کد خبر: 1220643
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۰
مجرم سابقه‌دار با کمین مقابل پایانه‌های مسافربری، زنان مسافر را سوار می‌کرد و با نسکافه مسموم آن‌ها را بیهوش و اموالشان را سرقت می‌کرد که در دام پلیس گرفتار شد. 
 آرمین بینا 

جوان آنلاین: مجرم سابقه‌دار با کمین مقابل پایانه‌های مسافربری، زنان مسافر را سوار می‌کرد و با نسکافه مسموم آن‌ها را بیهوش و اموالشان را سرقت می‌کرد که در دام پلیس گرفتار شد. 
اوایل اسفندماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید رهگذران پیکر دختر جوانی را بیهوش در خیابان خلوتی حوالی مرکز تهران کشف و او را برای درمان به بیمارستان منتقل کرده‌اند. 
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی بیمارستان شدند و در آنجا دریافتند دختر جوان هیچ مدرک هویتی همراه ندارد و تیم پزشکی هم تلاش می‌کند وی را از پرتگاه مرگ به زندگی برگرداند. 
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، کارکنان بیمارستان اعلام کردند دختر جوان از مرگ نجات پیدا کرده و به هوش آمده است. بدین ترتیب مأموران دوباره به بیمارستان رفتند و از وی درباره حادثه تحقیق کردند. 


 دانشجو 
دختر جوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: «من دانشجو هستم و در دانشگاه یکی از شهر‌ها مشغول تحصیلم. شب قبل از شهرستان سوار اتوبوس شدم و صبح به ترمینال آرژانتین رسیدم. از اتوبوس پیاده شدم. می‌خواستم با تاکسی به ترمینال جنوب و از آنجا با اتوبوس به شهر محل تحصیلم بروم. به سراغ دو، سه خودروی تاکسی رفتم، اما کرایه آن‌ها خیلی بالا بود تا اینکه نزدیکی ترمینال خودروی سواری پرایدی کنارم توقف کرد. راننده آن پسر جوانی بود که ادعا می‌کرد مسافرکش است. او کرایه کمتری را پیشنهاد داد و من هم سوار شدم و چمدان و وسایلم را در صندوق عقب خودرو گذاشتم.»


 نسکافه مسموم
وی ادامه داد: «پس از طی مسافتی پسر جوان کنار یک سوپرمارکت توقف کرد و از خودرویش پیاده شد و به داخل مغازه رفت. لحظاتی بعد با دو لیوان نسکافه از مغازه بیرون آمد و سوار خودرو شد و به راه افتاد. یکی از نسکافه‌ها را خودش خورد و لیوان دیگر را به من تعارف کرد. ابتدا قبول نکردم، اما آنقدر اصرار کرد که لیوان را گرفتم و وقتی مقداری از آن را نوشیدم، احساس کردم سرم گیج می‌رود، بعد از آن هم چیزی نفهمیدم تا اینکه روی تخت بیمارستان به‌هوش آمدم. آنجا بود که متوجه شدم راننده مرا با نسکافه مسموم بیهوش کرده و پس از سرقت تلفن همراه، پول، لپ‌تاپ، طلا‌ها و اموال دیگرم که بیش از ۵۰۰ میلیون تومان ارزش داشت، پیکر نیمه‌جان مرا کنار خیابانی رها کرده و از محل گریخته است. پس از آن رهگذران مرا بیهوش پیدا و به بیمارستان منتقل می‌کنند که به گفته پزشکان اگر ساعتی دیرتر به بیمارستان منتقل می‌شدم الان زنده نبودم.»


 شکایت‌های مشابه 
با شکایت دختر دانشجو، پرونده به دستور قاضی حمیدرضا کیاستی، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای شناسایی متهم در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. 
مأموران پلیس در بررسی‌های خود با چند شکایت مشابه روبه‌رو شدند که همگی حکایت از آن داشت متهم در پوشش مسافربر و به همین شیوه تعداد زیادی از دختران و زنان جوان را بیهوش و اموالشان را سرقت کرده است. 
در چنین شرایطی مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی متهم ادامه دادند، اما بررسی‌ها نشان داد او برای اینکه شناسایی نشود پلاک خودرویش را مخدوش کرده است. در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده می‌شد، کارآگاهان پلیس آگاهی با اقدامات فنی و تخصصی موفق شدند خودروی متهم را شناسایی کنند. در بررسی‌ها مشخص شد خودروی پراید متعلق به پسر ۲۵ ساله‌ای به نام فرشاد است که چند سابقه کیفری هم در پرونده‌اش ثبت شده است. 


 کشف ده‌ها کیف زنانه 
 بدین ترتیب با شناسایی متهم، مأموران راهی مخفیگاه او در یکی از خیابان‌های جنوبی تهران شدند و وی را بازداشت کردند. مأموران در بازرسی خانه مجردی متهم چند کیف زنانه، تلفن همراه، لپ‌تاپ، لباس زنانه و اموال سرقتی دیگر را که همه متعلق به زنان بود، کشف کردند. 
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به ده‌ها فقره سرقت اموال زنان به شیوه بیهوشی اعتراف کرد. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «آخرین بار که از زندان آزاد شدم، تصمیم گرفتم در پوشش مسافرکش از مسافران سرقت کنم. از طرفی هم با توجه به تجربه‌ای که دارم، می‌دانستم زنان همیشه مقدار زیادی طلا و جواهرات همراه دارند و با سرقت از آن‌ها پول بیشتری گیرم می‌آید. به همین دلیل نقشه سرقت از زنان را طراحی و اجرا کردم. من هر روز با خودرویم در خیابان‌ها و اطراف ترمینال‌های مسافربری دور‌دور می‌کردم و بیشتر طعمه‌هایم را از میان دختران و زنان شهرستانی که مسافر بودند، انتخاب و به عنوان مسافر آن‌ها را سوار خودرویم می‌کردم تا به مقصدشان برسانم. من با آن‌ها گرم می‌گرفتم و با آن‌ها درددل و اعتمادشان را جلب می‌کردم. معمولاً به بهانه اینکه تشنه هستم یا سرم درد می‌کند دو لیوان نسکافه می‌خریدم و داخل یکی از آن‌ها مقدار زیادی داروی بیهوشی می‌ریختم و بعد یکی از لیوان‌ها را خودم می‌خوردم و لیوان مسموم را به مسافر می‌دادم. البته بعضی مسافران هر چقدر اصرار می‌کردم قبول نمی‌کردند و من موفق به اجرای نقشه‌ام نمی‌شدم، اما بعضی مسافران به من اعتماد می‌کردند و لیوان نسکافه را می‌نوشیدند و بعد هم بیهوش می‌شدند. من اموال آن‌ها را سرقت می‌کردم و بعد هم پیکر نیمه‌جانشان را داخل خیابانی خلوتی رها می‌کردم. پس از این اموال سرقتی را به خانه‌ام می‌بردم و یکی‌یکی آن‌ها را می‌فروختم. البته بعضی از اموال را هم در خانه‌ام نگه می‌داشتم.»
متهم پس از اعتراف به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار