جوان آنلاین: مردی که از سه سال قبل به اتهام قتل همسر دوستش محاکمه و به قصاص محکوم شدهبود، بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد.
سه سال قبل مردی به نام مراد به پلیس تهران خبر داد مرتکب قتل شدهاست. او گفت که در حاشیه شهر با زنی به نام شیوا درگیر شده و او را با چاقو به قتل رسانده و جسدش را در همان محل رها کردهاست. با اطلاعاتی که مراد در اختیار پلیس گذاشت، مأموران وی را بازداشت کردند و همراه او راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه با جسد زنی مواجه شدند که با چاقو هدف قرار گرفته و جانش را از دست دادهبود. همزمان با حضور بازپرس جنایی در محل و انتقال جسد به پزشکی قانونی متهم در پلیس آگاهی مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت شیوا همسر یکی از دوستانم بود. او مدتی قبل با من تماس گرفت و گفت مردی به نام کامران برایش ایجاد مزاحمت میکند. شیوا گفت کامران به عکسهای خصوصیاش دسترسی پیدا کرده و مدام او را تهدید به انتشار عکسهایش میکند. از طرفی شیوا میترسید شوهرش را از ماجرای مزاحمتهای کامران با خبر کند. بعد از آن بود که من به او کمک کردم تا از شر مزاحمتهای کامران نجات پیدا کند. متهم در توضیح ماجرای قتل هم گفت: روز حادثه شیوا تماس گرفت و گفت کامران دوباره برایش ایجاد مزاحمت میکند که با او در حاشیه شهر قرار گذاشتم. وقتی سر قرار حاضر شدم، سر این موضوع با هم حرف زدیم، اما خیلی زود حرف زدنمان به مشاجره تبدیل شد، به طوری که وقتی مشاجرهمان بالا گرفت، من کنترلم را از دست دادم و با چاقو به او ضربه زدم. وقتی روی زمین افتاد، متوجه شدم او فوت شدهاست برای همین نمیدانستم چه کار باید بکنم که سرانجام ماجرا را به پلیس خبر دادم.
با کامل شدن بررسیها، بازپرس مراد را مجرم شناخت و پرونده با کاملشدن تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به پرونده، اولیایدم برای او درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و اتهامش را قبول کرد. او گفت من قصد قتل نداشتم و میدانم که مرتکب اشتباه شدهام. هیئت قضایی بعد از ختم جلسه، مراد را گناهکار شناخت و به قصاص محکوم کرد. رأی صادر شده مورد اعتراض مراد قرار گرفت، بنابراین پرونده در دیوان عالی کشور بررسی شد. اعتراض متهم مورد قبول قضات دیوان عالی کشور قرار نگرفت و رأی قصاص او تأیید شد. بعد از تأیید حکم قصاص تلاش متهم برای جلب رضایت اولیایدم با بنبست مواجه شد. همچنین اولیایدم حاضر نشدند برای اجرای حکم حاضر شوند، برای همین مراد با ارسال لایحهای به دادگاه خواست تکلیف او را معین کنند، بنابراین متهم بار دیگر مقابل هیئت قضایی قرار گرفت وگفت: قبول دارم مرتکب قتل شدهام و از دادگاه درخواست گذشت دارم. شش ماه قبل از حادثه شیوا ماجرای مزاحمتهای کامران را برایم توضیح داد. او گفت از وضعیتی که دارد خسته شده و قصد خودکشی دارد که من او را منصرف کردم. روز حادثه هم وقتی سر قرار رفتم میخواستم به او کمک کنم، اما بین ما مشاجرهای ایجاد شد که کنترلم را از دست دادم و حادثه رقم خورد. متهم ادامه داد: من از کاری که کردهام، پشیمان هستم و از دادگاه درخواست میکنم تکلیف من را روشن کند، چراکه از وضعیتی که دارم خسته شدهام. بعد از ختم جلسه، هیئت رسیدگیکننده وارد شور شد.