اختصاصی جوان آنلاین: برخی از جوانان هدفشان را گم کردهاند و بیانگیزه به مسیر زندگیشان ادامه میدهند. وقتی از آنها درباره «زندگی» سوال بپرسی با بیمیلی صحبت میکنند و نسبت به آینده پیش رویشان، جملات ناامیدکنندهای به زبان میآورند. هرچند هستند جوانانی که در مسیر درست قرار گرفتهاند و برای ترسیم آیندهای روشن تلاش میکنند، اما این گزارش درباره چرایی بیهدفی و بیانگیزگی برخی جوانان و واکاوی اینکه چرا در مسیر درست قرار نگرفتهاند تنظیم شده است و به این مسئله پرداخته که چه اتفاقی برای برخی از جوانان افتاده که نتوانستهاند برای زندگیشان هدفگذاری کنند؟
در اطرافمان تعداد جوانانی که بیهدف، روزشان را شب میکنند کم نیست، زندگی برخی از آنها دچار روزمرگی شده و نمیدانند چه مسیری برایشان مناسبتر است؟ گاهی از این شاخه به آن شاخه میپرند و گاهی ناامید از مسیری که انتخاب کردهاند متوقف میشوند.
وقتی امیدی به آینده نباشد
خانم صباحی، دختری ۲۶ ساله و ساکن تهران است که در حال حاضر هیچ برنامهای برای ادامه زندگیاش ندارد. او در گفتگو با «جوان آنلاین» میگوید: «وقتی دوران تحصیلی پیش دانشگاهیام را تمام کردم کنکور دادم و از آنجایی که نمیخواستم به شهر دیگری برای تحصیلات دانشگاهی بروم در رشته شیمی دانشگاه آزاد قبول شدم و ثبت نام کردم. دو ترم که از درسم گذشت فهمیدم که این رشته هیچ آیندهای برایم ندارد برای همین تا گرفتن مدرک کاردانی واحدهای موردنیاز را پاس کردم و درسم را تا کارشناسی ادامه ندادم.» او ادامه میدهد: «یکسال خانه نشین بودم و نمیدانستم چه رشته و چه شغلی برایم مناسب است تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستانم کار در داروخانه را شروع کردم. کاری که به شدت سخت بود و فقط یک میلیون تومان دریافت میکردم. در نهایت از این شغل منصرف شدم و ناامید از آینده در خانه ماندم.»
آقای اشرفی پسری ۳۲ ساله و مشاور یک املاک در تهران است. او درباره هدفش در زندگی به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «از همان دوران ابتدایی که در آزمون ربوکاپ مدرسه قبول شده بودم، رویای زیادی داشتم و میخواستم از آن برای رسیدن به ثروت و جایگاه مناسب در جامعه استفاده کنم. میخواستم برای بهتر شدن وضعیت جامعه قدمی بردارم و برای خانوادهام مفید باشم. اما اینها اتفاق نیفتاد. بعد از آن تصمیم داشتم با خواندن رشته آیتی در دانشگاه به فرد مفیدی در جامعه تبدیل شوم، اما چون همزمان شاغل بودم و مسیر دانشگاهی که در آن قبول شده بودم دور بود، نمیتوانستم به هر دوی آنها برسم.» او ادامه میدهد: «شغل خبرنگاری را انتخاب کردم و میخواستم با نوشتن مطلب کارهای بزرگی کنم، حتی نمایشنامهای نوشتم و میخواستم فیلم بسازم، اما هیچ کدام از اینها عملیاتی نشد. در نهایت بیکار شدم و شغل مشاور املاک را انتخاب کردم.» این پسر جوان درباره وضعیت فعلی کاری و انگیزهای خود اینطور توضیح میدهد: «هیچ امیدی به آینده ندارم. احساس میکنم فرصتهای زیادی را با رفتن به مسیر غلط از دست دادهام. من نتوانستم در مسیر تحصیلی، شغلی و حتی احساسی و ازدواج موفق عمل کنم و حالا شبیه به مردی ۷۰ ساله هیچ امیدی به آیندهام ندارم.»
صحبت با جوانانی که هدفشان را در زندگی گم کردهاند نشان میدهد که در مسیر درستی که باید قرار نگرفته و بعضا رشته تحصیلی و شغلی را انتخاب کردهاند که مناسبشان نبوده است. به همین دلیل از یکجایی به بعد تغییر مسیر داده و سردرگم و کلافه از مسیر دوم بازماندهاند و به سراغ مسیر سوم و چهارم رفته و در نهایت هدف مناسبی برای خودشان نیافتهاند. اما چه کسی مسئول این بوده که آنها را به بهترین مسیر هدایت کند؟
راه نجات جوانان از بیهدفی و بیانگیزگی
مجید ابهری، رفتارشناس و آسیب شناس اجتماعی در پاسخ به این سوال که چرا برخی جوانان مسیر و هدف مناسب خودشان را گم کردهاند به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «سبک زندگی به عنوان اصلیترین تعیین کننده نگاه فرد به آینده و تصمیمات آتیه او میباشد که متاسفانه درصد قابل توجهی از جوانان ما با «برنامهریزی برای آینده» آشنا نشدهاند. گاهی اجبار خانواده و تلقین سلیقه اطرافیان در تعیین رشته جوانان یا حتی شغل آنها باعث شده تا آن جوان پس از وارد شدن به رشته تحصیلی و شغلی که علاقهای به آن نداشته است بیانگیزه شود و وقتش هدر برود.»
او ادامه میدهد: «در بسیاری از خانوادهها از همان ابتدای تولد فرزند، دکتر یا مهندس شدن را برای کودک انتخاب میکنند و با همین تفکر او را رشد میدهند. این در حالی است که در جامعه ما رشتههای مفید دیگری غیر از دکتر و مهندس وجود دارد که خدمتگذار مردم و جامعه هستند؛ مثل یک پلیس شریف، آتشنشان یا صاحبان حرفههایی مثل مکانیکی و .. که براساس توانمندی فرد باید برای او درنظر گرفته شود.»
ابهری به نقش خانواده در تعیین هدف فرزندشان اشاره میکند و میگوید: «خانواده اولین جایی است که باید مسیر درستی را برای فرد ترسیم کند و از ابتدای زندگی به او برنامهریزی کردن را آموزش دهد. پس از آن این مسئولیت بر دوش نهادهای فرهنگی و تربیتی به خصوص مدارس قرار میگیرد که بعضا درست انجام نمیشود.»
او اظهار میدارد: «آموزش و پرورش باید منبع مناسب برای پر کردن اوقات فراغت کودکان اعم از هنر و ورزش باشد و به خانوادهها نیز در این خصوص مشاوره بدهد. در این صورت دیگر اجباری به بلاتکلیفی فرزندان و پرداخت هزینههای هنگفت نخواهیم داشت و جوانان را از این بیهدفی و بیانگیزگی که دارند نجات خواهیم داد.»
نقش پررنگ خانواده و مدارس در هدفمند شدن زندگی جوانان
در همین رابطه حجت الاسلام سید محمد عابدینزاده، کارشناس مذهبی و مدیر حوزه علمیه امام صادق (ع) به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «در قدم اول، باید هدف از زندگی برای جوانان روشن شود تا به دنبال آن اهداف دیگر که اهداف زندگی در دنیا در مقاطع مختلف است برایشان تعبیر و تعریف شود.»
او ادامه میدهد: «متاسفانه در زمینه روشن شدن «هدف از زندگی» تمام بشر دچار مشکل هستند. البته در کشورهای دینمدار تا حدودی این مسئله بهتر است و در کشورهای اسلامی نیز به مراتب بهتر. اما آن چنان که شایسته است تعریف درستی از خلقت در ذهن جوانان شکل نمیگیرد تا براساس آن اهداف زندگیشان را مشخص کنند.»
مدیر حوزه علمیه امام صادق (ع) درباره تعریف هدف توضیح میدهد: «هدف از خلقت، رسیدن ما به کمال است؛ که آن کمال در واقع بهرهمندی از لطف بیحد الهی است که تحققش در زندگی دیگر ما در عالم دیگر اتفاق میافتد. اما در این دنیا، «هدف» شکوفا شدن استعدادهای درونیمان است که در نتیجه آن باید رابطه صحیحی با خالق، جهان و همچنین با انسانهای دیگر و حتی خودمان شکل بگیرد. در این صورت، یک جوان، تمام زندگی را هدفمند میبیند و به ایستگاههای میانه راهش یعنی «تحصیل»، «شغل»، «ازدواج»، «فرزندآوری» و ... نگاه درستی دارد و خودش را برای مسیر آماده میکند.»
این کارشناس مذهبی اظهار میدارد: «برای شناسایی هدف و مسیر درست زندگی، «دین» بزرگترین کمکها را به بشر کرده است. این در صورتی است که ما دینداران بتوانیم از چنین کمک بهره بگیریم و تعاریف دینی را به درستی به نسل جوان منتقل کنیم.»
حجت الاسلام عابدینزاده با بیان یک حدیث تصریح میکند: «خدای تعالی وحی نمود بر حضرت داود (ع) که؛ من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام، ولی مردم آنها را در پنج چیز دیگر می جویند و نمی یابند. یکی از این پنج مورد، راحتی و آسایش است که خدای متعال آن را در بهشت قرار داده، اما افراد آن را به اشتباه در دنیا میجویند و پیدا نمیکنند؛ بنابراین باید گفت که دنیا جای تحقق همه خواستههای ما نیست و اصلا یکی از جنبههای امتحان این است که محدودیتهایی برای انسان پیش بیاید؛ هم آنهایی که میخواهد و به دست نمیآورد و هم آنهایی که دارد و از دست میدهد.»
این کارشناس مذهبی به لزوم نگاه مثبت به عالم نیز اشاره میکند و میگوید: «خدای متعال وعده داده که بعد از هر سختی آسانی است. اگر شخص با ایمان و سالم زندگی کند و تلاش لازم مطابق آگاهی و دقت را داشته باشد، در دنیا به اندازه کفاف، زندگی مناسب و معمولی خواهد داشت. هر چند در دنیا بالا و پایینهایی هست، اما رضایتمندی را خدا نصیبش خواهد کرد تا بتواند انگیزه کافی داشته باشد.»
حجت الاسلام عابدینزاده با بیان نقش پررنگ خانوادهها در هدفمند شدن زندگی جوانان میگوید: «مانند همه آموزشهایی که به فرزندان داده میشود، داشتن یک زندگی هدفمند نیز باید آموزش داده شود. علاوه بر آن فضای واقعی و عملی زندگی خانواده نیز قویترین پیام را به فرزندان میدهد؛ بنابراین پدر و مادر باید هم در گفتههایشان به فرزندانشان ضرورت هدفمندی زندگی را بگویند و هم در سبک زندگیشان نگاه جامع به دنیا و آخرت داشته باشند و امیدوارانه زندگی کنند تا فرزندان وقتی به سن جوانی میرسند با نگاه درست، اهدافشان را تعریف و دنبال کنند.»
او به نقش پررنگ مدارس در هدفمندی زندگی جوانان نیز اشاره میکند و میگوید: «مدارس باید در تعریف هدف خلقت و تعیین اهداف میانی دانش آموزان، نقش درستی ایفا کنند. همچنین نباید راه موفقیت کودکان و نوجوانان را به یکسری موارد خاص مثلا رتبه برتر کنکور و قبولی در رشتهها و دانشگاههای خاص محدود کنند، که اگر این باشد به طور طبیعی بقیه افراد سرخورده خواهند شد. در صورتی که اگر مدارس درک درستی به دانش آموز بدهد و زندگی را به درستی برایشان معنا کند، میتواند در بازتشخیص هدف و تعریف آن و همچنین اقدام برای رسیدن به اهداف، انگیزه کافی را در جوان ایجاد کند و او را در این مسیر یاری دهد.»