جوان آنلاین: روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز ارتحال روحانی خدمتگزار، زندهیاد آیتالله سیدعلینقی طبسیحائری از علمای فقید شهر مشهد است. هم از این روی و در بازخوانی کارنامه علمی و عملی آن بزرگ، مقال پی آمده به نگارش درآمده است. امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
ولادت در کربلا و تربیت حسینی
آیتالله حاج سیدعلینقی طبسیحائری (قده)، از علمای مشهور و استادان حوزه علمیه شهر مشهد به شمار میرفت. وی به تاریخ هفتم ماه مبارک رمضان ۱۳۴۲ه. ق، معادل ۲۳ فروردین ۱۳۰۳ ه. ش، در خاندانی اصیل، علمی و مذهبی در شهر مقدس کربلا دیده به جهان گشود. پدرش حجتالاسلام والمسلمین حاجسیدکاظم طبسیحائری از روحانیون بانفوذ این شهر محسوب میشد. برادر بزرگتر ایشان مرحوم آیتالله حاجسیدمحمدرضا طبسیحائری، امام جماعت حرم امام حسین (ع) بود. آیتالله طبسیحائری در خانوادهای متولد شد که حسینی و از زوار آن حضرت بودند. آنها فراوان به زیارت سیدالشهدا (ع) میرفتند و فرزند خود را نیز عاشق آن حضرت تربیت نمودند. آن بزرگ در چنین خانوادهای مؤمن و ارادتمند به اهل بیت (ع)، نشوونما یافت و روزبهروز بر محبت، معرفت و اخلاصش نسبت به آن بزرگان افزوده میشد. این عشق سبب شد در اواخر عمر، نیمی از منزل خود در مشهد را وقف حسینیه و در آنجا اقامه جماعت نماید و درس و بحث حوزوی خود را نیز به آن منتقل کند. او در زمان حیاتش، مجالس مذهبی بسیاری را در آن مکان برقرار کرد و هزاران بار، نام، فضایل و مناقب امام حسین (ع) و اولاد و اصحاب آن بزرگوار و ذکر مصیبت ایشان، در آنجا مطرح گشته و خود ایشان و مستمعین در مجلس، برای آن بزرگان اشک ریخته و در مصائب ایشان گریستهاند. همین عشق باعث شد آیتالله حاج سیدعلینقی طبسیحائری وصیت نماید که مرا در همان «حسینیه» و در کنار منبر اباعبدالله (ع) دفن نمایید که همانگونه نیز شد و تاکنون هم مجالس مذهبی در آنجا برقرار است. از جمله جلسات آن مکان مقدس، میتوان به مراسم صبحهای جمعه و نیز روضههای دهه اول محرم و آخر ماه صفر و دهه فاطمیه (س) و لیالی متبرکه قدر اشاره نمود.
بر محمل دانشاندوزی
آیتالله طبسیحائری دوران کودکی را تحت تربیت پدر و مادر بزرگوار خویش سپری نمود، سپس به مکتبخانه معروف مرحوم حاجشیخ علیاکبر نائینی در کربلا رفت و با قرآن آشنا شد. پس از آن دروس حوزوی را آغاز نمود. ادبیات را نزد آیتالله شیخیوسف خراسانی، منطق را نزد مرحوم سیدکاظم بیرجندیحائری، لمعتین را نزد آیتالله شیخ غلامحسین تبریزی، رسائل را نزد آیتالله شیخغلامحسین مرندی، مکاسب و کفایه را نزد آیتالله حاجآقا حسن طباطباییقمی خواند و سپس حدود هشت سال در درس خارج فقه و اصول آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین طباطباییقمی شرکت نمود و تقریرات خارج فقه و اصول ایشان را نوشت که بخشی از آنها همچنان موجود است. امید است با همت فرزندان آن مرحوم، این آثار به چاپ رسد. همچنین در درس خارج آیتاللهالعظمی سیدهادی خراسانی شرکت نمود و تقریراتی از درس ایشان را نیز نگاشت. آیتالله طبسیحائری غیر از این استادان در دروس خارج دیگر اعلام و فحول حوزه نیز شرکت نمود. اعاظمی، چون آیات عظام: سیدابوالقاسم خویی و سیدمحمدهادی میلانی در کربلا. آیتالله طبسی در دورهای که در درس خارج آیتاللهالعظمی خویی در کربلا شرکت نمود، تقریرات درس ایشان را نیز نگاشت که هم اینک موجود است و در عداد یادگارهای علمی ایشان به شمار میرود. در یک کلام وی در درس و بحث، خوشاستعداد و جدی بود. استادان بزرگی را درک نمود و از محضر آنان به نیکی استفاده نمود.
