قهرمان در اکثر فیلم ها و سریال ها نقش اساسی داشته و بدون حضور او مخاطب داستان را دنبال نمیکند.
برتری قهرمان فقط در قدرت ظاهری و جنگاوری او نیست،بلکه صفات دیگری نیز در تکامل شخصیت او تاثیر موثری دارند از جمله ظلم ستیزی، مقاومت، صبوری، مهربانی، مردم دوستی، فداکاری، خود را برای مردم به خطر افکندن و...
اینها صفات اصلی یک قهرمان هستند،نه زور بازو. مخاطب به خاطر همین آنان را دوست داشته و سرنوشت اش برای شان مهم است.
وقتی قهرمان داستان یک زن باشد،کار مشکل تر میشود زیرا باید آراسته به انواع صفات خوب و تاثیرگذار بیشتری باشد تا مخاطب او را بپذیرد.
سریال تاریخی رحیل که فصل دوم آن روی آنتن رفته از جمله سریالهای سالهای اخیر تلویزیون است که برای قهرمان پردازی جایگاه ویژه ای قائل بوده است و کاراکترهای اصلی داستان خود را متمرکز بر اصلان و محا، دو جوانی گذاشته که در سیر یک داستان پرفراز و نشیب کمکم بدل به قهرمان میشوند.
محا در سریال رحیل،با آنکه یک زن درباری است و در ناز و نعمت بزرگ شده اما اغلب صفات یک قهرمان را دارد که مهم ترین آنها ایستادن در برابر زورگویان و تاکید بر مردم دوستی است. اصلان نیز با اینکه تحت حمایت های فکری پدری روشنبین بوده ولی از جایی به بعد تصمیم میگیرد خودش را نشان دهد و پا در مسیری میگذارد که ممکن است به مرگ منجر گردد. در پیچ های داستانی پیرامون این دو قهرمان نیز سعی شده نوعی روزآمدی و الگوسازی در شمایل کاراکترهای مطلوب مخاطب جوان را ببینیم و به ویژه آراستگی توام با اخلاقیات درست در نقطه مقابل مثلا آنچه امثال ساسی در ترانه ها و کلیپهای خود به نسل جوان ارائه میدهند. در این بین بازی های بهاندازه و رئال علی عباسیزاده و گیتا راد در نقشهای اصلان و محا آن هم در برابر شماری از چهره های شهیر مثل کاظم هژیرآزاد، فرخ نعمتی، ثریا قاسمی و... حکایت دارد از اینکه هنوز تلویزیون میتواند مجال درستی باشد برای معرفی استعدادهای تازه؛ استعدادهایی که در روایت داستانی قهرمانی، بیشتر هم به چشم میآیند.
در جایی از سریال، محا وقتی به کمک اصلان از مهلکه کاخ و کمین دارو دسته شفیق می گریزد،به راه خود ادامه نمی دهد تا از آنجا دور شود،بلکه به خاطر زخمی شدن کمال که یکی از همراهان اوست،علی رغم اصرار اصلان،حاضر نمی شود بگریزد و مرد زخمی را ناجوانمردانه به امان خدا رها کند برای همین جوانمردی کرده و برای کمک به کمال بر می گردد و دوباره خود را اسیر دست دشمنان اش می کند چون کاملا تحت تاثیر مردانگی اصلان است و اینجاست که الگوی مخاطبدوست زیبایی صورت و سیرت، کمال مییابد.
قهرمانان واقعی یعنی آنها که خود را برای مردم به مخاطره می اندازند،نه قهرمانان پوشالی و تخیلی مارولی یا شبههنرمندانی مثل ساسی که تنها بلدند با اسلحه های عجیب و غریب،فقط این و آن را لت و پار کنند یا برای جلب اسپانسر به هر گفتار و رفتار زنندهای متوسل گردند.
مزیت طراحی داستان و تولید سریال رحیل آن بوده که رامین عباسیزاده تهیهکننده کار خود در ادوار مختلف به تولید سریالهای سرگرم کننده مشغول بوده و زمانی با او یک فرشته بود، مخاطب داشته و زمانی دیگر با پریدخت و زمانی دیگر با احضار و حالا نیز با یک داستان پردازی تاریخی و با پررنگ کردن وجه قهرمانی سمپاتیک.
سوژه های قهرمانانه همواره و در همه جای دنیا چه در اکشن و چه در ملودرام و چه در درام و چه در حتی آثار ترسناک، زمینه خوب برای جلب مخاطب هستند و سریال رحیل خیلی خوب قهرمان پردازی ایرانی را با آیین های اسلامی و فرهنگ عاشورا عجین کرده و همین است که سریال خیلی خوب میتواند داستانش را وارد تعزیه کرده و به یکی از شاعران عاشورایی با نام عمان سامانی ادای دین کند.
داستان هایی که رحیل بر آنها دست گذاشته در تاریخ فراوانند و مانند اصلان و محا در تاریخ گذشته و زندگی امروز نیز یافت می شوند،منتهی تهیه کنندگانی هوشمند و دوستدار فرهنگ ایران زمین می خواهد تا آنان را شناسایی کرده و در ساختارهای قهرمان پرداز ایرانی-اسلامی به مردم معرفی کنند.