کد خبر: 1215892
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۲:۴۰
۷ روش برای کمک به دانش‌آموزان در پیداکردن هدف
در طول دهه گذشته این شانس را داشته‌ام که از هزاران نوجوان بپرسم که در مورد مدرسه چطور فکر می‌کنند. من دریافته‌ام که اکثر آن‌ها به‌طورکلی یکی از این دو احساس را دارند: یا کاملاً نسبت به مدرسه بی‌تعلق هستند یا فوق‌العاده تحت فشارند. آنچه تقریباً همه نوجوانان روی آن اتفاق‌نظر دارند این است که بیشتر چیز‌هایی که دبیرستان به آن‌ها یاد می‌دهد با زندگی خارج از مدرسه یا شغل آینده آن‌ها بی‌ارتباط است...

جوان آنلاین: کانال تلگرامی «حکمت زندگی» مقاله‌ای از پاتریک کوک‌دیگان را با ترجمه ستاره باقری به اشتراک گذاشت. پاتریک کوک‌دیگان در این مقاله توضیح می‌دهد که چرا بسیاری از دانش‌آموزان با بی‌حوصلگی به دبیرستان می‌روند و راه‌حل آن چیست. خلاصه‌ای از این مقاله را در ادامه از نظر می‌گذرانید:
در طول دهه گذشته این شانس را داشته‌ام که از هزاران نوجوان بپرسم که در مورد مدرسه چطور فکر می‌کنند. من دریافته‌ام که اکثر آن‌ها به‌طورکلی یکی از این دو احساس را دارند: یا کاملاً نسبت به مدرسه بی‌تعلق هستند یا فوق‌العاده تحت فشارند. آنچه تقریباً همه نوجوانان روی آن اتفاق‌نظر دارند این است که بیشتر چیز‌هایی که دبیرستان به آن‌ها یاد می‌دهد با زندگی خارج از مدرسه یا شغل آینده آن‌ها بی‌ارتباط است... چگونه می‌توانیم تعامل، یادگیری در دنیای واقعی و حس معنا را به آموزش دوره دبیرستان بیاوریم؟ معتقدم که پاسخ این سؤال، در ایجاد اشتیاق و هدف در دانش‌آموزان نهفته است... دبیرستانی که به دانش‌آموزان کمک می‌کند فعالانه به دنبال یافتن هدف باشند، چگونه دبیرستانی خواهد بود؟ بر اساس تجربیاتم، در زیر هفت اصل راه‌نما را مطرح می‌کنم که از آن‌ها در یک برنامه درسی هدفمند برای دانش‌آموزان دبیرستانی استفاده خواهم کرد:
 ۱) اولویت دادن به انگیزش درونی در برابر دستاورد بیرونی
در مدارس امروزی، دانش‌آموزان برای کسب نمرات و توجه معلمان و کالج‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند. سیستم رتبه‌بندی در اغلب دبیرستان‌ها این پیام را به دانش‌آموزان می‌دهد که ارزش آن‌ها کاملاً براساس معدل نمرات آنهاست. این امر این تصور را تقویت می‌کند که دستاورد بیرونی وسیله‌ای برای موفقیت و راهِ گرفتنِ پاداش است. اما این درواقع برعکس آن چیزی است که هدفمندی را توسعه می‌دهد: دانش‌آموزانی که هدفمند محسوب می‌شوند، انگیزش درونی عمیقی برای رسیدن به هدف یا شرکت در یک فعالیت دارند. این بدان معناست که انگیزه آن‌ها برای دستیابی به چیزی، صرفاً به دلیل این‌که از پسِ آن برمی‌آیند یا سخت بودنِ آن کار یا برای پاداش گرفتن یا شناخته شدن نیست بلکه آن کار را به این دلیل انجام می‌دهند که علاقه درونی عمیقی به دنبال کردنِ آن دارند و از این روند لذت می‌برند. درست است که دانش‌آموزان باید بتوانند مهارت‌ها و نقاط قوت خود را در دبیرستان پرورش دهند، اما اینکه بتوانند بفهمند که دوست دارند چه‌کاری را انجام دهند و جهان واقعاً به چه چیزی نیاز دارد هم لازم است و اغلب اوقات، دانش‌آموزان هنگام بررسی این سؤالات پاداش خارجی دریافت نخواهند کرد. 