نیل به اجتهاد، در پی جد و جهد علمی
آیتالله طبسیحائری پس از تحصیل جدی در محضر استادان بزرگ حوزه کربلا به درجه رفیعه اجتهاد نائل آمد. استادش آیتالله العظمی میرزاهادی خراسانی، اجتهاد ایشان را تأیید نموده بود. از حجتالاسلاموالمسلمین سیدوحید طبسی فرزند ایشان - که اکنون از استادان حوزه علمیه مشهد است- پرسیدم: آیا والد محترم شما از کسی تقلید میکرد؟ گفتند: خیر! این نکته نیز در خور تذکار است که آیتالله طبسی از شاگردان فاضل و شاخص آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین قمی و از اصحاب خاص و حواریون باوفای ایشان بود. آن مرجع بزرگ و نامآور، به وی اجازهای مفصل داد. ایشان چنان مورد اعتماد آن عالم متقی قرار گرفت که مسئولیت امور مالی و تقسیم شهریه به ایشان واگذار گردید. همچنین آیتالله طبسی، دارای اجازات متعدد روایی و امور حسبیه از مراجع بزرگ تقلید دوره خویش بود.
معاشر مرجعی بزرگ و نامدار
همنشینی و مجالست با شخصیتهای بزرگ، خواسته یا ناخواسته در روحیه، اخلاق، گفتار و کردار ما تأثیر میگذارد. هم از این روی مناسب است که با علمای ربانی، افراد خوش خلق و صاحب کمال نشست و برخاست نماییم تا این کمالات نیز در ما تأثیر مثبت بگذارد. در روایات پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) نیز به این نوع مجالستها توصیه شده است. سالها مجالست و همنشینی با فقیهی بزرگ و متقی، چون آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین قمی که در اوج تقوا، اخلاق، زهد و معنویت بود، در روحیه، اخلاق و گفتار آیتالله طبسیحائری نیز تأثیر مثبتی گذشت و به تدریج، همان اخلاق و منش و گفتار در ایشان نیز آشکار شد. بارزترین مصداق آن، اینکه دغدغه دین و ترویج آن را داشت و این امر، به تدریج بیشتر و بیشتر میشد. او هنگامی که در درس خارج آیتالله قمی شرکت میکرد، همزمان به تدریس سطوح عالیه در کربلا نیز اشتغال داشت. وی از مدرسین شناخته شده حوزه این شهر قلمداد میشد. آیتالله قمی مرجع بزرگ وقت بود و روزبهروز نیز مرجعیتش توسعه مییافت، ارادتمندانش بیشتر میشدند و آوازه و شهرت وی در میان مردم افزون میگشت تا آنجا که در اواخر عمر، مرجعیت جهانی و علیالاطلاق شیعه در حال انتقال به ایشان بود. آن بزرگ در سال ۱۳۲۶ ه. ش وفات کرد و در صحن امیرالمؤمنین (ع) به خاک سپرده شد. پس از وفات ایشان، آیتالله حاجآقا حسن قمی (فرزند آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین قمی)، به مشهد هجرت و در این شهر اقامت نمود. آیتالله طبسیحائری نیز از باب «یحفظ المرء فی ولده»، از سر علاقه و احترام به استادش آیتاللهالعظمی حاجآقا حسین قمی، به همراه فرزندش به مشهد مهاجرت و در این شهر سکونت نمود. او تا پایان حیات خویش در مشهد باقی ماند.
فعالیت دینی و تبلیغی در شهر مشهد
آیتالله سیدعلینقی طبسیحائری، در مشهد و مدرسه علمیه سلیمان خان (در ساختمان قدیم آن)، تدریس فقه و اصول خود را آغاز کرد. تدریس ایشان در مشهد تا سالیان بسیار ادامه داشت و کتبی چون: معالم، لمعه، قوانین، مکاسب، رسائل و کفایه را درس میداد و در طول این مدت، شاگردان فاضل و فراوانی تربیت شدند که برخی از آنها، بعدها به کسوت استادان مبرز حوزه و دانشگاه درآمدند. علاوه بر این سالها جلسات علمی وی در روزهای یکشنبه و به صورت هفتگی، در منزل قدیم ایشان در بازار سرشور و با حضور برخی علمای وقت از جمله: آیتالله حاج سیدجواد خامنهای، آیتالله حاج شیخ غلامحسین تبریزی، آیتالله سیدعلی علمالهدی و عدهای دیگر برگزار میشد. آیتالله طبسی علاوه بر تدریس سطوح عالیه در حوزه علمیه کهن مشهد، در حرم مطهر امام رضا (ع) و در مسجد جامع گوهرشاد، اقامه نماز جماعت میکرد و سپس به موعظه مردم میپرداخت که سالیان بسیار تداوم یافت. پس از تأسیس حسینیه ایشان در سال ۱۳۶۲ ه. ش، نماز جماعت و درس و بحث خود را به آنجا منتقل نمود. بسیاری از متدینین مشهد، در نماز جماعت ایشان حاضر میشدند. خدمات ایشان، به تدریس و اقامه جماعت منحصر نشد. مرحوم طبسی هر روز صبح بعد از نماز جماعت خویش و در بینالطلوعین، برای مردم مجاور و زائر سخنرانی میکرد و آنان را با مباحث ناب اعتقادی، اخلاقی و نیز احکام فقهی آشنا مینمود. فضایل و مناقب اهل بیت (ع) را میگفت و در ایام مصیبت و عزای ایشان نیز روضه میخواند، خود میگریست و دیگران نیز مویه میکردند. افراد بسیاری از زائران و مجاوران، با علاقهمندی فراوان در مجالس سخنرانی ایشان حاضر میشدند و از آن توشهها برمیگرفتند. برخی کسان که شاهد برخی از خطابههای ایشان بودند، تعریف میکردند: هنگامی که ایشان روضه میخواندند، صدای گریه و ضجه مردم بلند میشد!
آیتالله طبسیحائری از جنس مردم بود، با مردم بود و غمخوار آنان به شمار میرفت. اخلاقی خوش داشت و خوشمجلس، خوشبیان و شوخطبع بود. خلایق از مجالست و همنشینی با او، ملول و خسته نمیشدند. چنین کسانی تا چه حد دلنشین و شیرین هستند که باعث جذب مردم به دین و علما میشوند. اینان همچون دری نایاب و کمنظیرند که امروزه باید با چراغ جستوجویشان کرد! برخی مؤمنین در رفتار با مردم، خشن، سرد و بیاحساس هستند و مجالست و همنشینی با ایشان در سفر و حضر، بس دشوار و حتی غیرقابل تحمل است. همین اخلاق خشک و سرد باعث میشود که بین مردم و وعاظ و خطبا یا بین شاگرد و استاد در حوزه علمیه، ارتباط گرم و گیرایی نباشد و فقط یکدیگر را ناگزیر تحمل نمایند. در بین دانشآموز و معلم یا دانشجو و استاد در دانشگاه نیز کموبیش همین اوضاع و احوال مشاهده میگردد. این عالم بزرگوار و متقی اما، با مردم گرم و گیرا رفتار مینمود، هم در خانواده و در مراوده با نزدیکان کرداری نیک داشت، هم در درس و بحث با شاگردان و هم حین سخنرانی برای مردم و مراوده با آنان. خلاصه دوستداشتنی بود و محبوب قلوب مردم. در دلها جا داشت و همه اقشار او را میخواستند. به خوبی از عرفیات مثبت اجتماع خویش آگاه بود و آن را عملی میساخت. مقید به صله رحم بود. به منازل فامیل، رفتوآمد فراوان داشت. اگر دعوتش میکردند و محذور و مانعی نداشت، حتماً در مجالس آنان شرکت مینمود. در مجالس روضه علما، استادان و توده مردم شرکت میجست و باعث خشنودی و رضایت آنان میگشت. مراجع بزرگ تقلید، علما و استادانی نیز که در مشهد بودند یا از قم، نجف، تهران و اصفهان به مشهد مشرف میشدند، در مجالس روضه ایشان شرکت میکردند.
