار میگرفت. اولین مؤلفه در این رابطه سابقه سینمایی و آشنایی جیرانی با فضای رسانهای بود. شاخصه دیگر این برنامه حضور طیفهای مختلف سینمایی بود. اگرچه جیرانی به عنوان مجری برنامه هیچ گاه بدون موضع نبود، اما با نگاه اغماضی در مجموع این برنامه به انتفاع سینمای بدنه و تقویت جریان تولیدات بهتر سینمایی منجر میشد. در دو سه سال اخیر تشت آرا و مسابقه در راهاندازی برنامه سینمایی بین مدیران شبکههای مختلف تلویزیون از یک سو باعث فشل شدن برنامهها میشد و از سوی دیگر عدم تقویت برنامههایی که دارای سابقه و اعتباری بودند به مثابه دو لبه یک قیچی عمل کردند و شد آنچه امروز شاهد آن هستیم و دست تلویزیون از داشتن یک برنامه سینمایی مؤثر و چالشی که به ارتقای سینما، تولیدات سینمایی و مخاطبان و علاقهمندان بینجامد، خالی است.