 ۲) تقویت همکاری
به این فکر کنید که اگر دانش‌آموزان به‌جای این‌که همیشه با همسالان خود رقابت کنند، با آن‌ها همکاری کنند چه احساسی خواهند داشت؟ چه می‌شد اگر درجه‌بندی دبیرستان براساس این بود که چقدر خوب با دیگران همکاری می‌کنید و به آن‌ها مشاوره می‌دهید؟ بخشی از پرورش حس هدفمندی، داشتن چشم‌اندازی بزرگ‌تر از خود فرد است. اگر در دوران دبیرستان فقط نگران خودتان و پیشرفت شخص خودتان باشید - ذهنیتی که با سیستم امروز تقویت شده است - چیزی که یاد خواهید گرفت این است که فقط به خودتان اهمیت بدهید. جوانان ما با کار کردن در تیم‌ها می‌توانند مهارت‌ها و ذهنیت‌هایی را پرورش دهند که هم برای پررونق شدن نیروی کار و هم برای هدایت زندگی معنادار ضروری هستند. 
 ۳) معلمان را به‌عنوان مربی و راهنما ببینید
کدام فرد بزرگسال در دبیرستان بیش از همه شما را تحت تأثیر قرار داد؟ اکثر افراد، یکی از راه‌نماها، مربیان یا معلمان خود را به یاد می‌آورند که برای خوشی و سلامت آن‌ها اهمیت قائل شده‌اند و به‌ندرت از کسی یاد می‌کنند که به زور چیزی را در مغزشان فرو کرده یا به آن‌ها مسائلی را که برای‌شان جالب نبوده آموزش داده باشد... معلم بودن یا مدیریت یک مدرسه صرفاً در راستای ارائه و انتقال محتوا نیست، بلکه در این راستاست که به جوانان برای پیدا کردن راهِ خود در جهان کمک کنند... با این حال، دبیرستان اکنون تحت سلطه ارائه محتواست و فضای کمی برای معلمان باقی می‌گذارد تا روابط معناداری با دانش‌آموزان داخل کلاس ایجاد کنند... ما باید ساختار‌ها و فرهنگ‌هایی ایجاد کنیم که به دانش‌آموزان اجازه دهد این نوع روابط معنادار و مربیگرانه را با معلمان توسعه دهند؛ و باید مطمئن شویم که معلمان به‌عنوان «مربیان مؤثر» آموزش می‌بینند تا به دانش‌آموزانشان در یافتنِ احساسات و اهدافشان کمک کنند.
 ۴) دانش‌آموزان را (از کلاس درس) به دنیای واقعی بیاورید
به گفته برانک، دانش‌آموزان معمولاً در طول فرصت‌های «جست‌وجوی هدف» شروع به ایجاد احساس هدفمندی می‌کنند - فرصت‌هایی برای فشار آوردن به مناطق امن‌شان و انجامِ اکتشاف بیشتر. این فرصت‌ها حداقل یکی از این سه عنصر فعال را دارند: یک رویداد مهم زندگی، خدمت کردن به دیگران به شیوه‌ای معنادار، یا تغییر در اوضاع و احوال زندگی. به همین دلیل است که بیرون بردن دانش‌آموزان از کلاس درس می‌تواند برای آن‌ها بسیار تحول‌بخش باشد، چه سفر به یک مکان جدید باشد، چه یک سفر سخت بیابانی یا کار کردن روی چیزی که برای آن‌ها در جامعه مهم است - البته این کار (بیرون رفتن از فضای کلاس) نباید از روی اجبار یا صرفاً برای قبول شدن در کالج باشد، بلکه باید به این دلیل باشد که آن‌ها واقعاً به آن کار اهمیت می‌دهند. با این حال، تقریباً تمام دبیرستان‌ها در حال حاضر در یک کلاس درس برگزار می‌شوند. ما باید کلاس درس را به دنیای واقعی گسترش دهیم و فعالانه فرصت‌های هدفمندتری را در نظر بگیریم. سپس می‌توانیم این تجربیات را به کلاس بیاوریم، آن‌ها را با دانش‌آموزان و معلمان ترکیب کنیم و این فعالیت‌ها را مستقیماً به مطالب کلاس متصل و آن را مرتبط و جذاب کنیم. 