گرهگشایی از مردم
آیتالله طبسی در عرف دینی شهر مشهد و زائران آن، به عنوان عالمی ربانی و پرهیزکار مطرح بود. آن فقید راحل، هرگز تهجد، نماز شب و مناجات با خدا را فرو نمینهاد. اهل ذکر و دعا بود. با اخلاص و معنویت بود. از گرفتاری مردم، محزون میشد و درصدد رفع آنها برمیآمد. برای رفع گرفتاری ایشان، دعا و در حد امکان عملاً اقدام میکرد، چون با اخلاص دعا مینمود، بیتأثیر نبود و موارد متعددی مشاهده میشد که دعایش در رفع مشکلات مردم مستجاب و مؤثر واقع میشد. نگارنده خود یک نمونه از آن را دید که مردی میانسال از شهری دیگری به مشهد آمده بود و پس از زیارت حضرت رضا (ع)، در بیت آن بزرگوار حضور یافت و اصرار میکرد تا ایشان را ببیند. به او گفتم: مگر ایشان را میشناسید و با ایشان سابقه دارید؟ گفت: بله، حدود ۳۰ سال قبل دختر کوچکم بیمار و قرار بود که او را جراحی کنند. من ایشان را در حرم ثامنالائمه (ع) دیدم و داستان را برایش نقل کردم. از ایشان درخواست کردم تا برایش دعا کنند. ایشان نیز قبول کرده و با همان معنویت خاص خود و با اشک چشم، برای دخترم دعا نمود. فردای آن روز و قبل از انجام عمل جراحی، دوباره بررسی و البته تعجب کردند که هیچ اثری از بیماری در او نیست و نیازی به جراحی هم ندارد! اکنون من آمدهام که ایشان را زیارت کنم. سلامتی فرزندم را مدیون عنایت خداوند، با دعا و نفس گرم ایشان میدانم. از آن زمان تاکنون و هر سال که به مشهد بیایم، سعی میکنم تا خدمت ایشان برسم و عرض ارادت و اخلاص نمایم.
در عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
آیتالله طبسیحائری، بر مسائل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه نیز حساس بود و بیتفاوتی را پیشه خود نمیساخت، یعنی در آنچه به مردم و زندگی آنها بستگی داشت، از قبیل دین، رفاه، مشکلات و تنگناهای معیشتی آنان. آن فقید راحل نسبت به مردم دغدغه داشت و در شادی و غم ایشان شریک بود. در دوره حاکمیت پهلوی دوم، با تصمیمات و اقدامات خلاف شرع وی مخالف بود و به آنها اعتراض میکرد. در مبارزه با رژیم شاه، همگام با دیگر علما، همراهی و همکاری مینمود. اطلاعیه میداد و در راهپیماییهای انقلاب اسلامی نیز حضوری چشمگیر داشت. با مرحوم امام خمینی و فرزندش آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی، مأنوس بود و رفاقت دیرین داشت. در سفری که امام خمینی و شهید آیتالله محمد صدوقی، همزمان به مشهد مشرف شده بودند، با ایشان در مراوده صمیمی بود. مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی نیز هنگامی که به مشهد میآمد، به منزل ایشان وارد میشد. از امام خمینی در امور حسبیه، اجازات متعدد داشت و رهبر کبیر انقلاب اسلامی برای ایشان و با دستخط مبارک خویش از مرجع بزرگ جهان تشیع مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی اجازه امور حسبیه گرفته بود که آن دستخط و اجازه مذکور آمده در ذیل آن، هم اینک موجود است. در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی به دیدار خصوصی با امام خمینی رفت و این رویداد تاریخی را به محضر ایشان تبریک گفت.
