کد خبر: 1072751
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۰
عبدالمجید خوشنود*

در طول بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران برخی عبارت‌ها و عناوین اگر چه در ابتدای ارائه به افکار عمومی دارای معنایی عمیق و مأموریتی بودند، متأسفانه با گذشت زمان و توجه نکردن دقیق به آن‌ها و خصوصاً نگاه صرفاً تبلیغاتی و اصطلاحاً کلیشه‌ای عملاً آنطور که باید به آن‌ها پرداخته نشده‌است. یکی از این موضوعات «وحدت حوزه و دانشگاه» است. اصولاً در چنین مسئله کلی و پیچیده‌ای تفسیر‌های شخصی و سلیقه‌ای سر باز می‌کند و اصرار بر ایجاد ساز و کار و زیر‌ساخت‌های ماندگار به دلیل عدم اغنا‌ی طرفین موضوع کار را به جایی نمی‌برد.
در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه در حال حاضر از نگاه‌هایی نظیر برگزاری جلسات همفکری و حتی صرفاً بحث، دید و بازدید یا حضور طلاب در دانشگاه‌ها و برعکس، تا ایجاد تحولات بنیادین را در نظام‌های آموزشی می‌شود مطالبه کرد، اما در این میان، نکته مهم این است که با توجه به چالش‌های بزرگ آموزش عالی در کشور و جایگاه علمی و ظرفیت‌های بومی و خصوصاً عقب‌افتادگی‌های ناخواسته در سال‌های دور آیا می‌شود نگاهی عمیق‌تر و بنیادی‌تر به مسئله وحدت حوزه و دانشگاه داشت؟ برخی متخصصان معتقدند به کارگیری ظرفیت‌های بزرگی نظیر حوزه و دانشگاه در کاربری‌های حداقلی عملاً جفا به این ظرفیت‌هاست و از طرفی فرصت‌سوزی بزرگی است. در حالی که می‌شود با این نگاه مشترک بسیاری از چالش‌ها را هدف قرار داد، حقیقت موضوع این است که راهی نو باید اختیار کرد.
همواره علامت سؤال‌های بزرگی پیش چشمان محققان و اندیشمندان ایرانی، عربی و اسلامی وجود دارد و سلسله علمی بسیار با قدمتی که از حکمایی نظیر خواجه نصیرالدین طوسی، ابن‌سینا، فارابی، خازنی و ده‌ها فیلسوف دیگر آغاز و در میان راه متوقف شد، اگر ادامه پیدا می‌کرد آیا در حال حاضر علوم عالی دانشگاهی در کشور ما و برخی کشور‌های منطقه در چنین وضعی و با ساختار‌هایی گرته‌برداری شده از نظام‌های غربی و شرقی بود؟ و سؤال بعدی اینکه آیا جایگاه علمی این کشور‌ها در چنین موقعیتی قرار داشت؟ و سؤال بسیار مهم‌تر اینکه آیا اگر این سلسله ادامه پیدا می‌کرد و به نظامات ساختارمند آموزشی منجر می‌شد، در حال حاضر چالش‌هایی که به عنوان علوم غیر نافع و غیرکاربردی حتی در کشور‌های دیگر دنیا وجود دارد تا حدی رفع نمی‌شد؟ در حال حاضر آنچه به عنوان ساختار آموزشی در کشور‌های بسیاری که خود خاستگاه علم و دانش تمدنی بوده‌اند، وجود دارد در واقع نسخه‌هایی کپی شده از نظام‌هایی است که ماهیت‌های متفاوت در نگاه به علم و دانش دارند. همین مسئله و دنباله‌روی جریان علمی در کشور‌های اصطلاحاً در حال پیشرفت موجب شده‌است، نظام‌های دانشی نتوانند جایگاه بومی خود را پیدا کند و با درصد بالایی به سرویس‌دهنده به همان نظامات آموزشی و پژوهشی و فناوری اکثراً غربی تبدیل شوند. این موضوع تأثیر بسیار زیادی بر هزینه‌ها، راندمان‌ها، اتلاف‌وقت‌ها و عدم حصول نتیجه‌های لازم عملی برای پیشرفت کشور‌های در حال پیشرفت گذاشته‌است؛ عدد و رقم‌های ردیف بودجه‌ای آموزش عالی در چنین کشور‌هایی با وجود اندک بودن، نگرانی عمیقی را نشان می‌دهد.
نگارنده معتقد است اگر بناست وحدت حوزه و دانشگاه خدمتی به آموزش عالی در بعد کلان کشور داشته باشد، پرداختن به آنچه در اصل می‌توان آن را یک نظام آموزشی و پژوهشی با قدمت دانست و ایجاد قالبی برای آنکه بتواند عیوب فعلی ساختاری آموزش و پژوهش را در کشور اصلاح و نظامی بومی ارائه کند در اولویت است؛ نظامی که بتواند با کنکاش آنچه نظام فکری و اندیشه حکمای قدیم ایرانی، عربی و اسلامی بوده‌است و بررسی دقیق نوع نگاه آنها، راهکار‌هایی برای اصلاح رویه‌ها و چالش‌های موجود آموزش و پژوهش و فناوری ارائه کند. نگاهی که از آن به دیدگاه اندیشمندان خوش‌سابقه و پرسابقه ذکر شده یاد می‌شود، متشکل از نگاهی کاربردی، نافع، بهینه و با ترکیب‌بندی سودمند و بومی است. آنجا که امروز به دلیل انشعابات غیر بومی و بعضاً کپی‌برداری منجر به غیرکاربردی شدن برخی شاخه‌ها و نامشخص شدن هدف‌ها و مأموریت‌ها شده‌است که خود جای بحث طولانی دارد.
البته اینجا چند آسیب‌شناسی از بحث ارائه‌شده لازم است بیان شود؛ نکته اول اینکه دانشگاهیان و مؤثرین ساختار آموزش عالی و زیر بخش‌های آموزشی، پژوهشی و فناوری تاکنون تلاش‌های بسیار ارزشمندی را به کار برده‌اند و بسیاری از توفیق‌های فعلی عرصه علم و فناوری حاصل زحمات آنهاست. اتفاقاً باید گفت بخش تأثر‌برانگیز ماجرا همین‌جاست که با این ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها، محدودیت‌های ساختاری و اتلاف‌های نظام‌مند اجازه نداده‌است این تلاش‌ها به آنچه باید برسند و امروز ما در عرصه آموزش عالی با بحران بزرگ پایین بودن راندمان مواجه هستیم.
نکته بعدی اینکه آنچه از آن به تحول در ساختار‌ها و نظام‌ها با الگو‌گیری از روش عملکرد اندیشمندان بزرگ ایرانی، عربی و اسلامی یاد می‌شود به معنای طرد غیر منطقی و بدون تدبیر نظام‌های فعلی یا تحولات کورکورانه و تعصب‌برانگیز یا حتی ملی گرایانه نیست، بلکه مسئله اصلاح نظام‌ها و روش‌ها با بهره‌گیری از نگرش‌های ذکر شده‌است.
جمع‌بندی اینکه، نگارنده معتقد است وحدت حوزه و دانشگاه به معنای شروع فرایندی است برای بازگردانی جایگاه علم و دانش و فن به جایگاه تمدنی آن در نظرگاه اندیشمندان بزرگ و پرآوازه‌ای که مسیر‌ها و روش‌های آن‌ها در صد‌ها سال قبل مشکلات فعلی ساختاری و زاویه نگاه به عرصه آموزش، پژوهش و فناوری را با عملکردی هدفمند و مأموریت محور پیش برده بود. از طرفی یقیناً بهره‌گیری همزمان از تجربه بزرگ نظام‌های فعلی در این مسیر می‌تواند راهکاری برای حل چالش‌های فعلی آموزش و پژوهش عالی در کشور ارائه کند.
*عضو هیئت علمی دانشگاه

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار