سربزنگاه اگر پای میز محاکمه کشیده شده بودید، امروز مردم را به سخره نمیگرفتید و به ریششان نمیخندیدید! تلخ، اما واقعیت است. باید هم مردم را دست انداخته و به تمسخر بگیرید!
باید هم مثل کفاشیان خنده تحویلشان دهید و جواب سربالا. اگر چشمها روی پرونده ویلموتس بسته نمیشد برای صادر کردن تایید صلاحیت جهت حضور دوباره در فدراسیون، اگر فرش قرمز پهن نمیکردند برایتان از سالن اجتماعات صدا وسیما تا خیابان سئول، اگر فاجعهای که در عقد قرارداد ویلموتس رقم زده بودید جای پله ترقی، سد میشد برای عرض اندام دوباره تان در فوتبال، این گونه مردم را ریشخند نمیکردید. همان مردمی که جیبشان را خالی کردید برای عقد قراردادی ننگینتر از ترکمنچای و آن را بی هیچ خجالتی خوب خواندید!
باید هم بخندید آقای تاج شما نخندید چه کسی باید بخندد؟ خنده هم دارد. پرونده شما را هر یک از همین مردمی که ریشخندشان میکنید اگر داشتند، اجازه عبور از کنار هیچ ارگان دولتی، خصوصی و حتی خصولتی را هم نداشتند، چه رسد به استخدام. پروندهای که بی شک باید پای شما را به میز محاکمه میکشید نه صحنه جرم (فدراسیونفوتبال)! حال چرا باید انتظاری جز این از شما داشت که مردم را ریشخند کرده و آنها را به سخره بگیرید؟
بخندید آقای تاج، شما نخندید چه کسی بخندد؟ مردمی که جیبشان را خالی کرده اید و دستشان به جایی بند نیست که این نارضایتی را فریاد بزنند؟
دور، دور شماست و آنهایی که جز ادعا ندارند! دور، دور شماهایی است که باوجود پروندههای قطور و اشتباهات فاجعه بار، همچنان راه برای عرض اندامتان باز است. آنقدر که فوتبال ایران را تا لبه پرتگاه ببرید و خم به ابرویتان نیاید و احدی هم بازخواستتان نکند بابت فجایعی که چه به لحاظ مادی و معنوی و چه به لحاظ حیثیتی رقم میزنید! حق با شماست، پرونده ویلموتس در جیب شماست، همان جیبی که آنقدر حساب و کتاب دارد که وقتی گفته شد خسارت ویلموتس را باید از آن بدهید برآشفتید که مگر سایرین چنین کردند که ما بکنیم. بله حق با شماست، جیب شما که، چون جیب مردم و بیت المال بی حساب و کتاب نیست که بشود به سادگی حیف و میل اش کرد. این جیب آنقدر حساب کتاب دارد که صاحبش اجازه دست درازی به آن را به احدی نخندید و درست در چنین شرایطی، خنده تحویل ملتی دهد که جیبشان را خالی کرده است!
این خندهها را روز انتخابات هم دیده بودیم وقتی با خیالی آسوده از مجمع مطیع، به دست و پا زدنهای بیهوده اصحاب رسانه و رقبایتان نگاه میکردید. آن روز هم چنین لبخندی بر لب داشتید. اندکی ملیح تر، اما با چاشنی تمسخر که یعنی دیدید هیچ سدی، حتی ویلموتس گیت هم نمیتواند مانع من شود!
اما همین یک لبخند تمسخر آمیز کافی است که ثابت کند حضور دوباره تان در فوتبال براساس شایسته سالاری نیست که اگر بود، مردمی را که وظیفه خدمت به آنها را دارید، ریشخند نمیکردید! حداقل از روی شرم بابت دست درازیهای بی حساب و کتابی که به جیبشان (بیت المال) میکنید!