یادگارهای ماندگار
آیتالله طبسی، آثار و تألیفات متعددی را نیز به رشته تحریر درآورده است. مکتوبات متنوعی از ایشان به یادگار مانده که هر یک نمایانگر وجهی از شخصیت علمی و فرهنگی اوست. از تقریرات درس خارج آیات عظام کربلا، مانند حاجآقا حسین قمی، میرزاهادی خراسانی و سیدمحمدهادی میلانی و سیدابوالقاسم خویی گرفته- که هنوز به صورت مخطوط باقی مانده- تا کتب معروفی چون: «کشکول طبسی» در سه جلد به فارسی و کتاب «التحصیل فی ایام التعطیل» در دو جلد به عربی که هر دو به چاپ رسیده است. کتاب کشکول ایشان دارای مطالب متنوع علمی، حدیثی، تاریخی و اشعار و نکات مورد استناد در وعظ، خطابه و نیز قضایای عبرتآموز و مطایبات است که نظر هر خوانندهای را به خود جلب مینماید. نقل است که مرحوم امام خمینی (ره) در نجف و دیدار با آیتالله طبسی، به شوخی به وی فرموده بودند: «این کتاب کشکول شما، در منزل ما بیش از قرآن و مفاتیح خوانده میشود!...». آیتالله طبسیحائری علاوه بر خدمات علمی و معنوی مورد اشاره، مؤسسهای را به عنوان دارالقرآن الکریم و برای کودکان و نوجوان تأسیس کرد که با این کتاب آسمانی آشنا شوند. نگارنده هنگام افتتاحیه دارالقرآن ایشان در مشهد حضور داشتم و فاصلهای نشد که جلسات آموزش قرآن کودکان در آن آغاز شد. آیتالله طبسی برای استفاده عموم مردم، کتابخانهای عمومی در حدود ۲۰ هزار جلد کتاب تأسیس نمود که مورد استفاده عموم مردم و طلاب حوزه علمیه مشهد میباشد. در این کتابخانه، کتب متنوع مذهبی یا مرتبط با حوزههای گوناگون علوم انسانی وجود دارد که قابل استفاده برای عموم اقشار است. همچنین آن مرحوم برای اسکان زائران حضرت رضا (ع)، زائرسرایی را احداث نمودند که علما، استادان و مردمی که برای زیارت به مشهد مشرف میشوند، در آنجا سکونت نمایند.
در جوار لطف حق
سرانجام این عالم بزرگوار پس از تحمل یک دوره بیماری، در سحرگاه روز پنجشنبه ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۷۹ ه. ش، مطابق ۲۲ جمادیالثانی سال ۱۴۲۱ ه. ق، در یکی از بیمارستانهای مشهد دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود شتافت. آن عالم راحل طبق وصیت خویش، در کنار منبر حسینیهاش به خاک سپرده شد. مرقد مطهر او در طول ۲۳ سال، همچنان زیارتگاه علاقهمندان و مردم است. پس از ارتحال ایشان مراجع بزرگ تقلید و علمای شاخص معاصر، از جمله حضرات آیات عظام بهجت، فاضللنکرانی، شبیریزنجانی، صافی گلپایگانی، صانعی، مهدویکنی و طاهری خرمآبادی ضایعه رحلت ایشان را تسلیت گفتند. روحش شاد و یادش گرامی باد.