مهمترین معضل و آسیب اجتماعی در کشور فقر و بیکاری است. اول بیکاری است که به دنبال آن فقر هم میآید. فقر یکی از عوامل مهم از انواع انحرافات از جمله دزدی و انحرافات جنسی و به وجود آورنده آسیب اجتماعی در جامعه به خصوص نسل جوان است. زمانی که افراد به دلیل فقر به حاشیه شهر میروند، نظارت اجتماعی پنهان از بین میرود و افراد احساس آزادی میکنند و به سمت آسیبهای اجتماعی کشیدهمیشوند و گرایش به این آسیبها نیز بالا میرود. بیکاری، کمبود مواد غذایی و پوشاک، بیسوادی، عقبافتادگی، جهل و خرافات، نبود بهداشت کافی و انواع بیماریهای روحی و جسمی ریشه در نیاز مادی و فقر دارد.
ریشه بسیاری از خشونتها به فقر بر میگردد، زمانی که پدر خانواده توانایی تأمین معیشت خانواده خود را نداشته باشد، تحمل او نسبت به مسائل مختلف کاهش پیدا میکند و تحریکپذیر خواهد شد و در نهایت خشونت در خانواده شکل میگیرد و یکباره آمار خشونت افزایش مییابد. این افراد این خشونتها را در جامعه نیز خواهند داشت و به نوعی احساس میکنند جامعه در حق آنها کوتاهی کردهاست.
به دلایل کرونا و تورم، شرایط مالی بسیاری از خانوادهها نامناسب بوده، نامطلوبتر شده و از سوی متولیان امر نیز یک برنامه حمایتی مشخص برای حمایت از خانوادههای کمدرآمد اجرا نشدهاست. گاهی در جامعه و خانواده جوانان را به دلیل به انحراف کشیدهشدن مقصر میدانند، اما زمانی که مسائل واکاوی میشود، مشاهده شده که این فرد به دلیل موفق نشدن در کسب شغل مناسب، ازدواج، تحصیل و تخلیه نکردن هیجانات دچار خلأ عاطفی شده و در نهایت توسط یک عامل یا زمینه آسیبپذیر میشود. در حوزه آسیبهای اجتماعی تمرکز مستقل و واحدی روی دستگاههای مسئول و متولی مثل شهرداری، بهزستی یا وزارت کشور، وزارت امور خارجه در خصوص آسیبهای اجتماعی چه در مرحله پیشگیری یا کنترل و درمان وجود ندارد.
در حوزه پیشگیری و آموزش، برنامه مشخص، جامع و هدفمند نیست، بلکه به صورت جزیرهای کار میشود. چرا مصرف الکل به عنوان یک ضد ارزش به یک ارزش تبدیل میشود؟! آسیبهای اجتماعی را باید توسط سرایمحله، «محلهمحور» و موزاییکبندی، با نرم مشخص و هدفمند کنترل کنیم. استفاده از متخصصان محلی در حوزه درمان در رشتههای مختلف ظرفیت بالاتری دارد البته آموزش خانواده مهم است با جذب، محبت و دوستی میشود بخش اعظمی از آسیبهای اجتماعی را کاهش داد و کنترل کرد.
* کارشناس ارشد روانشناسی بالینی