 ۵) یادگیری از شکست
مدل فعلی دبیرستان ما به کمال پاداش می‌دهد و ریسک‌پذیری را از بین می‌برد... در برخی از دبیرستان‌ها، گرفتن فقط یک نمره B می‌تواند دانش‌آموز را از رقابت برای کالج‌های معتبر یا کسب جوایز در مدرسه‌شان خارج کند...، اما شکست روشی است که ما یاد می‌گیریم. پال تاف این موضوع را به‌خوبی شرح می‌دهد که چگونه یادگیری از شکست، مهارت‌های حیاتی زندگی را تقویت می‌کند...، اما ما به دانش‌آموزان این فرصت را نمی‌دهیم که بدون عواقب جدی شکست بخورند، بنابراین آن‌ها وقتی وارد دنیای واقعی می‌شوند نمی‌توانند با شکست کنار بیایند. 
 ۶) برای زندگی درونی دانش‌آموزان ارزش قائل شوید
سیستم سنتی دبیرستان‌های ما کاملاً زندگی درونی دانش‌آموزان را نادیده می‌گیرد. اغلب گسترده‌ترین بخش برنامه درسی دبیرستان که به زندگی درونی دانش‌آموزان می‌پردازد، یک کلاس سلامت در طول یک ترم است (که تقریباً هیچ‌گاه توسط دانش‌آموزان دبیرستانی جدی گرفته نمی‌شود). اما با شکست در پرورش زندگی درونی آنها، ما به این خطر می‌افتیم که نتوانیم دانش‌آموزان را از مسیری به مقصدی درست برسانیم. چیزی عمیقاً روحی‌روانی در مورد ایجاد هدفمندی وجود دارد و جای تعجب نیست که تحقیقات جدید نشان می‌دهند نوجوانانی که حس معنویت بیشتری دارند سطوح بالاتری از هدف و معنا را گزارش می‌کنند. اما دبیرستان‌های ما کار چندانی برای پرورش این نوع رشد شخصی انجام نمی‌دهند و درنتیجه ما نسل کاملاً جدیدی از دانش‌آموزان را ایجاد می‌کنیم که از بیرون عالی به نظر می‌رسند ولی از درون تهی‌اند... برای داشتن حس هدفمندی، ضروری است که خودتان را بشناسید: آنچه از زندگی خود می‌خواهید - نه آنچه دیگران برای شما می‌خواهند یا آنچه از شما انتظار می‌رود - بلکه آنچه درواقع باعث می‌شود خودتان احساس زنده بودن کنید. اگر دانش‌آموزان خود را از این فرصت محروم کنیم که واقعاً کشف کنند که چه کسی هستند، آن‌ها شانس خود را برای هدفمند بودن از دست می‌دهند. 
 ۷) با «چرا» شروع کنید
ما باید مفهومی را که من آن را «چرایی» می‌نامم به آموزش‌وپرورش بازگردانیم. بسیاری از دانش‌آموزان دبیرستانی سخت کار می‌کنند، اما نمی‌دانند چرا یا اصلاً سخت کار نمی‌کنند، چون هیچ منفعتی در دنیای خارج از آن نمی‌بینند. در درجه اول، دانش‌آموزان باید روشن باشند که چرا آنچه یاد می‌گیرند را یاد می‌گیرند. اگر دلیل آن را درک نکنند کار مدرسه برای‌شان خسته‌کننده یا بی‌معنا خواهد بود و باعث نگرانی و استرس زیادی می‌شود. آن‌ها این کار را صرفاً برای پیشرفت از طریق حلقه بعدی - فارغ‌التحصیلی دبیرستان یا پذیرش کالج - انجام خواهند داد، نه به خاطر ارزش ذاتی آن. من نمی‌گویم که یک برنامه درسی هدفمند باید «کار را برای دانش‌آموزان آسان کند» یا به آن‌ها یاد ندهد که چگونه سخت کار کنند. هرکسی که من می‌شناسم و حس هدفمندی دارد خیلی سخت کار می‌کند، اما از همه مهم‌تر، آن‌ها می‌دانند که چرا سخت کار می‌کنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار